سرویس معماری هنرآنلاین: پوریا عباسی، مدرس دانشگاه شهید بهشتی و فعال حوزه معماری و مرمت، معضل اصلی معماری امروز کشور را در حوزه آموزش دانست و در اینباره به خبرنگار هنرآنلاین گفت: متأسفانه مشکل اصلی این است که آنچه در دانشکدههای معماری ما رخ میدهد، عملاً کمترین رنگ و بویی از آموزش معماری به معنای واقعی آن ندارد. در واقع در این دانشکدهها چیزی از رسالت و وظایف معمار حقیقی به جوانان آموخته نمیشود.
او افزود: بدیهی است که وظیفه و رسالت یک معمار، خلق یک فضای مناسب برای انسان است، اما متأسفانه این دیدگاه عملاً در دانشکدههای معماری ما مورد توجه نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آنچه که در معماری ما تدریس میشود، بیشتر گرافیک حجمی است و دانشجویان اغلب در پی خلق احجامی متفاوت بر پایه سلیقه، از طریق خلاقیت ذاتی و یا تورق مجلات معماری خارجی و داخلی هستند به همین خاطر ما کمتر با فضای مناسب در معماری امروزمان رو به رو هستیم. ما به دانشجویان نمیآموزیم که حقیقت معماری چیزی جز فضای شایسته انسان نیست و از این منظر معمار نیز وظیفهای جز خلق فضای مناسب انسان ندارد.
عباسی خاطرنشان کرد: به تبع آنچه که امروز در جامعه حرفهای معماری رخ میدهد، سعی بیشتر دانشجویان نیز این است که یک اثر معماری متفاوت را خلق کنند در صورتی که ما در معماری گذشته، چنین دیدگاهی را شاهد نیستیم، زیرا ضوابط و اصول خاصی بر معماری ما حاکم بود، به همین خاطر میبینیم که به عنوان مثال مساجد در دوران قاجار با وجود تفاوتهایی که دارند، در محتوای فضای معماری بسیار به یکدیگر شبیهاند به صورتی که حتی یک فرد با دانشی اندک در زمینه معماری به راحتی تفاوت بین یک مسجد قاجاری با مثلا یک مسجد قرن هفتمی را تشخیص میدهد. اما آیا 200 سال دیگر آثاری که ما اکنون خلق میکنیم چنین وجهی از تشخیص دارند؟
او ادامه داد: کافی است نگاهی به بازارها در معماری گذشته ایران بیاندازیم تا متوجه شویم که چقدر عناصر بصری و فرمی بازارها در دورههای گذشته به یکدیگر شبیهاند و تفاوتها عمدتاً جزئی و منحصر به شهریست که در آن بازار تأسیس شده است. این محتوای معماری چگونه با انسان انطباق دارد که هنور هم یک انسان قرن بیست و یکمی با این فضا ارتباط برقرار میکند؟ چگونه است که هنوز هم خرید کردن در فضای بازارهای تاریخی احساس دلپذیرتری را نسبت به پاساژهای امروزی برای مخاطب به همراه دارد؟ زیرا در گذشته، معمار خلق فضایی متناسب با انسان و نیازهای او را وظیفه اصلی خود میدانست و بر روی آن تمرکز داشت نه ارضا و بیان خود و نه هیچ چیز دیگر. به بیان دیگر، اصالت با معماری بوده است و نه معمار.
این مدرس دانشگاه، تغییر در سیستم آموزش معماری را یک ضرورت خواند و گفت: نگاه به گذشته معماری و معماری گذشته باید از حالت نوستالژیک و فانتزی به نگاهی کاربردی در سیستم آموزش معماری تبدیل شود. باید به دانش آموز معماری آموخت که باید معماری گذشته خود را لمس کند و بفهمد و گذشته معماری خود را به تمام و کمال بداند و به جای تورق مجلات، در صدد فهم و استفاده از آن در راستای فضایی درخور انسان امروزین برآید.
عباسی تصریح کرد: آنچه که ما امروز به دانشجویان آموزش میدهیم، آنان را به سمتی سوق نمیدهد که وظیفه اصلی خود را خلق فضایی درخور و متناسب با نیازهای یک انسان ایرانی در حاشیه کویر، شمال، جنوب و ... بداند. به همین خاطر من معتقدم که معماری امروز ما تبدیل به یک گرافیک حجمی شده است.
عباسی تصریح کرد: شرایطی که ما امروز در آموزش معماری داریم، باعث شده که دانشجویان شناختی از وظایف معمار نداشته باشند که البته این ایراد به آنان وارد نیست و به مدرسین و سیاستگذاران آموزشی این حوزه مربوط است. متأسفانه امروز به جز چند دانشکده که سابقهای طولانی در عرصه آموزش معماری دارند و از برکت حضور اساتید معماری - به معنای حقیقی خود – برخوردارند، در مابقی، با ضعف بنیادین در زمینه آموزش معماری و تربیت معمار مواجهیم. من بر این باورم که یک معمار میتواند درس معماری را تدریس کند اما این معمار، صرفاً به معنای داشتن مدرک دانشگاهی در رشته معماری نیست. در واقع کسی میتواند به دانشجویان معماری بیاموزد که به آن فهم معماری به معنای واقعی کلمه دست یافته باشد و یا حداقل در تلاش و مسیر رشد به سمت آن باشد.
او ادامه داد: شما در شهر کوچکی همچون محمدیه نایین، استادی را به نام مرحوم غلامرضا فرزانی میبینید. آنچه که از او میشنوید و میآموزید چنان ملموس و حقیقی است که مشابه آن در پشت میز و نیمکت دانشگاه نیست. چرا؟! او معماری را لمس کرده بود و کاملاً میفهمید زیرا او معماری را زیسته بود. او شبانه روز به منطقه خویش، اقلیمش، طبیعتش، آسمانش، کمبودهایش و همه آنچه که در معماری باید میدید، میاندیشید. او تک تک گیاهان بومی منطقه خویش را با جزییات و ویژگیها میشناخت. او بیهیچ علم آکادمیک زمینشناسی، توپوگرافی را میشناخت و از ویژگیهای زمین منطقهاش به واسطه اساتید و گذشتگانش آگاهی داشت. او آنچه که مربوط به معماری منطقه خودش بود را در سینه ثبت و ضبط کرده بود و در جای خود از آن بهره میبرد. اما اکنون، آیا ما چنین هستیم؟ آیا یک معمار صاحب نام ما سفارش کاری در مثلا یک استان جنوبی را با شناخت کامل از نیازهای آن منطقه و مردمش قبول میکند و انجام میدهد؟!
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: ما امروز باید بستر آموزش معماری را اصلاح کنیم. همانطور که پزشکان پس از فارغالتحصیلی هر چند سال دورههایی را برای بازآموزی میگذرانند، شاید ما نیز باید برای معماران چنین دورههایی را مد نظر قرار دهیم؛ یعنی اساتید معماری باید در طول دوره کاری خود بازآموزی داشته باشند و در این راستا ما نیازمند یک عزم جدی و احساس نیاز فارغ از منیت هستیم.
عباسی، معماری امروز را نیازمند مرور گذشته دانست و در اینباره گفت: معماری امروز ما برای رسیدن به یک معماری فاخر راهی ندارد جز اینکه به معماری گذشته رجوع کند. راهی ندارد جز این که معمار امروز، گذشته معماری خویش را بداند و معماری گذشته خود را لمس کند.
او افزود: فرهنگ از جمله مباحثی است که در طول زمان تغییراتی میکند و آرامی را از سر میگذارند و عنصری قوام یافته است، بنابراین معماری نمیتواند برای رسیدن به مرزهای بهتر، از گذشته خود دور باشد. در حقیقت، معماری به عنوان پررنگترین وجه فرهنگی یک ملت و به قول استادی ارجمند، عصاره فرهنگ یک ملت نیازمند توجه ویژه، هوشمندانه و توام با حساسیت است.
این معمار، مرمت را اصلی مهم در راستای حفظ و اعتلای معماری دانست و گفت: درست است که امروزه مرمت به عنوان علم حفاظت و نگهداشت آثار معماری، در راستای اهدافی همچون ارتقای حوزه گردشگری و امثالهم کاربرد دارد، اما هدف غایی و اصلی مرمت این است که ما آنچه را که به عنوان اسناد معماری گذشته داریم حفظ و نگهداری کنیم تا در حال و آینده بتوان با رجوع به آنها آثار معماری فاخر، ارزشمند و متناسب با نیازهای واقعی انسان امروزین خلق کرد.