گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: در بخش اول گفت‌وگو با رضا مقصودی فیلمنامه‌نویس و کارگردان «خجالت نکش»ها، وی درباره شرایط و اقتضائات پیرامونی سینمای کمدی با محوریت فیلم روی پرده‌اش سخن گفت که پیش از این تقدیم حضورتان شد. در این بخش افرا جورابلو دیگر فیلمنامه‌نویس این فیلم و همسر رضا مقصودی به جمع‌مان اضافه شده است. صحبت‌های این بخش بیشتر بر روی روند فیلمنامه‌نویسی این فیلم متمرکز است.

 

در فیلمنامه‌نویسی ورای ارتباطات شخصی‌ای که بین‌ شما و رضا مقصودی به واسطه‌ی پیوند زناشویی از پیش وجود داشته، به علت موقعیت خالق شدن در شخصیت‌ها و موقعیت‌ها و حوادث، تبعا ممکن است اختلاف سلیقه و نظر پیش بیاید. با توجه به فضایِ متفاوتِ ذهنیِ زنانه و مردانه چگونه در نوشتن به توافق رسیدید؟

جورابلو: پیش از هر چیز باید بگویم تحصیلاتم زبان و ادبیات فارسی است. تجربه فیلمنامه‌نویسی نداشتم؛ اما قصه‌ می‌نوشتم. آقای مقصودی پیش از اینکه همسرم باشند، در زمینه فیلمنامه‌نویسی استاد من هستند. من هر چه یادگرفتم از ایشان بوده است. می‌توان گفت به نوعی تربیت شده‌ مکتب نوشتاری ایشان هستم. همین باعث می‌شود در فیلمنامه خیلی با هم اختلاف نظر نداشته باشیم. آقای مقصودی تجربه فیلمنامه‌نویسی با نویسندگان دیگر را داشتند. معمولا رضایت چندانی نداشتند. چون مجبور به بازنویسی‌های زیادی می‌شدند. اما ما با هم چنین مشکلی نداریم. به علت اینکه مدل نوشتنمان و طرز فکرمان خیلی به هم شبیه است. ایشان من را  فیلمنامه‌نویس کردند.

در کمدی‌نویسی، کمدی‌های مختلفی داریم. کمدی آقای مقصودی نوع خاصی است. الان که توجه می‌کنم من هم مثل ایشان کمدی می‌نویسم. برای اینکه نوشتن را از ابتدا با ایشان تجربه کرده‌ام. ساختاری که ایشان به من یاد دادند در من نهادینه شده است. با هم فیلم می‌بینم. با هم فیلم‌ها را تحلیل می‌کنیم. با هم حرف می‌زنیم. همه‌ اینها باعث شده فضای ذهنی‌مان از این نظر به هم شبیه باشد. در مورد فضای ذهنی زنانه و مردانه، بله تفاوت وجود دارد. اما این تفاوت آگاهانه است. پیش آمده که در روند نوشتن بگویم یک زن این حرف را نمی‌زند، یا ایشان گفته‌اند که از نظر یک مرد چنین چیزی ممکن نیست. در این موارد با هم صحبت می‌کنیم و به مشکلی برنمی‌خوریم.

 

آیا از پرداخت شخصیت صنم به عنوان زنی که در درگیری‌ زناشویی از دم‌پایی استفاده می‌کند و نه گفت‌وگو، رضایت شخصی داشتید؟

جورابلو: دم‌پایی پرت کردن ایده‌ آقای مقصودی بود. (هر دو می‌خندند.) اینکه صنم زنی مقتدر است را می‌پسندم.

 

مگر یک زن مقتدر نمی‌تواند برای حل مشکلاتش از گفت‌وگو استفاده کند؟

جورابلو: مسئله اینجا بود که قنبر قابلیت گفت‌وگو نداشت. هر زنی می‌بود آنقدر عصبانی می‌شد که نمی‌توانست با آن مرد گفت‌وگو کند و البته آن پرداخت تکنیک کمدی بود. همانطور که گفتم ایده‌ دم‌پایی از آقای مقصودی بود.

مقصودی: من سعی کردم در پوستر دم‌پایی بیاید، که نیاوردند.

جورابلو: البته در زمان نوشتن پیش آمد که بگویم تعداد دم‌پایی پرت کردن‌ها زیاد شده، بهتر است کمتر شود.

مقصودی: خانم جورابلو، دیالوگ‌نویس خیلی خوبی هستند. بسیاری از دیالوگ‌هایی که صنم و قنبر دارند، را ایشان طراحی کرده‌اند. دلیلش این است که ایشان با افراد روستایی حشر و نشر داشته و آنها را می‌شناسد.  فضای روستا را خیلی خوب می‌شناسند. به دیالوگ‌هایشان اشراف دارد. این است که می‌توانند در فیلمنامه از این شناخت استفاده کنند. این اواخر خانم جورابلو فیلمنامه‌ای تاریخی روستایی نوشته‌اند که خیلی کار خوبی است. کار جدی است. به عنوان مشاور کنارشان بودم. امیدوارم روزی بتوانم این فیلمنامه را جز کارهای جدی‌‌ای که دوست دارم بسازم. این یکی از آرزوهای جدیدم است.

 

وجود اختلاف‌نظر زمانی که دو نفر روی یک اثر کار می‌کنند بسیار طبیعی است. بین مقصودی و جورابلو کجاها اختلاف‌نظر به وجود آمده است؟

جورابلو: موقع نوشتن فیلمنامه، از زمانی که روی ایده صحبت می‌کنیم و روی کاغذ نیامده، اختلاف‌نظر داریم. مثلا من می‌گویم این پایان را دوست ندارم. یا ایشان مطلبی را نمی‌پذیرند. هر کدام روی ایده‌هایمان پافشاری می‌کنیم. به هر حال با هم گفت‌وگو می‌کنیم و به نتیجه می‌رسیم. اختلاف‌نظری که وجود دارد آنطور نیست که حل نشود. بیشتر اختلاف سلیقه است.

آقای مقصودی از نظر فنی و تکنیکی اطلاعات بالایی دارند. مثلا به من می‌گویند این چیزی که شما می‌گویی می‌تواند قشنگ باشد، یا سلیقه‌ی شخصی باشد، اما مثلا این آسیب را به فیلمنامه می‌زند یا اینجور خوب نیست. گفت‌وگو می‌کنیم. اختلاف‌نظری نیست که حل نشود. یک جاهایی هم پیش آمده که من به نفع ایشان که مثلا گفته‌اند اینطور درست است، کنارآمده‌ام؛ اما آن سکانس را دوست نداشتم.

شخصیتم اینطور است که حرف گوش‌کن نیستم. در واقع صرفا در جهت ضعف، حرف کسی را گوش نمی‌کنم. باید استدلالی داشته باشد. با وجود احترامی که برای آقای مقصودی به عنوان استاد قائلم؛ اما بدون استدلال، نظری را نمی‌پذیرم. باید قانع بشوم. ذاتا آدم پیروی نیستم. چشم و گوش بسته دنباله‌روی نمی‌کنم.

رضا مقصودی

با توجه به اینکه در این چند سال فیلمنامه‌نویسی را به صورت زوج تجربه کرده‌اید و از آنجا که در جهان سینما، فیلمنامه‌نویسی کارگاهی و به شکل تیمی باب شده است و در ایران هنوز چندان با این شیوه پیش نمی‌رویم، شما امکان انجام چنین شیوه‌ای را برای رسیدن به فیلمنامه‌های قوی در سینمای ایران چقدر کاربردی می‌بینید؟

مقصودی: در ایران ما فیلمنامه‌نویسی سه نفره هم داشته‌ایم. ما هم از آن استقبال می‌کنیم. اما عمومیت ندارد. این کار بیشتر در سریال‌ها جواب می‌دهد. چون سریال‌ها گسترده‌اند. در این نوع تولیدات، تیمی کار کردن هم بهتر است. به همین دلیل شاید من سریال‌های خیلی بزرگ را برای کار دست نگیرم. نهایتا سریالی را می‌پذیرم که 20 یا بیست‌ و چند قسمت باشد. چون سریال در این تعداد را خودم و افرا می‌توانیم جمع کنیم. ولی وقتی در قالب چند فصل گسترده می‌شود، طبیعتا باید تیمی پشت ماجرا قرار بگیرد. به خصوص اینکه تصمیم داشته باشند با سرعت کار کنند. ساختار صنعتی سینما می‌طلبد که یک تیم فیلمنامه‌نویسی وجود داشته باشد. بالاخص در ساختار صنعتی سینمای غرب. ما آنقدرها صنعتی نشدیم که بخواهیم این شیوه را دنبال کنیم.

جورابلو: موضوعات هم مهم است. مثلا فیلم‌های علمی‌تخیلی می‌طلبد که چند نویسنده که در زمینه‌های مختلف تحقیق و تجربه دارند به جمع اضافه شوند تا بخش‌هایی را آنها عهده‌دار شوند. ما یک همچین موضوعاتی نداریم.

مقصودی: موضوع هم می‌تواند موثر باشد. به هر حال اگر این اتفاق بیفتد خوب است. من قبل از اینکه با افرا به طور مشترک فیلمنامه بنویسم، تجربه‌ی همکاری با دیگران را داشته‌ام. شاید کار تیمی را بلد نبودم. به همین دلیل وقتی آنها می‌نوشتند و می‌دادند به من، می‌‎نشستم از اول بازنویسی می‌کردم. نمی توانستم با نوشته‌ آنها ارتباط برقرار کنم. دلیل همراهی‌ام با افرا می‌تواند این باشد که نشستیم با هم حرف زدیم و ایشان متوجه‌ آنچه که من می‌گویم شد و من هم ایشان را فهمیدم. اینطور به زبان مشترک رسیدیم. حالا می‌توانیم کارکنیم.

همسر بودن خانم جورابلو در فیلمنامه‌نویسی مشترک موثر بوده است؟

مقصودی: بله! ایشان همیشه در کنار من هستند. غذا می‌خوریم. ظرف می‌شوریم. حرف می‌زنیم. فیلم می‌بینیم. زندگی می‌کنیم. این زندگی است که به ما کمک می‌کند تا به هم‌فکری و هم‌زبانی برسیم. در نتیجه این هم‌فکری و هم‌زبانی در کار خیلی به ما و به اثر کمک می‌کند. حداقل در «خجالت نکش»ها این نتیجه را داشته. یک کار مشترک دیگر هم داشتیم. در سریال «دوپینگ» که کار می‌کردیم، آنجا هم با وجود اینکه با سرعت وارد کار شدیم، سه ماهه همه چیزش را جمع کردیم؛ اما این هم‌فکری همچنان خوب بود و جواب داد. شاید بتوانم با فرد دیگری هم مشترکا فیلمنامه بنویسم. این اواخر تجربه نکردم. ولی به هر حال با افرا توانستم کار کنم و امیدوارم ادامه پیدا کند.

جورابلو: در ابتدای صحبتم گفتم فیلمنامه‌نویسی را با ایشان شروع کردم. آینده را نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. ممکن است در آینده مستقل بنویسم یا با فیلمنامه‌نویس دیگری به طور مشترک کار کنم. فیلمنامه مستقل هم دارم.

 

ممکن است این فیلمنامه را به فردی غیر از آقای مقصودی پیشنهاد بدید؟

جورابلو: ترجیح می‌دهم آقای مقصودی کار کنند. ولی ممکن است طرح و ایده‌ای باشد که دغدغه‌ ایشان نباشد.

مقصودی: همیشه دوست داشتم فیلمنامه‌هایم را خودم بسازم. حتی دوست داشتم «لیلی با من است» را خودم بسازم. ولی موقعیت آقای تبریزی خیلی بهتر بود. الان هم از اینکه ایشان «لیلی با من است» را ساخته‌اند، خیلی خوشحالم.

 

با توجه به همکاری و شناختی که در این مسیر با کمال تبریزی داشته‌اید اگر آقای تبریزی «خجالت نکش» را می‌ساختند ممکن بود چه تغییراتی در این فیلم ایجاد شود؟

مقصودی: شک نکنید به تعداد کارگردان‌ها روی زمین، از یک فیلمنامه می‌توان فیلم ساخت. قطعا فیلم متفاوتی می‌شد. ممکن بود بهتر شود. اینکه چه تغییراتی می‌توانست داشته باشد را نمی‌توانم حدس بزنم. نزدیکترین افراد هم ممکن است نتوانند این مسئله را پیش‌بینی کنند. یکسری ایده‌ها در حین ساخت بروز پیدا می‌کند. ما دو نفریم و با نظرها و ایده‌های مختلف و متفاوت. فیلم قطعا چیز دیگری می‌شد. من هم اگر «لیلی با من است» را می‌ساختم حتما چیز دیگری می‌شد. ما متفاوتیم.

 

در «خجالت نکش» فیلم چقدر به فیلمنامه نزدیک است؟

مقصودی: صد در صد؟ نه! اما 80 تا 90 درصد همانی بود که من می‌خواستم. در تولید معمولا عوارضی وجود دارد که بر نتیجه تاثیرگذار است. مثل بودجه، امکان همراهی بازیگران، تغییرات جوی و ... اینها مسیر فیلمنامه را یک جاهایی تغییر می‌دهند. ولی محتوا همان است. ممکن است کسی حین کار ایده‌ای پیشنهاد بدهد، که استفاده از آن به کار بهتر بنشیند. طبیعی است که صدردرصد نمی‌شود. کوروساوا می‌گوید: هیچ فیلمنامه‌ای صدر در صد آن چیزی نمی‌شود که کارگردانش فکر می‌کرده. اثر نهایی با فیلمنامه متفاوت است.

خجالت نکش 2

رضا مقصودی الان در کجای مسیر فیلمسازی خود قرار دارد؟ آیا هنوز در حال کسب تجربه است؟

مقصودی: شاید این را باید دیگران بگویند. من دو فیلم ساختم. الان هم دارم فیلم سومم را آماده می‌کنم. من همیشه در حال تجربه هستم. دیشب در یک سالن سینما به اتفاق دوستانم «خجالت نکش 2» را می‌دیدم. حین تماشا و تحلیل بازخورد مردم به خودم می‌گفتم «این کار چقدر خوب بود، این کار را ای کاش نمی‌کردم. ای کاش کار دیگری می‌کردم. یادم باشد در کارهای دیگرم حواسم باشد چنین نکنم.» الان درس‌هایی از «خجالت نکش 2» گرفتم که فکر می‌کنم در کار بعدی‌ام موثر است و البته در کار بعدی‌ام چیزهایی یاد خواهم گرفت که الان در سن 60 سالگی احساس می‌کنم خیلی چیزها باید یاد بگیرم. هیچ تعارفی ندارم. البته در کارم انبوهی تجربه فیلمنامه‌نویسی و زندگی، امکاناتی در اختیارم قرار داده که این توانایی را دارم که از امکانات به خوبی استفاده کنم.

جورابلو: اساسا علم و هنر هر دو بستری هستند که هیچ وقت نمی‌توانی بگویی تمام و تکمیل شدند. انسان همیشه در حال کسب تجربه است.

و افرا جورابلو خودش را در کجای مسیر فیلمنامه‌نویسی می‌بیند؟

جورابلو: هنوز ابتدای مسیر فیلمنامه‌نویسی هستم. این واقعیت است. من حرفه‌ام چیز دیگری بود. اما حضور رضا مقصودی در کنارم بسیار موثر بوده است. تا جایی که امکان استفاده از تجربیات ایشان را داشته باشم به نفع من است، تا اینکه خودم می‌خواستم تجربه کنم. حضور در کنار رضا مقصودی شانس من است. البته ممکن است مستقل کار کنم یا حتی با کارگردان دیگری کار کنم. البته فیلمنامه‌نویسانی در سطح رضا مقصودی هم، وقتی فیلمنامه می‌نویسند خودشان را بی‌نیاز از مشاوره‌ دیگری نمی‌بینند. فیلمنامه را می‌دهند چند نفر از دوستان و همکارانشان بخوانند و نظر بدهند.

مقصودی: نکته‌ این است که بعد از 20 تا 30 سال فیلمنامه‌نویسی هنوز وقتی فیلمنامه می‌نویسم برای براورد اثرم فیلمنامه را به چند نفر از دوستان می‌دهم تا نظر بدهند و مشاوره می‌گیرم. درست است که اغلب این نظرسنجی را برای درآمدن جزئیات انجام دهم اما من هم ممکن است در ساختار روایتم شک کنم. می‌گویم آیا به لحاظ ساختاری این سکانس جایش اینجاست. آیا این در درک مفهوم برای بیننده اخلال ایجاد نمی‌کند و موارد دیگری که کسان دیگر به عنوان ناظر بیرونی امکان تشخیص بهتری دارند.

گاهی اوقات ممکن است کسی فیلمنامه‌نویسی هم بلد نباشد. برای اینکه ببینم حسش چیست، فیلمنامه را می‌دهم که بخواند و نظرش را بدهد. بی‌نیازِ استفاده از مشاوره دیگران نیستم. بسیاری از اوقات اولین بار ایده‌ام را به افرا می‌گویم و با ایشان مشورت می‌کنم. اولین مشاورم ایشان است. حتی گاهی برخی مشاوره‌ها باعث شده فیلمنامه را بگذارم کنار. متوجه نکاتی شدم که پیش از این به آن توجه نکرده بودم.

جورابلو: از وقتی قصد نوشتن فیلمنامه دارید، قبل از اینکه روی کاغد بیاید، در ذهن با آن بازی می‌کنید و فقط در ذهن شماست. برای همین ممکن است نکاتی از دستتان در برود. وقتی هم که می‌نویسید هنوز در ذهن شماست و خالقش شمایید، فقط شما از آن باخبرید. وقتی کسی از بیرون فیلمنامه را می‌خواند متوجه نکاتی می‌شود که شما اصلا به آنها فکر نکرده‌اید.

 

 

خبرنگار: زهرا عباسی