سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایشنامه "مده آ" اثر "اوریپید" که مورد توجه "ژان آنوی" هم بوده و او هم نمایشنامه مورد نظر را بازخوانی و طبق ابتکار ذهنی خود همانند چند اثر دیگر، بازنویسی و تاحدی امروزی کرده است، همواره به علت برخورداری از دو عنصر اساسی و مهم، یعنی یک پرسوناژ زن شاخص، بسیار نامتعارف و نیز حادثه‌ای به همان اندازه غیر معمول، برای روی صحنه نمایش داده‌ها و داشته‌های شاخص و دراماتیکی  داشته است. خاص بودن این اثر زمینه را هم برای رویکردی نسبتاً تجربی فراهم کرده و "هاینر مولر" هم که در مواردی نسبت به آثار کلاسیک رویکرد مدرن و بسیار غیرمعمولی داشته (از جمله به نمایشنامه هملت) این بار پرسوناژ "مده آ" را با نگره‌ای مشابه روی صحنه نمایش روانه کرده است. این اجرا  که در تالار کوچک مولوی روی صحنه رفته است، به دلایل زیادی نامتعارف و متناقض از کار درآمده و تفاوت‌های فراوانی هم با اثر مورد نظر به قلم "اوریپید" و "آنوی" دارد؛ حتی به جرات می‌توان گفت که اساساً قابل قیاس با هیچ کدام از آن‌ها نیست.

اجرا فقط دو بازیگر دارد که یکی از آن‌ها دایه یا همان پرستار و خدمتکار مده آ است که در تمام اجرا فقط سه بار و آن هم برای لحظاتی به صحنه می‌آید و هیچ دیالوگی هم ندارد: در همان آغاز اجرا، یک بار از بلندگو حرف‌های کوتاهی پخش می‌شود که از نظر محتوا می‌توان آن را به او نسبت داد؛ به عبارتی، پرسوناژ دایه که در نمایشنامه‌های "اوریپید" و "آنوی" نقشی اساسی و در رابطه با مده آ کارکردی مکمل و الزامی دارد، این جا هیچ  نقش مهمی ندارد؛ او حاشیه‌ای و شی‌گونه است.

 دیالوگ‌های نمایشنامه "مده آ" اثر اوریپید اغلب دستکاری و ذهن‌کاری شده‌اند و عنصر "دیالوگ" جای همه پرسوناژها (از جمله، خود مده آ که فقط حرف می‌زند) را گرفته است؛ متن کاملاً حداقلی شده و کلاً به یک دستورالعمل برنامه‌ای نسبتاً نمایشی برای اجرای یک "پرفورمنس مبتنی بر دکلمه" تبدیل شده است. دیالوگ‌ها هم تا اندازه‌ای نامتعارف، کلی و گمانه‌زا شده‌اند: "کدام یک را دوست دارید؟ سگ نر را یا سگ ماده را"، "من گاو شیرده بودم و حالا چارپایه‌ای زیر پای شما" ، "جنگلی از چاقو در گوشت او می‌کارم"، "بخندید! نمایش من یک کمدی است!"، " عاقلم من! مده آ هستم من!"، "مرگ یک هدیه است. آن را از دستان من خواهید گرفت" و ... 

بازگر نقش مده آ که لباسی زیتونی شبیه آنچه خلبانان می‌پوشند بر تن دارد (دایه هم چنین لباسی پوشیده است) و سرش در پوشانه کلاه مانند درازی شبیه آنچه زنان و ملکه‌های "فراعنه" در مصر باستان برسر داشته‌اند، پنهان است. زن بازیگر جثه‌ای کوچک دارد و خیلی جوان هم است؛ ظاهرش او را یک دختر نوجوان هیجده یا نوزده ساله نشان می‌دهد؛ کارگردان با انتخاب غلط‌اش عملاً از میزان دنائت، خباثت و کینه‌ورزی "مده آ" کاسته و به او معصومیتی تحمیلی و متناقض بخشیده است. او دائم حرف می‌زند و حرکت می‌کند و در عمل هیچ تاویل و رمز و راز نمایشی خاصی عرضه نمی‌کند. همه حرکاتش "من درآوردی" است که البته مورد تایید کارگردان بوده است؛ در این پرفورمنس، ضعف و غیرکارآمدی مقوله کارگردانی حتی بیشتر از بازی و بازیگری به چشم می‌آید. خود متن هم به علت حداقلی شدنش از محتوای زیادی برخوردار نیست، زیرا صحنه‌ای واقعی که در آن پرسوناژهای دیگر هم باشند و دیالوگ‌ها دوسویه یا چند سویه بیان شوند، در این پرفورمنس وجود ندارد؛ این به آن معناست که  تئاتر به معنای واقعی‌اش نادیده گرفته شده است. نهایتاً باید چنین نتیجه گرفت که مده آ صرفاً مثل دیوانه‌ها فقط با خودش و در مورد پرسوناژهای دیگر هم حرف می‌زند و اجرا کلاً در یک "خود اظهاری طولانی" خلاصه شده است که نوعی "دکلمه کردن نمایشی" به شمار می‌رود و مخاطب "درون متنی" و "درون نمایشی" ندارد (چون غیر از خودش کسی روی صحنه نیست)، اما او عملاً دافعه‌زاست.

طراحی صحنه بسیار من درآوردی، غیر نمایشی است: یک حایل پارچه‌ای مدور و استوانه‌ای از سقف تا کف صحنه وجود دارد که از سوراخ‌هایی چندین بادکنک باد نشده آویزان است و یکی در درون استوانه و از داخل با تلمبه چند تا از بادکنک‌ها را باد می‌کند، تا جایی که بادکنک‌ها از سوراخ جدا می‌شوند و ضمن خالی شدن بادشان روی کف صحنه می‌افتند. بعد از بادکردن بی‌خود چهار بادکنک، صحنه تاریک و عوض می‌شود؛ این بار تصویر پرتره مده آ به همراه فرزندانش که بر دیواره انتهایی صحنه نصب شده، پدیدار می‌شود و زنی که خودش را "مده آ" معرفی می‌کند وسط  صحنه شروع به حرف زدن می‌کند و اجرا تا آخر با برخی تفاوت‌ها در شیوه حرف زدن و حرکات ادامه می‌یابد. در همین طراحی صحنه عملاً تصویر پرتره مده آ و فرزندانش اضافی است، زیرا خود او بین دو کره بزرگ توپ مانند، حضور دارد و کره‌های مورد نظر ظاهراً تمثیلی نازیبا و ناشیانه از فرزندان او هستند. در صحنه‌ای خود مده آ تصویر پرتره‌وار خودش و فرزندانش را مثل طوماری می‌پیچد و به دایه می‌دهد و او هم آن را بیرون می‌برد؛ البته این کار او گرچه یک عمل فاصله‌گذارانه است، اما اساساً موضوع تغییر صحنه در میان است که توسط بازیگر مورد نظر انجام می‌شود و هیچ تاویل نمایشی خاصی در کار نیست.

 کارگردان (ناهید حاجی محمدی) قبل از این کار مرتکب اشتباه دیگری هم می‌شود: او تصاویر ویدیوئی غیرواضح و بزرگ‌نمائی شده‌ای را بر روی  پرتره انعکاس می‌دهد که بسیار بی‌معنا و غیرکاربردی است. استفاده از نور، کاربری معمولی دارد. درجایی از اجرا موسیقی کلیسایی پخش می‌شود که هیچ مناسبتی با موضوع و زنی که روی صحنه است، ندارد. ضمناً با آن که متن در اصل "پرسوناژ محور" بوده، اما در این اجرا مده آ شخصیت‌پردازی نمی‌شود. کارگردانی اجرا ضعیف و غیرکارکردی است؛ در هیچ یک از حرکات، میزانسن‌ها و صحنه‌ها، رمز و راز و معنایی قابل تامل وجود ندارد.

دوئوپرفورمنس "مده آ" به نویسندگی هاینر مولر و کارگردانی ناهید حاجی محمدی اجرایی غیردراماتیک، عاری از تاویل و اساساً الگوی غلط و ضایع شده‌ای از نمایشنامه‌های "مده آ " اثر اوریپید و ژان آنوی است.