سرویس تئاتر هنرآنلاین: اهمیت دادن به موضوعات اجتماعی و توجه به سبک واقعگرایانه، تأثیر بسزائی در اثبات کارکردهای اجتماعی، انسانی و سیاسی هنر تئاتر دارد، اما شرط لازم و کافی این کار، شناخت نمایشنامه و آگاهی از چگونگی پردازش و شکلدهی موضوعی و ساختاری آن است؛ نمایش حداقل با تعریف ساختار ارسطویی باید شامل آغاز، میانه و پایانی مستدل و مرتبط باشد، وگرنه اشاره به مشکلات و نشان دادن یک سویه نارسائیهای فرهنگی و اجتماعی بر روی صحنه چیزی جز "گزارش صحنهای" واقعیتها با بیان و سبکی ناتورالیستی نیست.
نمایش "جزیره" به نویسندگی داریوش علیزاده وطراحی و کارگردانی سعید دشتی که به عنوان یکی از نمایشهای انتخابی جشنواره فجر اجرا میشود، اساسا بیساختار و عاری از جذابیتهای نمایشی و چندین موضوعه است: به طور نوبتی عملا به موضوعاتی متفاوت میپردازد، بی آن که وجوه ارتباطی آنها را که منجر به تحلیلی شدنشان میشود، نشان بدهد یا اشارهای به آنها داشته باشد؛ در نتیجه، فاقد موضوعی واحد و محوری است.
نمایش بدون مقدمه و ناگهانی شروع و طی ادامهاش بسیار شلوغ و پر هرج و مرج میشود. در این اجرا که عارضهمندیهای آن عمدهتا به متن مربوط میشود، مقوله شخصیتپردازی منتفی است، چون محتوا دارای پرشهای موضوعی است و این سبب شده که همه پرسوناژهای نمایش شخصیت تعریف و تحلیل شدهای نداشته باشند؛ بنابراین، موضوع بازیگری هم به تناسب آن نسبتا غیرقابل ارزیابی است، اما در همین چارچوب ساده هم بازیگری بازیگران، معمولی و در مواردی اساسا بسیار ضعیف است.
دیالوگها نمایشی و تئاتری نیستند و در جاهایی بسیار عامیانه، لمپنانه و گاهی نیز غلطاند: "بعدش دهن من سرویس میشه"، "...یعنی خیلی خرتام (خرت هستم)" ، "حرف خوشگله همهتون همینه"، "با توام بابا! داری یابو آب میدی!"، "بدهی ترس داره؟ یوز پلنگ وحشیه؟ "، " آغا! من شیرکاکائو نیستم!"، "من اگه بدونم فیلمهای تو کجاست، میزنم پدرشون رو در میآرم " و...
نمایش "جزیره" به نویسندگی داریوش علیزاده و طراحی و کارگردانی سعید دشتی از لحاظ موضوعی دارای پرشهای متوالی است و ارتباطی مستدل بین دادههای متفاوت آن نیست.
همه آدمهای نمایش، عامی و معمولیاند. اشتباهات اجرایی زیادی هم در آن وجود دارد: حاشیهبندی کف صحنه با "نور نواری و رشتهای آبی" کاری عوامانه و تزئینی، بیربط و بیدلیل است. استفاده بدون دلیل از ترانههای کوچه بازاری و رقصیدن آدمهای نمایش به بهانههای واهی تماما جنس عاطفی جورکردن برای تماشاگران عامی وخوشامد آنان وهمزمان ایجاد یک "زنگ تفریح" برای کاهش دادن ملالآوری اجراست، که تماشاگر فهیم تئاتر را بیزار میکند. نمایش "جزیره" همان طور که ناگهانی آغاز میشود، به طور غیرمنتظره هم با یک پایانبندی ساختگی، تحمیلی و بیربط به پایان میرسد.
کارگردانی نمایش همانند مقولههای متن و بازیگری، دلبخواهی انجام شده و معیار و قاعده نمایشی ندارد. این نمایش که در اصل جزو بیساختارترین و معمولیترین اجراهاست، از نقطه نظر جامعه شناختی و فرهنگی اجرایی "ممتاز" است، زیرا خشونت، جهل و نادانی، عوامیت، مردسالاری، کتکزدن زنان توسط مردان، قسمهای پی در پی، دروغگویی، دزدی از همدیگر، خواستگاری، اعتیاد و اغوا کردن و دعوت پنهانی پسر به داخل منزل توسط دختر، قتل با چاقو، توهین و فحاشی و استفاده از کلمات مستهّجن را در یک خانواده سنتی متعلق به طبقه پائین جامعه ایرانی عینا نشان میدهد و گرچه اینها در ساختاری نمایشی و منسجم ارائه نمیشوند، اما به لحاظ "جامعهشناختی" و از نظر واقعگرایی و شهامت و صداقت نویسنده و کارگردان در انعکاس دهی واقعیتها، به نوبه خود بسیار حائز اهمیت است.