سرویس تئاتر هنرآنلاین: دو نمایشنامه‌ کوتاه "هر بیست دقیقه" (1938) و "قدردانی از زندگان" (1937) در واقع دو پیش‌پرده هستند که برای اجرا پیش از نمایشی بلند نوشته شده‌اند. اینگونه نمایشنامه‌ها گرچه ورودیه‌ای برای نمایش‌هایی بلندتر هستند اما هویت نمایشی مستقلی دارند. تنسی ویلیامز (1983- 1911)، نویسنده‌ آمریکایی با نمایشنامه‌های موفقی مانند "باغ‌‌وحش شیشه‌ای"، "گربه روی شیروانی داغ"، "اتوبوسی به نام هوس"، "خال گل سرخ" شناخته شده است و از برخی نمایشنامه‌هایش فیلم نیز ساخته شده است. نمایش "باغ‌وحش شیشه‌ای" در ایران نیز مایه‌ الهام ساخت فیلم "اینجا، بدون من" شده است. قدرت و مهارت تنسی ویلیامز باعث شده است نمایشنامه‌هایش خوانش‌هایی ایجاد کند که در سراسر دنیا موفق باشد و دستاویزی برای ساخت فیلم باشد، همچنان بعد از گذشت سال‌ها جدید باشد و خوانده و اجرا شود. بررسی این پیش‌پرده‌ها یا پیش‌نمایشنامه‌ها به عنوان یک تجربه‌ موفق و جدید در کارنامه‌ کاری او قابل تأمل است. هر دو نمایش فضاهای تلخی دارند و درباره‌ مسائل اجتماعی، جنگ، اقتصاد بیمار و انسان‌های به پوچی محکوم است. این دو نمایشنامه با هم در قالب کتاب‌های کوچکِ انتشارات نیلا به تازگی منتشر شده است.

 هر بیست دقیقه

 زوجی با این خبر که هر بیست دقیقه در آمریکا یک نفر خودکشی می‌کنند، دو رویکرد متفاوت دارد. نویسنده به این موضوع نگاهی نمادین دارد. نویسنده مرد را نماینده‌ جامعه‌ سرد آمریکا گرفته است که از نسل ماهی‌ها و خونسردان هستند و نه‌تنها این آمار بلکه زندگی شخصی‌‌شان با سردی همراه است. اما زن با اینکه گرم و پرروح است به همین سردی و نابودی در خودش محکوم است چون شوهرش که قرار است نزدیک‌ترین فرد به او باشد او را نمی‌فهمد. نویسنده با تحلیل نمایشی رابطه‌ خانوادگی یک زوج می‌خواهد دلایل جامعه‌شناسی مسائلی چون خودکشی را در یک سطح اولیه با نگاهی طنز بیان کند. ویلیامز با وجود نگاه نمادین و تشبیه جامعه‌‌ آمریکا به تنگ ماهی گرفتار شعارزدگی نشده است بلکه با دیالوگ‌های کوتاه و ضربه‌زننده‌ای، مدام تماشاگر را غافلگیر و شوکه می‌کند. این ضربات شوکه‌کننده با طنزی تلخ همراه است. برای مثال درست زمانی که بحث تعداد بالای خودکشی در آمریکا است و زن به شوهرش می‌گوید سردرد دارد، مرد می‌گوید می‌توانی از هفت‌‌تیر من استفاده کنی. نمایش به دلیل ماهیت قالبی‌اش آنقدر کوتاه است که نمی‌توانیم بگوییم یک پایان باز دارد، آیا زن وقتی به اتاقش می‌رود یک‌باره به خودکشی دست می‌زند؟! نمی‌توان برای نمایشنامه پایان باز قائل شد، اما می‌شود حدس زد که زن با برخوردهای ناشی از بی‌خیالی مرد از آن دسته افرادی است که درنهایت در این جامعه‌ سرد و بی‌روح محکوم به هیچ، نیستی یا دستِ‌کم خودکشی از نوع درونی و روحی است.

 قدردانی از زندگان

 سربازی به نام جان زنده و سالم از جنگ برگشته است، اما آیا او سالم و زنده است؟ جان بعد از جنگ به دلیل اینکه نتوانسته شغلی درخور پیدا کند به قاچاق مشروبات می‌پردازد و درست در روزی که از سربازان جنگ قدردانی می‌شود او محکوم به اعدام و در زندان است. کاری که تنسی ویلیامز انجام داده است واکاوی ذهن یک سرباز است که از جنگ بازگشته اما جنگ برای او تمام نشده است. نمایشنامه در سه بخش نوشته شده است. در بخش دوم وقتی که دسته‌ تبهکارها به خانه‌ جان حمله می‌کنند و کودک او را زخمی می‌کنند صدای رگبار مسلسل در جنگ برای او زنده می‌شود؛ یا در بخش اول جان می‌گوید روح او نسبت به تمام زخمی‌های جنگ زخم‌خورده‌تر است. وقتی جان در زندان است هیچکس او را به یاد ندارد و جامعه‌ مذهبی آمریکا که کشیش نماینده‌‌ آن است برای جان کاری نمی‌کند. نویسنده دارد به طور ضمنی و تلویحی کلیسا را نقد می‌کند. تنسی ویلیامز از قدرت کلمات طوری استفاده می‌کند که در فرصت کوتاهی که یک پیش‌نمایشنامه است تمام این اتفاقات رخ بدهد. این پیش‌پرده طنز کمتر و واکاوی روانی بیشتری نسبت به نمایش "هر بیست دقیقه" دارد. نویسنده شخصیت‌ها را به عنوان تیپی نماینده‌ گروه‌های اجتماعی می‌سازد اما دیالوگ‌نویسی ساده و در عین حال قدرت او در بیان و ایجاد لحن نمایشنامه‌های او را نجات داده است. پیرنگ نمایشی در هر دو نمایشنامه و به‌خصوص نمایشنامه‌ "هر بیست دقیقه" چندان مهم نیست بلکه طرح‌واره‌ای از موقعیت‌ها کافی است تا نمایش شکل بگیرد.

نکته: در این شرایط که تیراژ کتاب‌ها کم هستند و بیشتر عناوین تجاری و سرگرم‌کننده هستند نشر نیلا و برخی از ناشران خوب و دغدغه‌مندِ دیگر با چاپ نمایشنامه‌هایی در قالب کتابچه‌ها که قیمت مناسبی هم دارند فضایی برای عناوین متنوع و مطالعه‌ مفید و کوتاه ایجاد می‌کنند و خوب است این روند ادامه داشته باشد.

 

منبع:

ویلیامز، تنسی (1397)، هر بیست دقیقه، ترجمه حمید امجد، چاپ یکم، تهران: انتشارات نیلا.