سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب یک متن ساده و موجز نمایشی و توجه به همه زوایای محتوایی و اجرایی آن به مراتب بهتر از اجرای سطحی و گذرای یک نمایشنامه طولانی و پُردامنه است؛ زیرا اولی به دلایلی در ذهن و خاطر تماشاگر می‌ماند، اما دومی به شدت دافعه‌زا می‌شود و ذائقه حسی و نیاز ذهنی مخاطبان، آن را پس می‌زند. مهم‌ترین ویژگی یک اجرای خوب آن است که شاکله و محتوای اجرا از نظر قیاسی و استقرایی به هم مرتبط و هرکدام عملاً برآیند دیگری باشد؛ ضمن آن‌که تاویلات هرگونه کاربرد و کارکردی، تماشاگران را به تفکر و تعمق وادار نماید؛ ضمناً در چارچوب همین تعریف، کم  و کاست یا داده‌ای اضافی و تحمیلی در متن و اجرا نباشد.

در نمایش "نگهبانان تاج محل" به نویسندگی راجیو جوزف و کارگردانی کاظم نظری که هم اکنون در تالار مولوی اجرا می‌شود، می‌توان نشانه‌های  چنین  رویکردی را تشخیص داد؛ موضوع نمایش، لایه لایه و تکان‌دهنده است: دو نگهبان جلو عمارت کشیک می‌دهند؛ یکی از نگهبانان، جوان و پر احساس و همه توجه‌اش معطوف به زیبایی محیط و عمارت تاج محل است و نگهبان دیگر، پیر، کم حرف و همزمان شدیداً به وظیفه‌اش پای بند است؛ آن‌ها با هم دیالوگ‌هایی رد و بدل می‌کنند و در کل کنتراست نوع شخصیت‌شان سبب انعطاف‌پذیری نگهبان پیر می‌شود. این ماجرا ادامه می‌یابد تا این‌که در رابطه با ساختن بنای تاج محل پای یک معمار ایرانی (شیرازی) هم به طور غیابی به میان می‌آید و به موضوع بریدن دست چهل هزار کارگر و سوزاندن آن‌ها اشاره می‌شود؛ نگهبان مورد نظر چنین وانمود می‌کند که اقدام وحشیانه مورد نظر به این بهانه انجام شده که آن‌ها دیگر نتوانند آرامگاهی به زیبایی و یا زیباتر از تاج محل بسازند؛ این موضوع ادامه می‌یابد تا این‌که....

دیالوگ‌نویسی‌ها و شیوه بیان بازیگران با سبک و سیاق این "درام اجتماعی و تاریخی تلخ" که از پس‌زمینه‌ای روانشناختی و زیبایی‌شناختی هم  برخوردار است، همخوانی تنگاتنگی دارند: "اونا از ما می‌خواهند که احمق باشیم"، "تو چهل ضربه شلاق با تراشیدن موی سر  می‌خواهی؟"، "اگر چیزی برای دیدن هست، پس چیزی برای فکر کردن هم هست"، "دیگه چیز زیبائی ساخته نمی‌شه"، "ما زیبایی را کشتیم"، " من کور شده‌ام و تو دست‌هات به هم چسبیده"، "همه جام خونیه پاک نمی‌شه"( این دیالوگ تماشاگر را یاد یکی از دیالوگ‌های مکبث در نمایشنامه "مکبث" می‌اندازد)، " زیبایی نابود نمی‌شه حتی به فرمان پادشاه ( منظور "شاه جهان" است) و...

نمایش به دو شکل ترکیبی حقیقی و مجازی اجرا می‌شود: بخشی شامل بازی بازیگران روی صحنه و بخشی هم در تصاویر مجازی ویدیوئی خلاصه شده است. طراحی صحنه، ایستادن دو نگهبان را جلو پرده تصاویر ویدیوئی نشان می‌دهد که در آن تصویر ساختمان از دور دیده می‌شود. متعاقباً و متناسب با مضامین دیالوگ‌ها و حوادث نمایش، تصاویری ویدیویی ارائه می‌شود که می‌توان آن‌ها را به سه دسته تقسیم کرد: بخشی اساساً تصویر اسلایدگونه عمارت است، قسمتی هم به تصویر اسلایدگونه و پوستری که دست‌های بریده شده و دیوارهای خون آلود را نشان می‌دهد، اختصاص یافته است؛ بخشی به شکل مونتاژگونه‌ای شامل تصاویر متحرک سینمایی است که در آن حتی پرسوناژی که در تصویر مجازی است با پرسوناژ حقیقی روی صحنه حرف می‌زند و این حادثه در فضایی رؤیاگونه و زیبا شکل می‌گیرد که جلوه‌ای بسیار دراماتیک هم دارد (این ترفند هنرمندانه برای اولین بار در نمایشی به کارگردانی حمید سمندریان مورد استفاده قرار گرفت) و البته این دومین بار است که از چنین شیوه‌ای استفاده می‌شود. کارگردان در رابطه با استفاده از تصاویر ویدیو پروجکشن بسیار موفق است، زیرا بخشی از تصاویر کارکرد "دکور صحنه" و بخشی کاربرد "نشان دادن مضمون دیالوگ‌ها و حوادث" را دارند و ابتکار اولیه و خلاقانه "اروین پیسکاتور" را در رابطه با استفاده از فیلم  و اسلاید در تئاتر، به خوبی به اثبات رسانده‌اند. البته ذکر یک نکته لازم است: تصویر تاج محل "مدیوم لانگ شات" است و از نگهبانان که ظاهراً در جلو آن کشیک می‌دهند دور است، لذا تصویر باید الزاماً جلوتر و درشت‌تر باشد، طوری که تمام پرده را بپوشاند تا نگهبانی پرسوناژها جلو آن  توجیه شدنی جلوه نماید؛ در حال حاضر دور بودن عمارت از آن‌ها نوعی نقص تصویری و صحنه‌ای محسوب می‌شود.

استفاده از موسیقی و ترانه هندی به دلیل تناسب و همخوانی با موضوع و محتوای نمایش عملاً منجر به فضاسازی عاطفی و ذهنی شده است. طراحی لباس که حاصل ابتکار الهام باقرپور است، بسیار مناسب از کار درآمده و طراحی نور ابوالفضل سلحشور هم به اجرا کمک کرده است. بازی  همه بازیگران، مخصوصاً بازی خسرو بامداد و علیرضا زرگوشیان واقعاً دیدنی است: آن‌ها در ارائه شخصیت تحلیل‌شدنی پرسوناژهای مربوطه موفق‌اند. یک بازیگر مرد دیگر که موقعیت و حتی آرایه و حرکات موزونش الزاماً اقتضاء می‌کند که باید زن باشد، در دفعاتی وارد صحنه می‌شود و با مهارت و زیبایی حرکاتش نقشش را خوب ایفا می‌کند؛ مرد بودن او به عنوان یک پرسوناژ زن، یک ضعف برجسته شده است؛ این بازیگر مرد اساساً باید با لباس زیبا و  زنانه هندی "زن پوش" شود؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد، نه تنها نقص مورد نظر اجرا زایل می‌گردد، بلکه زیبائی مضاعفی خلق می‌شود.

در اجرای نمایش "نگهبانان تاج محل" به کارگردانی کاظم نظری اغلب میزانسن‌ها درست و تاکید عملی بر ارائه صحنه و تصویر بر روی "محور محسوس" است تا تمرکز تماشاگران حفظ شود؛ اما یک میزانسن غلط هم وجود دارد که برای آنالیز و اثباتش باید آن‌را با موضوع مشابهی در سینما به قیاس در آورد: در سینما اگر فیلم‌بردار نخواهد همه تصویر را در یک "نما" یا "شات" نشان بدهد، آن را با در نظرگرفتن موقعیت‌ها و زوایای متفاوت در چند "شات" یا "پلان"، فیلم‌برداری می‌کند؛ هنگام فیلم‌برداری هم همیشه  "خط فرضی تصویر" را که سبب نشان دادن زوایای درست و واقعی موقعیت و پرسوناژهای صحنه است، رعایت می‌کند؛ اما در تئاتر چون همه صحنه یکباره نشان داده می‌شود و خط فرضی وجود ندارد، برای نشان دادن وضعیت و موقعیت پرسوناژها باید از الزامات و قوانین واقعی خود صحنه پیروی کرد. در نمایش "نگهبانان تاج محل" روی پرده  ویدیو پروجکشن که پشت سر نگهبانان است، تصویر پرواز پرندگان بر فراز تاج محل نشان داده می‌شود، ولی نگهبان که قاعده‌تاً باید روی‌اش را برگرداند تا بتواند صحنه را ببیند و درباره زیبائی آن حرف بزند، رو به تماشاگران سالن نمایش در مورد زیبائی پرواز همان پرندگان که تصویرش  پشت سر اوست و او آن‌ها را نمی‌بیند، حرف می‌زند؛ در نتیجه، واقعیت نمایشی و دراماتیک اجرا برای لحظاتی گمانه‌زا و مخدوش می‌شود.

 در جمع‌بندی کلی و با در نظرگرفتن داده‌ها و داشته‌های زیبایی شناختی مجمل که منجر به ایجاز دراماتیک ساختار نمایش شده، باید اذعان  داشت که کاظم نظری در مقام کارگردان نمایش، به رغم کاستی‌های فوق، در رابطه با انتخاب متن، هدایت بازیگران و شکل‌دهی بقیه میزانسن‌ها، در کل به طور نسبی موفق است؛ او نمایشی اجرا کرده که برای تماشاگران جذاب و دیدنی است.