سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایشهای خیابانی این ویژگی یا ضعف را دارند که طی اجرا نقاط ضعف یا برجستگیهایشان زودتر از اجراهای داخل سالن آشکار میشوند و درک چگونگی متن یا کیفیت اجرای آنها به مراتب آسانتر است، زیرا اجرای آنها به نقش و حضور تماشاگران نزدیکتر است؛ به این خصوصیت باید یک ویژگی خاص هم افزود: فرصتهای خوب و سهلالوصولی برای شکلگیری و آشکار شدن قابلیتهای نویسنده، کارگردان و بازیگران فراهم میکنند و میتوان از اجرای آنها به نتایج نمایشی و دراماتیک قابل ای دست یافت؛ با وجود این، اگر هدف صرفاً اجرای نمایش باشد و به محتوا و ساختار کم توجهی شود، در آن صورت فقط جنبه معرکهگیری پیدا میکنند؛ لذا از حیطه تعریف تئاتر خارج میشوند.
نمایشواره خیابانی "شدن" به نویسندگی فاطمه رادمنش و کارگردانی علی محمد رادمنش که به عنوان یکی از نمایشهای چارت اجرائی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در محوطه فضای باز تئاتر شهر اجرا شد، صرفاً اجرائی مبتنی بر شکلدهی و طراحی حرکات و عمدهتاً در تعریف یک پرفورمنس صرفاً اجرایی بدون کلام میگنجد. نمایشهای بدون دیالوگ اصولاً اجراهایی سادهاند، زیرا فقط بر طراحی و شکلدهی حرکات و نیز بر موسیقی متکیاند. نمایشواره "شدن" هم اجرایی عملاً شکلگرا و متکی بر استفاده زیاد از موسیقی است. در این اجرای موزیکال به طور نوبتی و گذرا صحنههای مشخص گروهی معینی به ترتیب برای ملیتهای کرد، ترک و عرب به گونهای تمثیلی و در رابطه با تهاجم مردان بیگانه به ایران طراحی و همزمان از موسیقیهای این ملیتها استفاده شده است؛ ضعف اساسی این نمایشواره واریتهوار خیابانی آن است که به شکل سرفصلوار و نوبتی موقعیتهای فرضی و مجملی را به گونهای نمایهای نشان میدهد؛ داستانی در کار نیست، دیالوگی گفته نمیشود. پرسوناژی وجود ندارد و درگیریها هم در قالب حرکات موزون و کوریوگرافیک موزیکال ارائه شدهاند.
در جایی از اجرا از آژیر خطر و اعلام بمباران هوایی استفاده شده و این نشان میدهد که منظور طراح و کارگردان نمایش جنگ ایران و عراق بوده است. این اجرا اساساً ساختاری بسیار ساده و غیرقابل تامل دارد: عمدهتاً در شکلدهی حرکات فردی و جمعی موزون که عملاً شوگونه و نمایهسازیهای دلبخواهی است، خلاصه شده و در آن زنان ماسکهای سفید بر چهره میگذارند و مردان به نوبت از ماسکهای قرمز و سیاه استفاده میکنند تا طبق معمول، دشمن با حالات تهاجمی و خصمانه نشان داده شوند. در این اجرا سیزده زن مقاوم و مدافع در برابر شش مرد مهاجم قرار میگیرند. روی دفاع زنان زیاد تاکید شده و حتی صحنهای کاراتهای هم به طور جدی برای یکی از آنها در نظر گرفته شده و زن کاراتهباز (کونگ فو کار) مورد نظر با بهرهگیری از مهارتش چند مرد قوی هیکل دشمن را از پای در میآورد و خودش هم آخرش به بند کشیده میشود.
زنان از چند بشکه قرمز رنگ هم برای نشستن و یا گرداندن آنها در بغل به عنوان تمثیلی از آرام کردن نوزادهایشان استفاده میکنند. موسیقیها با هم هیچ هماهنگی ندارند و در بخشهای جداگانه نشانگر تفاوتهای قومی و ملیتی آدمها هستند؛ با وجود این، همانطور که طراح و کارگردان نمایش خواستهاند، همه این قومیتها در یک چیز مشترک همبستگی دارند و آن هم دفاع از زاد و بومشان است.
در این اجرا ژستها، حرکات تهاجمی، رقص محلی و حالات تنگنایی در رابطه با شرایط گوناگون، در حد لزوم و حتی گاهی بیش از آن، کاربری پیدا کرده است. در جایی هم موسیقی عرفانی پخش میشود و زنان ظاهراً کشته شده به شکلی تمثیلی دوباره برمیخیزند. لابلای نمایش به کمک حرکات، به کارکردن و ادامه زندگی هم اشاره شده است؛ در همه این موارد (به جز در یک مورد پایانی) این زنان هستند که در برابر دشمن مقاومت میکنند و میجنگند و مرد یا مردانی همراه آنان نیست. در پایان نمایش نیز زنان و مردان با حرکاتی هماهنگ با هم کار میکنند و ... .
نمایشواره خیابانی "شدن" در کل شامل چندین صحنه تهاجمی تکراری است که هر بار برای نمایندگان یک ملیت خاص رخ میدهند و شباهت زیادی به فیلمهای تبلیغاتی کلیپوار دارد و از ساختار دراماتیک بیبهره است. در آن طراحی و شکلدهی گروهی و استفاده زیاد از موسیقی و حرکات موزون محوریت دارد و موضوعش هم موضوع روز نیست؛ ضمن آن که سفارشی هم به نظر میرسد: سفارشی که طراح و کارگردان بنا به دلایلی شخصی و عامدانه به ذهن خود دادهاند. این نمایشواره به علت اتکای یک سویه بر شکل و نمایهسازی، صرفاً شنیداری و دیداری است؛ تماشاگران را هرگز به تامل و تعمق وا نمیدارد و اساساً فاقد تاویلها و رمز و رازهای دراماتیک است.