سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایشهای کمدی (غیر از کمدی سبک و بزن بکوب) صرفاً برای خنداندن تماشاگران نیست، بلکه دارای مابهازاءهای محتوادار است که به دو طریق بر روی صحنه به نمایش درمیآیند؛ اول با استفاده از دیالوگهایی که در قالب کنایه، تلویح، هجویههای کلامی و قرینهسازیهای گفتاری و انتقادات تند و تیز کمیک که گاهی مبتنی بر بداههگویی هم است، جلوه دراماتیک پیدا میکنند؛ دوم آنکه به کمک حرکات، ژستها، رفتارها و حالات بدنی که تماماً و الزاماً برآیند نقش و پرسوناژ، دیالوگها، موقعیتها و حوادث نمایش هستند، تماشگر را میخندانند؛ اگر این شروط محقق شود، چنین فرآیندی به تعمیق علتدار و باورپذیرانه همه آنچه که روی صحنه با همراهی کلام و دیالوگ شکل میگیرد، میانجامد و نمایش کمدی دارای شان "ژانر" خود میشود: در غیر این صورت هر آنچه روی صحنه به اجرا درمیآید، حتی در تعریف مضحکه و معرکهای کوچه بازاری هم نمیگنجد.
نمایش "خواستگاران مهری ناز، شاهدخت دیار سختستان " به نویسندگی صبوره رنگرز و کارگردانی عطاالله کوپال که هم اکنون در تماشاخانه سنگلج اجرا میشود، از نظر موارد فوقالذکر قابل بررسی است.
موضوع نمایش عبارت است از: توطئه برای نابودی یک شاه در قالب خواستگاری از دخترش و نهایتاً برملا شدن توطئه و سپس محاکمه وزیر خائن و ازدواج پسر او با دختر پادشاه. نظری گذرا به مضمون فوق (حتی توسط یک آدم مبتدی) نشان میدهد که اولاً موضوع مورد نظر "بسیار بسیار" کلیشهای و تکراری است؛ دوماً، اساساً کمیک نیست. سوماً و مهمتر از موارد فوق، نامناسب بودن چنین روایتی برای اجرا بر روی صحنه نمایش است و چهارم هم که خطایی نابخشودنی به شمار میرود، آن است که این مضمون و موضوع به کمک چاشنی و لعاب کلامی بسیار سطحی و بیمزهای ظاهراً به شکل کمدی اجرا شود.
شوخیها و دیالوگها هم بسیار معمولی و عامیانهاند؛ از وجوه کمیک و تناقضات کلامی شیرین، خندهدار و بامزهای برخوردار نیستند. به تناسب همین لجام گسیختگیهای عامیانه کلامی، خود حالات، رفتار و حرکات بازیگران نیز بیش از حد اغراقآمیز، ساختگی و "من درآوردی"اند.
نمایش که در اصل نمایش لالهزاری است، خصوصیات نمایشهای روحوضی را هم به طور ناقص داراست؛ با این تفاوت که در هیچ کدام از این دو شاکله ترکیبی، موفق نبوده است. غلام "قرمز پوش" در حقیقت همان "غلام سیاه " نمایشهای تخت حوضی است که این جا بسیار ضعیف و حتی حاشیهای و اضافی است: نقش او هیچ کمکی به اجرا نکرده و مابه ازائی ساختاری، تعیینکننده و دراماتیک ندارد. ضمناً موضوع خواستگاری هم از تمهای تکراری نمایشهای لالهزاری است.
در جاهایی از نمایش "خواستگاران مهری ناز شاهدخت دیار سختستان" به نویسندگی صبوره رنگرز و کارگردانی عطاالله کوپال، برای معرفی خواستگاران از تصاویر ویدیوئی و غیرویدیوئی حیواناتی مثل تمساح، گاو، اژدها و زرافه استفاده شده که این بخش هیچ تناسب و سنخیتی با بقیه نمایش ندارد و بیشتر مناسب تماشاگران کودک یا "تماشاگران بزرگسال کودکنما و بسیار عامی" است. نمایش غیر از پیش برد سطحی خط کلی داستانگونهاش حاوی هیچ داده و داشته دیگری نیست. از آهنگهای هندی و فارسی ریتمیک و ضربی هم که توسط نوازندگان روی صحنه اجرا میشوند، استفاده شده است که کارکرد نمایشی ندارند و فقط برای مفرح جلوه دادن صحنه کاربری پیدا کردهاند.
خصوصیت دیگری که در این اجرا برجسته شده مسخره کردن "نقشها یا پرسوناژها" توسط خود بازیگران است: آنها حرکات، رفتار، حالات اضافی و اداهائی مضحک از خود نشان میدهند که گویی همه پرسوناژهای نمایش ُخل و چل و تا حدی عقب مانده ذهنیاند؛ آنها همه این ترفندها را صرفاً با بازیهایی که مخصوص نمایشهای کمیک کودکان است برای خنداندن تماشاگران انجام میدهند؛ یعنی عملاً نقشها و پرسوناژها فراموش شدهاند و در اجرا صرفاً بهانهای فرعی به حساب آمدهاند.
نمایش در قالب "هجویه" هم نمیگنجد، زیرا هیچ جنبه انتقادی و تناقض نمای دراماتیکی در اجرا نیست: البته یک تناقض بسیار برجسته که در اصل ربطی به خود نمایش ندارد، بر آن تحمیل شده است: در جایی از نمایش یکی از بازیگران به دیگری میگوید: "این یه نوع فاصلهگذاری برشتی است" و بازیگر مقابل میگوید: "برشت کیه؟ " و او جواب میدهد: "برشت یکی از شاگردان دکتر کوپاله". با توجه به اینکه کارگردان نمایش "دکتر کوپال" است و او این جمله را که احتمالاً نویسنده به متن نمایش اضافه کرده (ممکن است نویسنده نمایش متن اساساً یکی از شاگردان خود دکتر کوپال باشد) باید الزاماً و اخلاقاً حذف میکرد و چون این کار را نکرده است؛ لذا خودش موافق چنین مقایسهای بوده و آن را باورداشته است!؟!
نمایش از لحاظ کارگردانی به دلیل سادگی بیش از حد مضمون اجرا از ابتکار و خلاقیتی قابل ذکر برخوردار نیست. بازی بازیگران در اصل "بازیگری" نیست، بلکه تقلاهای بیدلیل و شخصی برای خنداندن تماشاگران به هر طریق ممکن است. نمایش "خواستگاران مهری ناز، شاهدخت دیار سختستان" به کارگردانی عطاالله کوپال نسبت به موضوع ساده و محدودش، اجرایی طولانی، کسلکننده و عاری از دادهها و داشتههای دراماتیک یک نمایش کمدی است و بیشتر به یک مضحکهنمایی غیرنمایشی شباهت دارد.