سرویس موسیقی هنرآنلاین: هفته گذشته خبر شکایت اردلان سرفراز ترانهسرای قدیمی ایران از سه خواننده سرشناس موسیقی کشور و حکم دو سال حبس تعزیری برای این سه خواننده به اتهام رعایت نکردن قانون کپی رایت در رسانهها مطرح شد و حاشیههای مختلفی به وجود آورد.
رضا صادقی، علی لهراسبی و سینا سرلک سه خواننده مغضوب اردلان سرفراز هستند که گویا پس از شکایت وکیل حقوقی سرفراز در ایران، یکی، دو بار احضاریه برایشان فرستاده شده اما این احضاریه به دست هیچکدامشان نرسیده و آنها در دادگاه حضور پیدا نکردهاند و دادگاه هم این عدم حضور را بی احترامی تلقی کرده و علیه این سه خواننده حکم صادر کرده است.
شکایت سرفراز از سه خواننده داخلی به خاطر عدم کسب اجازه این سه خواننده برای خواندن ترانهای از سرفراز است. رضا صادقی دو سال پیش قطعه ماندگار "سوغاتی" که ترانه آن متعلق به سرفراز است را به صورت غیر رسمی خواند و روی کانال تلگرام خود قرار داد. علی لهراسبی هم زمانی که هنوز انتشار تک آهنگ به اخذ مجوز از دفتر موسیقی نیاز نداشت، همین اثر را تنظیم کرد و خواند و به صورت یک قطعه حرفهای منتشر کرد.
ماجرای سینا سرلک با دو خواننده دیگر متفاوت است. سرلک دو سال گذشته قطعهای را با نام "برخیز" به عنوان اثری متعلق به سریال "شهرزاد" منتشر کرد که روی کاور این قطعه نام هوشنگ ابتهاج به عنوان شاعر درج شده بود، در حالیکه مشخص شد ترانهسرای این اثر هم سرفراز است.
گرچه اتهام علیه صادقی، لهراسبی و سرلک تحت عنوان "سرقت ادبی" در رسانهها درج شد اما کاری که این سه خواننده کشور انجام دادهاند، "نقض کپی" رایت است نه "سرقت ادبی". در حقیقت آنها ترانههایی که جزئی از خاطراتشان بوده را بازخوانی کردهاند که این کار هم طبق قانون عاری از خطا نیست ولی "سرقت ادبی" محسوب نمیشود. هر سه این خوانندهها نقض کپی رایت کردهاند. ماجرای سینا سرلک با دو خواننده دیگر متفاوت است. سرلک دو سال گذشته قطعهای را با نام "برخیز" به عنوان اثری متعلق به سریال "شهرزاد" منتشر کرد که روی کاور این قطعه نام هوشنگ ابتهاج به عنوان شاعر درج شده بود و حتی مجوز آن نیز توسط بخش شعر و ترانه دفتر موسیقی نیر تایید شده بود اما مشخص شد که دو بیت از این شعر ابهام وجود داشته و معلوم نیست که این دو بیت برای سرفراز است و یا ابتهاج!
نقض کپی رایت همان مشکلی است که سالها در همه اصناف هنری و غیر هنری از آن صحبت میشود و موزیسینها هم تأکید ویژهای به آن دارند. مشکل حقوقی که این روزها برای سه خواننده کشورمان به وجود آمده، احتمالاً به زودی حل میشود. سرفراز هم قصد مجازات این خوانندهها را ندارد و احتمالاً میخواهد از خوانندگانی که نقض کپی رایت میکنند زهر چشم بگیرد. این مشکل حل شدنی است ولی آیا تمام نقض کپی رایت در موسیقی ایران مربوط به همین سه مورد است؟ مسلماً خیر.
سه خوانندهای که امروز موضوعشان رسانهای شده و البته انگهای نادرستی مثل سارق ادبی هم به آنها زده میشود، تنها خوانندگانی نیستند که نقض کپی رایت کردهاند. شاید اگر بسیاری از ترانهسرایان و آهنگسازان نسل قدیم و وکلای حقوقی آنها قصد داشتند از هنرمندانی که آثارشان را بدون کسب اجازه اجرا کردهاند، شکایت کنند، امروز بسیاری از خوانندگان نسل جوان مشکلی مشابه صادقی، سرلک و لهراسبی داشتند. بنابراین در شرایط فعلی درست نیست که انگشت اتهام صرفاً به سمت این سه خواننده گرفته شود، بلکه معضل پیش آمده را باید کلیتر بررسی کرد تا ببینیم به راستی چرا کپی رایت در ایران رعایت نمیشود.
در سیستم قانونگذاری ایران قانونی تحت عنوان کپی رایت یا مالکیت معنوی وجود دارد که آخرین بار در سال 84 بازبینی شده است. نفس مطرح شدن این قانون در مجلس و به تصویب رسیدن آن نشان میدهد که قانونگذارهای ما به مالکیت معنوی بی توجه نیستند اما در اجرای این قانون مشکلاتی وجود دارد. سالهاست که اهالی هنر و به ویژه موزیسینها منتظر هستند که قانون کپی رایت توسط مجریان این قانون به طور جدیتری اعمال شود تا نقض کپی رایت صورت نگیرد اما این اتفاق نمیافتد و همچنان هر اثر هنری در معرض هر گونه دخل و تصرف قرار دارد.
در حالیکه سیستم ثبت آثار و صدور مجوز در دفتر موسیقی بیشترین کمک را به رعایت حق مالکیت معنوی میکند اما در بسیاری از موارد هنرمندان با مشکلات حقوقی مواجه میشوند و هیچ نهادی وجود ندارد که بتواند حق آنها را بگیرد. از مصائبی که نقض کپی رایت در این سالها به وجود آورده، کپی شدن آلبومهای موسیقی است که به خودی خود باعث شده خوانندگان به جای انتشار آلبوم به انتشار تک آهنگ روی بیاورند و درآمدشان از این طریق به حداقل برسد. این در حالی است که اخیراً طبق قانون، انتشار لینک دانلود فیلمهای ایرانی در سطح اینترنت ممنوع شده و این سختگیریها نتیجه رضایتبخشی را برای فیلمسازهای ما به وجود آورده و انتظار میرود چنین کاری در زمینه موسیقی هم انجام شود.
در حال حاضر به قانون حق مالکیت معنوی اثر هنری در ایران کمترین توجه ممکن صورت میگیرد و در نتیجه همین اتفاقات است که خیلی وقتها حتی خود هنرمندان ما هم رعایت این قانون را فراموش میکنند. به نظر نمیآید اجرا کردن قانون کپی رایت در داخل کشور کار چندان دشواری باشد ولی مشخص است که فعلاً عزم راسخی برای این کار وجود ندارد. در چنین شرایطی هنرمندان ما میتوانند حق معنوی و کپی رایت را به جای قانون، به مثابه یک امر عرفی و اخلاقی نگاه کنند.
موزیسینهای ایرانی هر زمان که احساس کردند قرار است ترانه و آهنگی بخوانند که بابت آن بهایی پرداخت نکردهاند، میتوانند در یک حرکت اخلاقی و انسانی با ترانهسرا و آهنگساز آن اثر ارتباط برقرار کنند و از آنها بابت اجرای قطعه مربوطه کسب اجازه کنند. شاید در شرایط فعلی که مسئولان اجرایی قصد ندارند دست به فرهنگسازی بزنند و فرهنگ رعایت حق مالکیت معنوی اثر هنری را نهادینه کنند، خود هنرمندان میتوانند با ایجاد کمپینهایی دست به چنین کاری بزنند چون به نظر میرسد چارهای جز این حرکت خودجوش از سوی خود هنرمندان وجود ندارد.