سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایشنامه "مالی سوئینی" سه شخصیت دارد: مالی سوئینی، فرانک سوئینی (شوهر مالی) و دکتر رایس. اولین چیزی که در نمایشنامه جلب توجه می‌کند فرم و ساختار نمایشنامه است. شخصیت‌ها هیچ‌گاه با هم ارتباط رفتاری و دیالوگی ندارند. هر شخصیت پاره مونولوگ‌هایی را می‌گوید تا پیکره‌ اصلی روایت از میان این پاره‌مونولوگ‌ها آشکار و کامل شود. این مونولوگ‌ها حاوی اطلاعات و پاره‌روایاتی از زندگی و گذشته‌ این شخصیت‌ها، داستان اصلی و برخوردهایی است که آن‌ها با هم داشته‌اند.

 مالی از ده‌ماهگی نابینا شده است. دکتر رایس جراحی است که می‌خواهد چشم‌های مالیِ چهل ساله را جراحی و درمان کند. مالی به اصرار شوهرش فرانک، جراحی می‌شود. اما بعد از جراحی دچار کوربینایی و اختلالات روانی می‌شود. این طرح اصلی نمایشنامه است اما طرح‌های فرعی دیگری نیز وجود دارد. برای مثال شکست در ازدواج باعث شده دکتر رایس از جراح موفقی در بیمارستان‌های معروف کارش به جراحی و پزشکی در دهکده‌ای کوچک برسد و به جراحی مالی سوئینی به عنوان یک سکوی پرتاب بنگرد. مونولوگ‌های دکتر رایس حاوی این موارد است: پاره‌روایاتی از زندگی شخصی گذشته، اطلاعاتی درباره‌ مالی، شوهرش و داستان جراحی مالی، اطلاعاتی درباره‌ برخوردهایش با دو شخصیت اصلی نمایشنامه است.

 این اطلاعاتی که شخصیت‌ها در دیالوگ‌هایشان می‌دهند اطلاعاتی بی‌ربط و بی‌فایده نیست بلکه کارکردهای زیادی دارد. برای مثال انگیزه‌های پنهان هر شخصیت برای اقداماتش را مشخص می‌کند. اگر جراحی مالی سوئینی برای دکتر رایس مهم است به این دلیل است که او می‌خواهد شکست‌های خودش را در گذشته جبران و فراموش کند. از طرفی این خرده اطلاعات باعث می‌شود مخاطب با جزئیاتی از زوایای شخصیت آشنا شود و به آن شخصیت علاقه پیدا کند و این علاقه‌مندی باعث می‌شود که مخاطب تا انتها روایات شخصیت‌ها را دنبال کند. همچنین هر شخصیت آزادانه تفسیر خود را درباره‌ وقایع ارائه می‌دهد. گرچه فرم نوشته باعث می‌شود مخاطب با روایات تکه‌تکه‌شده‌ای مواجه باشد اما ساختار نمایشنامه معماگونه نیست و قرار نیست که در انتها راز ماجرا یا چگونگی اتفاقات مشخص شود. اگر هر تکه روایت به مثابه‌ یک تکه از پازل بزرگ نمایش باشد فقط درون شخصیت‌ها را شفاف‌تر نشان می‌دهد. حتی بینا شدن یا نشدن مالی بعد از جراحی فقط اهمیت روانی دارد چون به هر حال مالی اگر بینا نشود چیزی را از دست نداده است. بنابراین همین کشش روان‌شناسی‌ای که نویسنده ایجاد می‌کند عامل مهمی برای جلب مخاطب است. از طرفی این شکل روایت باعث می‌شود از طریق این سه شخصیت با شخصیت‌هایی دیگر آشنا شویم که گرچه در نمایش حضور فعالانه‌ای ندارند اما نقش فاعلی داشته‌اند؛ برای مثال پدر مالی سوئینی در شکل‌گیری شخصیتِ مستقل او تأثیر عمیقی داشته است. یا همسر قبلی دکتر رایس گره‌ روانی زیادی برای او ایجاد کرده است. فرانک سوئینی و حضورش، نمایش را از تک‌بعدی شدن نجات داده است. این نمایش درباره‌ هویت انسانی است. مالی سوئینی هویت مستقلش را با دستکاری دیگران از دست می‌دهد. اگر نویسنده هویت را در ارتباط با دنیا و شخصیت‌های دیگر نشان نمی‌داد، اثرش بی‌معنا می‌شد. هویت در ارتباط با دنیا شکل می‌گیرد. فرانک با اقداماتش بر هویت و شخصیت مالی سوئینی تأثیر مستقیم گذاشته است. می‌شود این متن را در نظام فکری فمنیستی قرار داد و به خوانشی فمنیستی از اثر رسید. اینکه مردها با دستکاری هویت زنانه، استقلال زن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. گاهی که فرانک داستان‌های بی‌معنایی درباره‌ مسائل علمی یا اقداماتش می‌دهد چندان با کلیت معنایی نمایش مرتبط به نظر نمی‌رسد. اما در عمق با لایه‌های زیرین روایت مرتبط است. برای مثال فرانک داستان نجات دو گورکن را تعریف می‌کند. او به همراه دوستش برای نجات دو گورکن از سیل، کاری پرزحمت را انجام می‌دهند و گورکن‌ها را جابه‌جا می‌کنند اما گورکن‌ها به لانه‌ قبلی‌شان برمی‌گردند. در واقع می‌خواهد بگوید خیر و شر از دید ما با کسانی که به آن‌ها کمک می‌کنیم، متفاوت است. اینکه فرانک باعث شد تا مالی بینایی‌اش را به دست بیاورد، با جابه‌جا کردن گورکن‌ها مقایسه شده است.

 از این نمایش تفسیرهای سیاسی زیادی شده است. نمایش در یک دستگاه فکری قرار داده شده است تا از طریق آن به درک و نقد ساختارهای فشار و شرح مفاهیمی مانند استعمار، استقلال و آزادی پرداخته شود. مالی سوئینی را در زمان نابینا بودن با ایرلند مستقل مقایسه کرده‌اند. مالی سوئینی وقتی بینا می‌شود از انجام کارهای روزانه‌اش عاجز می‌شود و حتی شغلش را از دست می‌دهد. بنابراین مالیِ بینا را به مثابه‌ ایرلند بعد از استعمار و غیرمستقل تفسیر کرده‌اند. به نظر می‌رسد این تفسیر بر اثر تحمیل شده است؛ چون فراتر از این تفاسیر، نمایشنامه رنگی فلسفی و روان‌شناسانه دارد. از طرفی فرم نمایشنامه سعی بر ارائه‌ دغدغه‌های روانی شخصیت‌ها دارد. برای همین است که فارغ از این تعابیر وقتی نمایشنامه ترجمه می‌شود برای یک مخاطب غیرایرلندی معانی عمیقی را می‌سازد.

 

منابع:

 فری‌یل، براین (1397)، مالی سوئینی، ترجمه‌ی حمید احیا، چاپ سوم، تهران: نشر نیلا.