سرویس تئاتر هنرآنلاین: در هر متنی شیوه پردازش موضوع و ساختاردهی آن اساسا شکلدهنده ژانر ادبی – هنری متن به عنوان نمایشنامه (کمدی، درام، تراژدی ) و همزمان تعیینکننده ژانر موضوعی آن است که نشانگر نوع کمدی، درام و تراژدی است. معمولا حتی در متون تجربی هم نمایش از این چارچوبها فراتر نمیرود و چنانچه به طور دقیقتر ارزیابی شود، باید گفت فقط در ژانرهای فرعی نشانگر نوع خاص و تازهای از کمدی، درام و تراژدی است. آنچه ارزش ساختاری و محتوایی متن نمایشی را ارتقاء میدهد، به چگونگی شیوه طراحی، پردازش موضوع و ساختاردهی آن مربوط میشود. در درام خانوادگی "شب" به نویسندگی و کارگردانی چیستا یثربی که هم اکنون در تالار قشقائی اجرا میشود، نویسنده ابتدا به موقعیت مادر و دختری تنها میپردازد و سپس به خرده روایتهای مونولوگوار میپردازد که به عنوان "قرینهسازی" به کارگرفته شدهاند و به وضعیت دخترانی مشابه پرسوناژ "دختر" (لیلی) میپردازند که برجستهترین آنها اشاره به پروین اعتصامی و ماجرای عشق و ازدواج کوتاه مدت اوست. تاکید نویسنده بر این روایتهای انضمامی ظاهرا برای تقویت و تشدید موضوع و به "نقطه عطف" رساندن آن است تا بعدا طی پایانبندی غیرقابل انتظاری، موضوع را به شکل نسبتا خوشآیندی به آخر برساند. او از طریق دادههای قبلی، حساس بودن و تنگنایی بودن شرایط جسمی و روحی خودش و دخترش را به بیان درمیآورد تا نتیجه پایانی، ضرباهنگ پایاندهیاش تاثیرگذارتر و ماندگارتر شود و درام خانوادگی "شب" کمی هم حالت "ملودرام خانوادگی" پیدا کند.
نکته حائز اهمیت در این رابطه آن است که آنچه چیستا یثربی در میانه نمایش و با بازی خودش و لیلی سلیمانی به مخاطب ارائه میدهد، کارکردی شبیه به تاثیرات یک "کاتالیزور" در فرآیندهای شیمیایی دارد؛ یعنی صرفا برای تشدید و تسریع فعل و انفعالات عاطفی نمایش به کار گرفته شده است. این واقعیت را نباید فراموش کرد که اولا این مونولوگها و خرده روایتهای انضمامی زیاد است و ثانیا ارتباط موضوعی عمیق و درخوری به تم نمایش ندارد؛ صرفا گمانههایی در رابطه با بیماری احتمالی مادر و دختر ایجاد میکند که میشد آن را مجمل ارائه کرد و فراتر نرفت. این دادهها در کل، "متن پرکن"اند و سبب طولانی شدن بیدلیل زمان نمایش هم شدهاند؛ ضمن آنکه برای گفتن آنها به تماشاگران دلیلی موضوعی و ساختاری ارائه نشده است. بعد از این برونفکنیها، وقتی نمایش به ادامه موضوع قبلی میپردازد، بلافاصله نتیجهای پایانی هم گرفته میشود که بیواسطگی و بیارتباطی موضوعات صحنه قبل برجستهتر و آشکارتر میشود و حتی استفاده از آنها عملا عامدانه جلوه میکند.
درام خانوادگی "شب" به نویسندگی و کارگردانی چیستا یثربی گشت و گذاری درونی در احوالات و موقعیتهای یک مادر و دختر در شرایطی بحرانی است. چیستا یثربی سعی کرده شرایط تنگنایی دختر را تا حدی تحتالشعاع قرار دهد و روزنهای- ولو موقتی وکوتاه مدت- برای خروج از "موقعیت ایستگاهی دردآلود و پر از انتظار" بیابد.
طراحی صحنه به تناسب سادگی موضوع بسیار ساده است و عملا سبب برجسته شدن موقعیت مادر و دختر شده است: چون چشم و ذهن تماشاگران را معطوف به خود نمیکند. بازی پرسوناژ "دختر" (لیلی) معمولی و بازی چیستا یثربی که نقش مادر را به عهده دارد، به تناسب فرصتهای زیادی که برایش فراهم شده، چشمگیر و گیراست.
میزانسنها هم ساده و معمولیاند و مابه ازاءهای اضافی برای اجرا ندارند و موضوع نمایش هم همین را اقتضاء میکند. تم نمایش که روی "موقعیت زنان" محوریت پیدا کرده، اساسا تکراری است و از ظرفیت و قابلیت دراماتیکی چندانی برخوردار نیست. موقعیت تنگنایی و ایستگاهی مادر و دختر تنها، پریشان و بخود مانده را مینمایاند که موضوعاتی مثل بیماری سرطان و نیز ازدواج، جزو دغدغههای آنان است؛ ضمنا شرایطی جبر آمیز دارند و تسلیم شرایط خوب و بد هرآنچهاند که رخ میدهد.
درام خانوادگی "شب" به نویسندگی و کارگردانی چیستا یثربی و بازی خود او و لیلی سلیمانی از یک اجرای معمولی فراتر نمیرود؛ تنها ترفندی که از لحاظ کارگردانی، ابتکاری از کار در آمده، استفاده از نوازنده مرد کنار صحنه است به عنوان پرسوناژی که در آخر برای دیدار عاشقانه دختر میآید؛ چنین ابتکاری از این منظر که نوازنده در طول نمایش با اجرای موسیقیاش، موضوع و پرسوناژها را همراهی میکند و سپس خودش هم از جنس موضوعی و اجرایی آن میشود، زیبا و تأویلآمیز است.