سرویس تئاتر هنرآنلاین: همیشه یک نمایشنامه ساختارمند و محتوادار پشتوانه یک اجرای خوب و تماشاگرپسند است و در همان مرحله نخستین، حداقل برخی از ویژگیهای اجرا را تضمین میکند. ضمناً باید یادآور شد که در نمایشنامههای ترجمه شده خارجی که از داشتهها و دادههای اینچنینی برخوردار هستند، همواره زمینهای هم برای تجربه کردن و وارد شدن به ساحتهای آموزشی و هنری وجود دارد و بر تجارب نوشتاری و اجرایی گروههای تئاتری میافزاید و یا کارشان را تصحیح میکند. در این رابطه، نمایشنامهنویسان نامدار، شناخته شده و صاحب سبکی وجود دارند که آثارشان دارای چنین ویژگیهایی است.
نمایش "کلفتها" با طراحی و کارگردانی علیاکبر علیزاد که هم اکنون در تالار مولوی اجرا میشود، به دلایل فوقالذکر و مستندات اجراییاش، از جمله نمایشنامههای قابل تامل ژان ژنه است؛ این اجرا به شرایط روحی، روانی و همزمان به وضعیت طبقاتی دو کلفت میپردازد و عملاً تضادها و تناقضات ذهنی و حسی آنان را نسبت به "خانم خانه" که زن متمولی از طبقه بالای جامعه است، نشان میدهد. نمایش، داستانی نیست، اما به شکل خاص و زیبایی، روایی هم به حساب میآید و روایتش مربوط به جلوههای دراماتیک ذهنیات، کشمکشها و دغدغههای درونی کلفتهاست؛ این کشمکشها در اصل یک جنگ و تقابل متضاد درونی و طبقاتی است. ژان ژنه نمایشنامهاش را به صورت "نمایش در نمایش" نوشته و در آن کلفتهای خانه در اوقاتی که صاحب خانه حضور ندارد و بیرون رفته است، با بازی کردن نقش کلفت و "خانم خانه" عملاً تقابلات روحی و روانی خود را نسبت به او برونفکنی و آشکار میکنند و همه چیز را به طور عینی در قالب جدلها و جدالهایی به نمایش میگذارند؛ در تناقض با چنین موقعیت و شرایطی و به رغم نقشههایی که آنها برای از بین بردن خانم مورد نظر میکشند، هنگام رویارویی مستقیم با او همان کلفت مطیع و فرمانبردار هستند.
علی اکبر علیزاد در این اجرا نقش کلفتهای زن را به مردها داده و آنها را "زنپوش" کرده است. این ترفند شخصی که البته سابقه دیرینهای در تاریخ تئاتر جهان دارد، در وهله نخست، اجرا را با کمی هجویه و کمدی در آمیخته و حتی ژانر اثر را هم کمی تغییر داده است؛ قصد ژان ژنه در نمایشنامهاش مقایسه دو موقعیت کاملاً متضاد طبقاتی و اجتماعی در بین زنان است و به کلفتهای خانه که استثمار میشوند و با فقر و تحقیر مواجههاند، میدان داده تا درونیات خود را بروننمایی و آشکار کنند و تماشاگر بفهمد که آنها چه رنجی میکشند. در قیاس با اجرای فعلی که مردان نقش کلفتها را ایفا مینمایند، اگر این ترفند شخصی کارگردان فاقد تاویل بود، در آن صورت اقدامی عبث، اضافی و حتی ضایعکننده اثر به حساب میآمد، اما در شرایط فعلی عملاً به دلیل آنکه تاویل استنباطی و تلویحی دیگری هم در بر دارد مبنی بر اینکه، جایگاه زنان و مردان هم به شکل نادرست و نابرابرانهای عوض شده و مردان را به طور تلویحی میتوان فرودست و حتی خدمتکار زنان فرض کرد؛ ضمن آنکه در اجرا به طور همزمان تناقض نامتعارفی هم شکل گرفته که به نوعی نشانگر "بیرون راندن دو بازیگر زن از صحنه نمایش" است؛ در این اجرا کارگردان از واقعگرایی کامل متن کاسته و با ایجاد ذهنیتی "فاصلهگذارانه"، بر جنبه "از جنس نمایش بودن" همه چیز تاکید کرده است؛ البته تاکید عمیق، انسانی و طبقاتی ژان ژنه هنوز جزو درونمایه اصلی و بنیادین نمایش محسوب میشود و واقعاً به آن جذابیت خاص و متمایزی بخشیده است.
دیالوگها هوشمندانه و هنرمندانهاند؛ گاهی تلویحی، در جاهایی کنایی و در مواردی هم صریح و سادهاند: "اگر کلفتی هست، به خاطر ادا و اطوارهای منه"، "برای ما کمد لباس خانم یک مکان مقدسه"، "خانم با محبت شون به ما سم تزریق میکنند"، "وقتی خانم بیگناهاند همه تقصیرها گردن کلفتها میافته"، " طاقتم طاق شده، دیگه نمیخوام کلفت باشم" و ...
در جلو صحنه میکروفونی هم وجود دارد که گاهی برای برونفکنی یا نتیجهگیری به کار گرفته میشود؛ این ترفند خاص هم در راستای همان ایجاد حس و ذهنیت فاصلهگذارانه است.
به دلیل بازی مردان ریشدار در نقش زنان کلفت، همانطور که اشاره شد، به ژانر اصلی نمایش که "درام اجتماعی" است، مقداری هجویه و کمدی اضافه شده و اجرا به "کمدی درام اجتماعی" تبدیل شده است.
طراحی صحنه، مناسب و در خدمت میزانسنهای مورد نظر کارگردان است؛ طوری که ذهن او را در شکلدهی به جایگیری بازیگران و نحوه بازی آنها اختیارمند کرده است. استفاده از تصاویر ویدیو پروجکشن در جاهایی که تصویر قرینهواری از خود بازیگران و مکان ارائه میشود، از نظر ساختار نمایش کاملاً اضافی و تضعیفکننده اجرای عینی روی صحنه است (حتی اگر به منظور تاکید انجام گرفته باشد)؛ اما در مواردی که تصاویر مکمل، متفاوت و مرتبطی عرضه میشود، کارکرد آنها درست و اصولی است. استفاده از ترانههای خارجی و غیر فارسی از لحاظ مضمون کمکی به اجرا نکرده، اما ریتم و آهنگ آنها با ضربآهنگ حسی حرکات و موقعیت بازیگران همخوانی نسبی دارد؛ بهتر بود که کارگردان فقط از موسیقی بدون کلام استفاده میکرد. نور از کارکردی معمولی برخوردار است. طراحیهای مربوط به چهرهپردازی و لباس نیز با تم و شیوه نسبتاً شخصی اجرا تناسب دارد.
بازی هر سه بازیگر نمایش "کلفتها" اثر ژان ژنه، به کارگردانی علی اکبر علیزاد (علیرضا کیمنش، مرتضی حسینزاده و کتایون سالکی)، مخصوصاً دو بازیگر مرد مورد نظر که نقش خدمتکاران را ایفا میکنند، واقعاً ستودنی و زیباست؛ از همه توانمندیهایشان برای نشان دادن حرکات، ژستها و حالات روحی پرسوناژها استفاده میکنند و باید تاًکید کرد که نمایش "کلفتها" علاوه بر "تماتیک" بودنش یک اجرای "پرسوناژ محور" هم محسوب میشود؛ این ویژگی در بازی هر سه بازیگر انعکاس یافته است؛ ضمناً متن، زمینه را برای "نقش به نقش" شدن آنها و "نمایش در نمایش" شدن اجرا فراهم کرده و نهایتاً، پارادوکس هنرمندانه و جذابی هم شکل گرفته است: عملاً کلفتها به بازیگران تئاتر تبدیل شدهاند.
کارگردانی نمایش خوب و تا حدی شخصی و ابتکاری هم انجام شده است. نمایش تا لحظه آخر ذهن و احساس تماشاگران را به صحنه و بازی تماشایی بازیگران معطوف میکند و اجرا در کل، قابل قبول، گیرا و جذاب است.