گروه کتاب و ادبیات خبرگزاری هنر ایران: خبر انتقال امتیاز کتابهای نادر ابراهیمی به انتشارات امیرکبیر یکی از مهمترین خبرهای حوزه نشر در روزهای اخیر به شمار میرود. ابراهیمی به عنوان یکی از مشهورترین و مطرحترین نویسندگان ایرانی، کتابهایش طرفداران زیادی در بین کتابخوانان دارد.
طبق گفتههای مجدالدین معلمی، سرپرست انتشارات امیرکبیر ارزیابیها نشان میدهد گردش مالی آثار نادر ابراهیمی در سال در بازار کتاب حدود ۲۰ میلیارد تومان است که در شرایط فعلی بازار نشر رقمی خوب و قابل اعتنا به نظر میرسد. ابراهیمی به خاطر سبک شیوا و منحصربهفردش در نویسندگی و روایتهای خالص و بیپیرایهاش از زندگی و عشق خیلیها را شیفته کتابهایش کرده است.
قلم در دستان این نویسنده چیرهدست مثل پنبه میماند. او به قدری لطیف، خودمانی و شیرین مینویسد که ناگزیر هر خوانندهای را جذب خود میکند. ابراهیمی ذاتاً نویسندهای خلاق و توانا بود که توانست هنر و استعدادش را در کتابهایش نشان دهد. برای چرایی دلایل محبوبیت کتابهای ابراهیمی نگاهی به معروفترین آثار او در بازار نشر انداختهایم تا بهتر با شکل نوشتاری و اندیشهای نویسنده صاحبنام آشنا شویم.
یک عاشقانه آرام
نخستین سال انتشار: ۱۳۷۴
برشی از کتاب: «مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود! مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود! عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن.»
دلیل محبوبیت: «یک عاشقانه آرام» داستان زندگی زن و شوهری جوان است که سعی دارند زندگی عاشقانهشان را از خطر روزمرگی نجات دهند. خوانندگان کتاب اعتقاد دارند نویسنده در برگ برگ این داستان، احساساتی عمیق و زیبا به وسیله جملات و تعابیری شایسته یک اثر ادبی به تصویر کشیده که تا عمق روح و جان خواننده نفوذ میکند.
همچنین در کتاب، توصیههای بسیار کاربردی درباره مراقبت و زنده نگهداشتن عشق شده است که توجه به آن هر کسی را به وجد میآورد. ابراهیمی برخلاف برخی از نویسندگان که نگاهی کلیشهای و سطحی به مفهومی، چون عشق و زندگی مشترک دارند، سعی میکند به شکلی جزیینگرانه و عمیق به مسئله نگاه کند.
حرفهای او دور از دسترس نیست و، چون از درون ذهن خلاق نویسندهای به نام ابراهیمی بیرون آمده باعث حساسشدن خواننده روی بسیاری از مسائل میشود. «یک عاشقانه آرام» همانطور که از نامش پیداست، رمانی دوستداشتنی است که عشق را از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار میدهد.
چهل نامه کوتاه به همسرم
نخستین سال انتشار: ۱۳۶۸
برشی از کتاب: «عزیز من! خوشبختی نامهای نیست که یک روز نامهرسانی زنگ در خانهات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکلپذیر... به همین سادگی، به خدا به همین سادگی، اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر... خوشبختی را در چنان هالهای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده از شناختنش شویم... خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است....»
دلیل محبوبیت: همسر نادر ابراهیمی در گفتوگویی توضیح داده که شوهرش برای تمرین خط نامههایی را با خطی خوش مینوشت و او آنها را به دیوار میزد. جذابیت نامهها باعث شده بود تا میهمانان خانه این زوج به خواندن این نامهها مشغول شوند و به میزبانشان بگویند ما هم میخواهیم همین را به همسرانمان بگوییم، اما بلد نیستیم!
همین موضوع باعث میشود تا ابراهیمی تعداد نامهها را به عدد ۴۰ برساند و تحت عنوان «چهل نامه کوتاه به همسرم» به چاپ برساند. این نامهها درباره زندگی مشترک، عشق و مشکلات و مسائل آن صحبت میکند و گاهی سخنی درباره سختیها و اضطرابهای مشترکش با همسرش را بیان میکند.
این نامهها نثری همچون شعر دارد و به شکلی بسیار روان و به دور از تکلف خواننده را به خودش جذب میکند. ابراهیمی در این نامهها به صادقانهترین شکل ممکن عشقش را به همسرش ابراز میکند، آنچه از راه و رسم زندگی میداند را با او در میان میگذارد.
بار دیگر شهری که دوست میداشتم
نخستین سال انتشار: ۱۳۴۵
برشی از کتاب: «به یاد داشته باش که روزها و لحظهها هیچگاه باز نمیگردند. به زمان بیندیش و شبیخون ظالمانه زمان. صبح که ماهیگیران با قایقهایشان به دریا میرفتند به من سلام کردند و گفتند که سلامشان را به تو که هنوز خفتهای برسانم. بیدار شو هلیا. بیدار شو و سلام ساده ماهیگیران را بیجواب مگذار. من لبریز از گفتنم نه از نوشتن. باید که اینجا روبهروی من بنشینی و گوش کنی.»
دلیل محبوبیت: کتاب سه بخش مجزا به عناوین باران رؤیای پاییز، پنج نامه از چخماله به ستارهآباد، پایان باران رؤیا دارد و نویسنده در هر بخش با استفاده از جریان سیال ذهن برای روایت متفاوت داستان و ملموسکردن شخصیت و اتفاقات استفاده کرده است.
این جریان سیال و حرکت به گذشته و آینده خواننده را گامبهگام وارد بطن داستان میکند. شاید اگر نویسنده به شیوه خطی و معمول داستانش را روایت میکرد، نتیجه نهایی تا این اندازه خواندنی و شورانگیز نمیشد. تمهید نویسنده در این امر نشان از هوشمندی و استفاده درست از تکنیکهای ادبی دارد. کاری که در نهایت خوانش کتاب را به تجربهای دلچسب تبدیل میکند.
ابوالمشاغل
نخستین سال انتشار: ۱۳۶۵
برشی از کتاب: «میگویند زمین خوردنهای مکرر، آدمیزاد را پوست کلفت میکند. بله... بعضی از زمین خوردنها واقعاً آدم را پوست کلفت میکند، اما فقط بعضی از زمین خوردنها نه همه آنها و نه در هر شرایطی و روی هر زمینی. زمین خوردنهایی هم است که پوست زانوی آدمیزاد را بدجوری میبرد و پوست آرنجها را و تن را مجروح میکند و روح را... شاید بهطور دائم....»
دلیل محبوبیت: این کتاب به بخشی از خاطرات ابراهیمی میپردازد که او به عنوان نویسنده و کارگردان وارد فعالیتهای مختلف تلویزیونی شده است. «ابوالمشاغل» از جمله زندگینامههای منحصر به فرد است که شیوه نگارش آن با بسیاری از آثاری که در این زمینه تألیف شدهاند، متفاوت است. تمرکز نویسنده بر تشریح جز به جز برخی از حوادث در کنار قلم فوقالعاده گیرای او در ترسیم دقیق اتفاقات پیش در مسیر فعالیتهایش باعث شده تا این اثر چند سروگردن از دیگر زندگینامههایی که تا به حال نوشته شده است، بالاتر باشد.
گریزهایی که ابراهیمی در پارهای از موارد به مسائلی همچون دوستی، صداقت در کار، مقابله با رانتخواری و... زده است، آنقدر خوب و مؤثر است که میتوان هرکدام را جدا و به صورت یک مجموعه مستقل در ارتباط با آن موضوع خاص منتشر کرد.
نویسنده: احمد محمدتبریزی