سرویس مد و لباس هنرآنلاین: همهچیز در عرصه پرکشش و سرنوشتساز سیاست، قابلیت تعبیر شدن و معنا گرفتن دارد؛ از سویی دیگر قدرتنمایی رنگها در مخابره بسیاری از پیامها به مخاطبان امری انکارناپذیر است و میتواند بسیاری از پارادیمهای سیاسی را تحتالشعاع خود قرار دهد.
امروزه تفکر استراتژیک برای انتخاب لباس در بسیاری از محافل سیاسی جهان مرسوم شده است و صنعت فشن، به شکلی خودخواسته و در پی منافع کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نظام قانونگریز خود را در اختیار ساختار قانونمند سیاست قرار داده است.
بااینوجود شاید انتخابات اخیر آمریکا، درسهای بزرگی برای طراحان سیاسی فشن داشت؛ جاییکه گفتمان سیاسی آمریکا چندان به ابزار قدرتمند صنعت غولآسای فشن چنگ نینداخت و فرایند تبلیغات بیشتر به سمتوسوی لفاظی مبتنی بر محتوا پیش رفت.
البته که برخی سوگیریها به تبع بهکارگیری کاندیداها از اکسسوریهای پوششی آنها به فراخور رقم خورد. مثلاً ترامپ و بایدن بارها از کلاه برای تغییر استایل خود از شکل رسمی سیاسی به قالبی غیررسمی بهره گرفتند و بلافاصله، رنگ و نوشته روی کلاه آنها بهعنوان یکی از ترفندهای تبلیغاتی، مورداستفاده هواداران قرار گرفت و به طور مثال در مواردی، عنوان کلاه قرمزیها به طرفداران یکی از دو جریان اطلاق شد.
جناح هوادار جو بایدن نیز از این ترفند تبلیغاتی به نفع خود بهره بردند و در جریان اعتراضات حامیان ترامپ و بایدن، کلاه گچی ترامپ با شعار معروف او شکسته شد. این تصویر در شبکههای اجتماعی که از سوی رویترز منتشر شد موردتوجه قرار گرفت و برخی در اظهار نظرات خود نوشتند که این به معنی شکستن عظمت آمریکا است.
این در حالی است که طرفداران دونالد ترامپ در مراسم تحلیف او طی دوره قبلی انتخابات، کلاههای قرمزرنگ ساخت چین، ویتنام و بنگلادش بر سر داشتند که بر روی آنها شعار انتخاباتی "آمریکایی بخر" چاپ شده بود چرا که در آن دوره، کلاههای آمریکایی با قیمت 25 تا 30 دلار در سایت انتخاباتی ترامپ قابل تهیه بودند اما نمونه شبیه این کلاهها با قیمتی ارزانتر در بازار آمریکا عرضه میشد که ساخت چین، ویتنام و بنگلادش بودند.
و اما ماجرای ویروس کرونا نیز تأثیر خود را بر سبک حضور این دو کاندیدا در جریان تبلیغات انتخاباتی ایفا کرد و به زعم بسیاری از کارشناسان سیاسی، تأثیری به شدت قدرتمند بر نتیجه انتخابات داشت.
جو بایدن رئیسجمهوری منتخب آمریکا بارها در سخنرانیهایش حتی به شکل نمادین با ماسکی که بر روی صورت داشت اعلام کرد که در نخستین گام مقابله با شیوع ویروس کرونا، از تمامی مسئولان ایالتی در سراسر آمریکا خواهد خواست تا دستورالعمل استفاده اجباری از ماسک را در ایالتهای خود به اجرا گذارند.
درحالیکه رقیب انتخاباتی او طی ماههای گذشته، بارها و بارها بدون ماسک در محافل مختلف ظاهر شد و در سایه اجرای سیاستهای دولت خود در امر مهار کرونا، بههیچعنوان حاضر به اجباری کردن استفاده از ماسک برای مردم کشورش نشد و علیرغم آنکه آمریکا، بالاترین آمار ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا را داشته و دارد، ترامپ در جریان تبلیغات خود از عملکرد دولتش در مبارزه با این ویروس دفاع کرد.
بههرروی شواهد حاکی از آن است که هنر صنعت فشن آمریکا که یکی از قدرتمندترین قطبهای این عرصه در جهان به شمار میرود، نتوانست نقش چندان مهمی در نمایش اقتدار یا برتری یک از این کاندیدا بر دیگری ایفا کند.
شاید تحلیل در اینباره را بتوان تنها به انعکاس ایدئولوژیهای سیاسی و اجتماعی آنها در بهکارگیری ماسک و یا رنگ خاص در کراواتها و کلاههایشان ارتباط داد؛ جاییکه روانشناسی رنگ در ارتباط با کراوات و کلاه قرمز ترامپ به مخاطب این را رساند که او فردی قدرتطلب، جاهطلب و فرصتطلب است و رنگ آبی کراوات بایدن بر اساس مؤلفههای روانشناسی، این تصویر را در اذهان تداعی کرد که او ذاتاً نوعدوست است، از آشنا شدن با دیگران لذت میبرد، دوست دارد در خاطرات بماند و وجدانی قوی دارد.
اما قطع بهیقین این رویکرد روانشناختی نمیتواند مورد استناد در تحلیل رفتارهای سیاسی قرار گیرد چراکه تأثیر استفاده از رنگهای خاص در مناسبات و پدیدههای سیاسی همچون انتخابات، کودتاها، تحولات و انقلابها همواره مورد توجه فعالان این میدان بزرگ قرار داشته و هرکدام از رنگها بنا به فضای فرهنگی موجود در آن محدوده جغرافیایی و یا اقتضائات اجتماعی، این ظرفیت را داشتهاند که معنای متفاوتی را در اذهان تداعی کنند.
بهطور مثال، بهکارگیری رنگ آبی و قرمز از دیرباز، به ترتیب نمادی از نمایش حضور دموکراتها و جمهوریخواهان در جریان انتخاباتی آمریکا بوده است و برای ریشهیابی چرایی بهکارگیری این رنگها، نمیتوان تنها به سلاح دانش روانشناسی مجهز شد.
بنا بر گزارش مجله اسمیتسونیان، رنگ قرمز رنگ نمادین جمهوریخواهان نیست و رنگ آبی نیز همواره بهعنوان رنگ دموکراتها برای جلب آرا استفاده نشده است و درواقع استفاده از این رنگها، پیشینهای تقریباً ده ساله دارد و به دوران پس از انتخابات سال 2000 ایالاتمتحده باز میگردد.
بر اساس این گزارش، در سال 1976 شبکه تلویزیونی ان.بی.سی نخستین نقشه انتخاباتی خود را به روی آنتن برد که در آن لامپهای قرمز برای کارتر، کاندیدای دموکراتها و لامپهای آبی هم برای فورد، کاندیدای جمهوریخواهان مورداستفاده قرار گرفته بود. استفاده از این رنگها در این شبکه تلویزیونی برگرفته از سیستم سیاسی بود که از رنگ قرمز برای احزاب لیبرالتر بهره میبردند اما درعینحال شبکههای تلویزیونی دیگر از رنگهای دیگری بهره برده بودند که البته با توجه به دلایل زیباییشناسی و یا عقاید ایدئولوژیک شخصی آنها انتخاب شده که از هر شخص به شخص دیگر متفاوت بود.
این کدهای رنگی دیگر بهطور بارز تا سال 2000 مورداستفاده قرار نگرفتند تا هنگامیکه روزنامه نیویورکتایمز و یو.اس.ای تودی، نخستین نقشه رنگی انتخابات سال را منتشر کردند. نیویورکتایمز در آن نقشه از رنگ قرمز برای جمهوریخواهان استفاده کرده بود و گرافیست این روزنامه دلیل آن را تنها این موضوع عنوان کرده بود که کلمه قرمز (red) و جمهوریخواهان (Republican) در زبان انگلیسی هر دو باز حرف R آغاز شده بودند و این نوعی تداعی طبیعی را ایجاد میکرد.
آن انتخابات تا میانه ماه دسامبر همان سال به طول انجامید و بهصورت خودکار و البته پایدار، حزب دموکرات را نیز با رنگ آبی همراه کرد و جمهوریخواهان نیز با توجه به همان رنگ انتخابشده و با آن برهان ساده، به رنگ قرمز درآمدند تا این رنگ قرمز و آبی از همان چهار دوره قبل بهصورت تلویحی و نه رسمی به رنگهای این دو حزب تبدیل شود.
در خاتمه، باید به این مهم نیز توجه داشته باشیم که ایجاد هجمههای تبلیغاتی از مسیر رنگها و یا ابزار پوششی، میتواند تأثیری بسزا در تعیین سرنوشت رأی افرادی داشته باشد که اصطلاحاً تا پیش از زمان انتخابات، رنگ آراءشان خاکستری است و با قرار گرفتن تحت تأثیر جریانات تبلیغاتی ایجاد شده، قادر خواهند بود تصمیم خود را نهایی سازند.
همچنین این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و یا در ادامه، هرکدام از جریانات سیاسی که قرار است منتج به یک تحول قابل تأمل در این عرصه باشد، بر این مهم صحه میگذارد که هر یک از ابزار پوشش میتوانند در مقاطع مختلف تاریخی و بر اساس شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود، کاربردهای متفاوتی داشته باشند؛ درست مانند همین انتخابات که موضوع ماسک بهعنوان یک ابزار پوششی بهداشتی، بعضاً تبدیل به نمادی برای تشخیص طرفداران دو جناح شد و بدون شک یکی از راههای متمایز ساختن طرفداران دونالد ترامپ و جو بایدن در جریان این انتخابات، نحوه برخورد آنها با پدیدهای جهانی و نفسگیر به نام کرونا بود.