گروه سینما هنرآنلاین، محمدامین وحیدنیا، کارگردان جوان در گفت وگو با خبرنگار سینمای هنرآنلاین در رابطه با اثر جدید خود به نام «فیگور» گفت: در جریان تحقیقاتی که درباره اختلالات عصبی انجام می‌دادم، به بیماری‌ای برخوردم که ذهنم را به خود مشغول کرد: «میسوفونیا» یا صدا بیزاری؛ اختلالی که در آن فرد با شنیدن برخی صداهای خاص دچار واکنش‌های عصبی شدید می‌شود. چیزی در این بیماری بود که مرا به درون یک جهان تازه پرتاب کرد. جهان فیلم «فیگور» از همین‌جا متولد شد.

او ادامه داد: با کنجکاوی بیشتر، و گوش دادن به اپیزودی از پادکست «گرگ سفید در مسکو»، اسکلت اولیه فیلمنامه شکل گرفت. من و علی پهلوان شریف در میان این رفت‌و‌برگشت‌های فکری و ذهنی، به قصه‌ای رسیدیم که درباره انسان، سکوت، خاطره و رنج بود.

این هنرمند سینما بیان کرد: «فیگور» برای من فقط یک داستان نبود؛ تجربه‌ای درونی بود درباره آدمی که در تنهایی‌اش، در عذاب وجدان و خاطرات فراموش‌نشدنی‌اش، فرو رفته است. درباره ذهنی که مدام به گذشته بازمی‌گردد، به اشتباهات، به دردهایی که از دوران کودکی ریشه گرفته‌اند. رابطه‌هایی که اگرچه در ظاهر ترمیم شده‌اند، اما در عمق جان، هنوز زخمی‌اند.

او افزود: قطعا مسیر ساخت این فیلم، با تمام دشواری‌ها، برایم یک لذت مداوم به همراه دارد. از تحقیق و نوشتن گرفته تا فیلم‌برداری و تولید، هر مرحله فرصتی است برای زیستن با کاراکترها. من با شخصیت اصلی این فیلم زندگی کردم، او را شناختم، بارها در ذهنم با او حرف زدم، و تلاش کردم رنجش را به زبان تصویر درآورم.

کارگردان فیلم کوتاه «خیابان ۷۰۰» عنوان کرد: «فیگور» از نظر فرم برایم تجربه‌ای نو است. برای نخستین‌بار تلاش کردم دنیای ذهنی شخصیت را از طریق تلفیق دو هنر، سینما و مجسمه‌سازی، روایت کنم. مجسمه در این فیلم تنها یک شیء نیست؛ پاره‌ای از وجود آدمی‌، تکه‌ای از حافظه، زخم و خاطرات او است.

وحیدنیا1

او ادامه داد: فیلم کوتاه برای من یک فرم جدی و شریف است. نه پلی برای رسیدن به سینمای بلند، بلکه میدانی برای آزمایش، کشف و انتقال معنا. مدت‌زمان محدود آن باعث می‌شود خالص‌تر و دقیق‌تر بنویسی، و این چالش‌، شیرین‌ترین بخش ماجراست.

این هنرمند ابراز داشت: قطعا پس از «فیگور»، باز هم در حال نوشتن و فکر کردن خواهم بود. چند فیلم کوتاه دیگر در حال شکل‌گیری‌ است و البته تدارک و آمادگی ذهنی‌ام برای ساخت فیلم بلند و ورود به جهان سریال‌سازی. اما برای من، هر فیلمی یک زندگی‌ست. نه شبیه کار قبلی، نه تکرار یک مسیر. هر پروژه روایتی‌ست از خودم، از آدم‌هایی که دیده‌ام، شنیده‌ام یا تصورشان کرده‌ام.

محمد امین وحیدنیا در پایان تاکید کرد: کارگردانی برای من یعنی زیستن؛ یعنی دیدن، لمس کردن، و ساختن آینه‌ای برای جهان درون. و تا زمانی که این میل به روایت در من زنده‌ست، یقین دارم که باید ادامه دهم.

انتهای پیام