سرویس تئاتر هنرآنلاین: اجراهای پرفورمنسگونه معمولا هیچگاه جای نمایشهای تئاتری را نمیگیرند؛ باوجود این، گاهی به دلیل رویکرد تجربی به موضوع و ساختار، شکل محتوایی و اجرایی آنها تغییر قابل توجهی میکند و تا حد زیادی به نمایش تئاتری شباهت پیدا میکنند و در جایگاه بالایی قرار میگیرند، طوری که حتی تفکیک و تشخیص آنها از نمایشهای تئاتری دشوار است. پرفورمنس "من، سیزیف" از کشور بلغارستان به نویسندگی و کارگردانی "وسلکا کونچوا" یکی از اجراهای الگویی این نوع پرفورمنسهاست.
این اجرا یک پرفورمنس بدون کلام پانتومیم گونه ترکیبی به شمار میرود که در جاهایی با "نریشن" همراه است و از نظر ساختاری عملا آمیزهای دوگانه از پرفورمنس و نمایشهای عروسکی دستکشی و غیردستکشی (با عروسکهای پارچهای) است. موضوع آن موقعیت و سرنوشت جبرآمیز "سیزیف" است که در افسانه اصلی سرنوشتی دردناک دارد و محکوم و مجبور به رها کردن یک سنگ نسبتا بزرگ از بالای کوه و تکرار مداوم این عمل دشوار است.
آنچه این اجرا را متمایز کرده، نگرههای تخیلی، سوررئالیستی و در مواردی تمثیلی کردن موضوع در قالب یک پرفورمنس ترکیبی انتزاعی و مدرن است.
بازیگر پرفورمنس "من، سیزیف" در اصل "بازیگر – مجری" به حساب میآید و البته بخشی از مجریگری او عبارت از عروسکگردانی و بازیدهی عروسکهاست. "وسلکا کونچوا" به شکل هنرمندانهای ابتدا تنها "بازیگر- مجری" اجرا را در موقعیت "سیزیف" افسانهای، با شاکلهای تخیلی که دو سر اضافی برشانههایش دارد، قرار میدهد و بعد از آن هیئت در میآورد و برایش به کمک عروسکی پارچهای و طی اجرای یک نمایش عروسکی دستکشی، قرینهسازی میکند؛ این بار عروسک در جایگاه سیزیف قرار میگیرد و البته نهایتا خشمِ بازیدهنده آمر و جابر خود را برمیانگیزد و حتی توسط او گاز هم گرفته میشود. در مراحل بعد، عروسک سیزیف به گونهای سوررئالیستی و کابوسگونه دوباره ظاهر و بخشی از خود او میشود و او میکوشد خود را از این "من" درونی رها کند، تا آن که در جدالی کابوس گونه ظاهرا رها میشود، اما در ادامه اجرا، عروسکها باز کثرت مییابند و سپس در صحنه یک تئاتر عروسکی جعبه مکعب شکل که تمثیلی از سنگ بزرگ است، بر دوش عروسک حمل میشود و از لبه پرتگاهی سقوط میکنند؛ نهایتا عروسکها باز کثرت مییابند و او این بار رقص بالهای موزیکالی را با آنها که به شکلی انتزاعی تمثیلی از آکاردئون و نوای این باله مداوم شدهاند، آغاز میکند و سیزیف بودن خودش را با شادی و رضایت کامل میپذیرد...نهایتا چنین وانمود میشود که این سرنوشت همه سیزیفهایی است که عتاب میورزند و همزمان رنج و عذابی الیم و مداوم را به جان میخرند تا همواره سیزیف بمانند؛ آنها با همین سیزیف بودن است که معنا پیدا میکنند.
در صحنهای "بازیگر – مجری" به شکلی ابتکاری پاهایش را به جای دستهای عروسک به کار میگیرد و همآمیزی خودش را با عروسک که میتواند کوششی برای همگونگی تمثیلی و عروسکوار هر دو آنها باشد، عملا به نمایش میگذارد تا همسانی و شباهت سرنوشت خودش را با تقدیر عروسک که او هم در نمایش عروسکی نقش سیزیف را ایفا مینماید، به تماشاگران خاطر نشان کند.
در این اجرا از قابلیتهای بیانی بدن، انعطاف در حرکات، ژست و نیز از گروتسک و تا اندازهای از نگرش کاریکاتوریک هم استفاده شده است. کاربری نور موضعی، نور رها و نیز کارکرد موسیقی کاملا در خدمت محتوا و مضمون صحنههای مورد نظر است؛ مضافا این که اجرا در کل، انتزاعی، نسبتا مدرن و همزمان دارای شاکله "نمایش در نمایش" است.
پرفورمنس "من، سیزیف" به نویسندگی و کارگردانی "وسلکا کونچوا" از کشور بلغارستان که در تالار قشقایی اجرا شد، به عنوان یکی از نمایشهای خارجی چارت اجرایی جشنواره تئاتر فجر از لحاظ متن و اجرا، پرفورمنسی زیبا، نمایشی و دارای دادههای بصری وتجسمی قابل اعتنایی است؛ کارگردان سعی کرده نگاهی نو به قابلیتهای محدود پرفورمنس داشته باشد و ظرفیت نمایشی آن را توسعه و ارتقاء دهد. باید اذعان داشت که این تلاش او عملا به گونهای زیبا و دراماتیک محقق شده است.