سرویس تئاتر هنرآنلاین: گاهی انتخاب یک موضوع ساده اجتماعی و همزمان تحلیل و پردازش خوب و دراماتیک آن، به شکلگیری نمایشی میانجامد که ظرفیتها و قابلیتهای اجرایی و محتواییاش به چند نمایش میارزد؛ در همین رابطه باید افزود که قابلیت موضوع برای ارائه آن در ژانری خاص و مناسب هم عملاً گیرایی و جذابیت ساختاری و اجراییاش را دو چندان میکند؛ البته باید شرط سومی هم به این مقوله افزود: متن باید از نظر دیالوگنویسی در خور ژانر مورد نظر باشد و در اجرا همچون الگوی متمایز و خاصی از همان ژانر جلوه نماید.
نمایش "هشتک لاکچری" به نویسندگی و کارگردانی میثم سرآبادانی که به عنوان یکی از نمایشهای چارت اجرای خیابانی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در محوطه تئاتر شهر اجرا شد، نمونه الگوواری از چنین اصولی به شمار میرود. در این اجرا یک زوج وارد صحنه میشوند که هر کدام چمدانی زرد رنگ در دست دارند. چمدان زن کوچکتر از چمدان مرد است. آنها بلافاصله گفتوگویی را آغاز میکنند و معلوم میشود که با هم اختلاف دارند و ظاهراً تازه از هم جدا شدهاند. این زمینهای میشود برای یک سری فلشبکهای معین و طراحی شده به گذشته؛ آنها با سرزنش کردن همدیگر هر کدام دیگری را به عنوان مقصر معرفی میکند. دیالوگها با دقت و هوشمندی از چارچوب موضوع و هرآنچه به آن مربوط میشود، فراتر نمیروند و پرسوناژها ضمن سرزنشهای نوبتی همدیگر، به اوضاع و احوال اجتماعی هم که علت اصلی وضعیت فعلی آنان شده، به گونهای انتقادی و کمیک اشاره میکنند؛ حتی از تماشاگران هم سؤال میکنند و آنها را در مقوله قضاوت کردن دخالت میدهند. در این رابطه پای والدین (در این اجرا، فقط پدران) همدیگر را هم به ماجرا میکشانند و با استفاده از تماشاگران که احتمالاً "بازیگر-تماشاگر" هستند دو نفر را به عنوان پدر خویش و شاهد ماجرا به روی صحنه دعوت میکنند و آنها هم کاری از پیش نمیبرند. دوباره هردو پرسوناژ زن و شوهر به انتقاد و سرزنش همدیگر میپردازند.
طی فلشبکها به شکل دراماتیک و بسیار زیبا و کمیکی وضعیت فعلی و حتی دیالوگها و قضاوتهایشان با بازخوردی شدن واقعیتهای گذشته حالت متناقض و کمیکی پیدا میکنند و معلوم میشود که اوضاع طور دیگری بوده و عوامل و شرایط عاشقانه خوبی در به رسیدن آنها نقش داشته که به تدریج و به علتهای گوناگون اجتماعی همه چیز خراب شده است؛ زیادهطلبی همسر هم در این ماجراها دخالت داشته و به شکلگیری شرایط ناگوار فعلی دامن زده است.
حرکات نا آرام دورانی، درجایی و در آوردن لباسها برای آدابته کردن خود با شرایط موقعیتی در گذشته و متعاقباً پوشیدن آنها برای بازگشتن به زمان حال و مخصوصاً حالات و شیوه تقابلگرایانه بیان دیالوگها و همزمان تقاضاهای بینابینی برای مصالحه و پایاندهی دادن به این جنگ زن و شوهری از طرف شوهر، همگی با آمیزههای مناسبی از طنز، تشر زدن و ملاطفتهای ضمنی منجر به شکلگیری یک کمدی درام زن و شوهری بسیار زیبا و کمیک شده است. در این نمایش هرچه اجرا جلوتر میرود، جامعیت و تناقضات کمیک به تناسب دیالوگها عمیقتر و تحلیلیتر میشود؛ طوری که در زنجیره روابط علت و معلولی همه چیز برملا، آشکار و باورپذیر میشود. اشاره به گرانیها، تورم و فشار اقتصادی بر زندگی زوجها به شکلی واقعگرایانه و در قالب دیالوگهای کمیک گاه مستقیم و گاه کنایی، انجام میشود که از ویژگیهای دیگر این نمایش کمدی است؛ این رویکرد هنرمندانه و تحلیلی همواره تماشاگران را میخنداند و لبخند را هم از لبانشان دور نمیکند: "ما اگه عقل داشتیم که کارمان به اینجا نمیکشید، بذار از مردم بپرسم"، "خوشحالم که مسبب این طلاق مشخص شد"، "همیشه میخواستی حرفات را بر من تحمیل کنی"، "اون خانم یک فمنیست است"، "پدر تو تاجر فرشه، مثل پدر من که نونش ُتو عرشه"، "الان یک تخم را بذاری زیر یک مرغ تعجب میکنه که از کجا آوردهای" و ....
در صحنهای با یادداشتهایی که روی کاغذهای زیادی نوشته شده و آنها را در صحنه پخش و پلا میکنند، به پرداخت شدن و نشدن قبضهای آب و برق، تلفن و... عملاً اشاره میشود. از موسیقی مناسبی هم برای تفنن و نیز به منظور پر کردن فاصله بین صحنهها استفاده شده است. اجرا کاملاً نمایشی، تحلیلی، انتقادی و کمیک است.
نمایش به تناسب وضعیت بحرانی زن و شوهر، ریتمی ناآرام و تنشزا دارد که گاه با موسیقی، حرکات موزون و کمیک بدن پرسوناژ شوهر همراه میشود. بازی هر دو بازیگر بسیار زیبا و نقش محوری در گیرایی نمایش دارند: آنها از همه قابلیتهای بدنی، حالات چهره و شیوه بیان کمک میگیرند تا تناقضات روحی و روانی خود را به نمایش بگذارند؛ این ویژگی نهایتاً منجر به شخصیتپردازی آنها میشود: البته در کل، بازی بازیگر مرد چشمگیرتر و زیباتر است.
کارگردانی نمایش دقیقاً در راستای مضامین محتوادار و کمیک اجرا است. نمایش "هشتک لاکچری" به نویسندگی و کارگردانی میثم سرآبادانی بسیار هوشمندانه و متناسب با ژانر و محتوای متن اجرا میشود. این نمایش مفرح، کمیک و انتقادی، تماشاگران را میخنداند و یکی از اجراهای بسیار موفق و کمیک خیابانی است؛ حین اجرا همه مخاطبان و تماشاگران مجذوب اجرای آن میشوند و همه را خشنود، سرگرم و شاد میکند؛ ضمن آنکه به گونهای هنرمندانه و با بهرهگیری از یک پارادوکس محوری، زیبا و نمایشی، رویکردی کنایی، طنزآمیز و انتقادی هم به شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران دارد.