سرویس مد و لباس هنرآنلاین: استفاده از لباس فرم با هدف یکسانسازی پوشش در محیط های کار، آموزشی و… مورد استفاده قرار می گیرد. پس از انقلاب صنعتی و تخصصی شدن مشاغل، استفاده از لباس فرم این محیط ها متداول شد. این لباس ها نماد یکپارچگی و یکسانی کارکنان بود. ادامه این روند در مدارس نیز نمود پیدا کرد. با این که سالها از به وجود آوردن لباس فرم می گذرد اما بازهم بسیاری از شاغلین مؤسسات از آن استفاده نمی کنند.
به گمان بسیاری از کارشناسان، لباس فرم به نوعی خط مرز ساخت رسمی و غیررسمی و اشاعه گر جو سازمانی حاکم است که منجر به تعهد بیشتر کارمندان میشود.
بهرام آزاده، مدیر عامل برند "باران مد" است. با او درباره فعالیت این مجموعه و جایگاه استفاده از لباس فرم در کشورمان به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
آقای آزاده چطور شد که وارد طراحی لباسهای فرم شدید و تصمیم گرفتید برند "باران مد" را راهاندازی کنید؟
من 15 سال پیش کار خود را به صورت غیر حرفهای در حوزه طراحی مانتو و شلوار فرم شروع کردم و از 8 سال پیش این کار را به صورت حرفهای ادامه دادم. سال 89 به همراه دوستان یک شرکتی تحت عنوان "فرم" راهاندازی کردم و به نوعی اولین دفتر تخصصی فرم در ایران را افتتاح کردم. به مرور کار این شرکت را گسترش دادم و از آنجایی که به دنبال برندسازی بودم، از واژه "باران" در کنار "مد" استفاده کردم و نام برندمان شد "باران مد". در حال حاضر یک تیم 20 نفره در شرکت "باران مد" کار میکنند. 5 نفر در خود شرکت مشغول هستند و 15 نفر هم عضو تیم تولید این شرکت هستند. برند "باران مد" در طی چند سال فعالیت خود در خیلی از همایشها، جلسات و سمینارها شرکت کرده و دستاوردهایی را در داخل کشور کسب کرده است و همچنان هم با قدرت به کارش ادامه میدهد.
در ایران نسبت به کشورهای دیگر استفاده از لباسهای فرم چقدر برای نهادها و سازمانها اهمیت دارد؟
رشد و نمو هر چیزی نیاز به فرهنگسازی دارد. وقتی فرهنگسازی درست انجام شود، کسی که در این حوزه کار میکند، فرآیند خوبی دستگیرش میشود. در حال حاضر 15 سال است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن مد و لباس به دنبال فرهنگسازی در بکارگیری لباسهای فرم هستند. نمیدانم در این کار موفق شدهاند یا خیر. در ایران کلاً کار بیزینس و تولید خیلی سخت است. من که الآن 10 سال است در زمینه لباسهای فرم کار میکنم، هنوز حس میکنم جایگاهم همان جایگاه روز اول است.
چرا این اتفاق افتاده و پیشرفتی در جایگاهتان احساس نکردهاید؟
کار فرم برای خودش یک فلسفهای دارد. شما زمانی که به آن فلسفه برسید کارتان با ارزش و معتبر میشود. متأسفانه در کشور ما تا یک کار میخواهد خودش را نشان بدهد، دست زیاد میشود و خیلیهای دیگر هم وارد همان حوزه میشوند. مشتریها هم در رابطه با لباس فرم، متریال آن و نوع نساجی اطلاعات چندانی ندارند و همه اینها باعث میشود که بنیانگذار این کار سردرگم شود. من به هر شرکتی که برای عقد قرارداد میروم، یک آدمهایی را در آن شرکت میبینم که تخصص ندارند. یک تولید هم سراغ دارم که لباس و شلوار گرمکن تولید میکرد و الآن وارد کار فرم شده است. متأسفانه برای مشتری هم فقط قیمت اهمیت دارد و در نتیجه وضعیت بازار فرم را به هم میریزند. حتی برای ارگانها و سازمانهای دولتی هم قیمت نسبت به کیفیت در ارجحیت است. این اتفاق خوبی نیست که در حوزه لباسهای فرم میافتد.
ارزیابیتان از شرایط حاکم بر صنعت نساجی چیست و برند شما در تولید لباسهای فرم چقدر از متریال ایرانی استفاده میکند؟
اکثر طرف قراردادهای برند "باران مد"، ارگانهای دولتی هستند که برای آنها ضروری است حتماً پارچه ایرانی خریداری کنند. اما پارچه ایرانی دارای قابلیتهای بالایی نیست و هیچ چارچوب مشخصی ندارد. بیزینس ایران یک بیزینس مادی است و در این بین کسی اصلاً به دنبال جلب رضایت مشتری نیست. 4-5 سالی است که نساجیهای ایران به تکاپو افتادهاند تا پارچهای را ارائه بدهند که شاید بتواند جای پارچه خارجی را بگیرد اما به اعتقاد من موفق نبودهاند. پارچه لباسهای فرم فاکتورهای خودش را دارد و کسی که لباس فرم میپوشد باید حس کند این فاکتورها در پارچه آن رعایت شده است. مانتو و شلوار فرم باید از وزن متعادلی برخوردار باشد تا مشتریان در پوشیدن آن دچار مشکل نشوند و احساس بدی بهشان دست ندهد. قابلیت بعدی پارچه این است که به راحتی چروک نشود و رنگ هم کم کند. همچنین ضروری است که پارچه اجازه بدهد دمای بدن خارج شود و گرما در آن حبس نشود. پارچههای ایرانی یک سری از این فاکتورها را دارند و مابقیشان را ندارند. در صنعت نساجی ایران تکنولوژی و ماشین آلات لازم جهت تولید پارچههای کیفیت ندارد و در نتیجه هنوز پارچه ایرانی نتوانسته کیفیتی همچون کیفیت پارچه خارجی داشته باشد.
در گرفتن سفارش چقدر نقطهنظر سفارشدهنده برایتان اهمیت دارد و در اتاق فکرتان چقدر به این موضوع اهمیت میدهید؟
من 10 سال است که دارم کار طراحی مانتو و شلوار فرم انجام میدهم. ایدههایی که 10 سال پیش زدم با ایدههای الآن قابل مقاسه نیستند. ما هر چه جلوتر میرویم، بیشتر پی میبریم که مانتو و شلوار فرمی که یک خانم میخواهد 8 ساعت در محل کارش بپوشد، چه ویژگیها و محاسنی باید داشته باشد. یک دگرگونی عجیب و فاحشی در حوزه طراحی لباسهای فرم ایجاد شده است. من به شخصه تا به امروز بالغ بر 80 نشان "شیما" از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کردهام. تا الآن بیش از 20 کار به نام خودم ثبت رساندهام اما متأسفانه این کارها قبل از اینکه به انبوهسازی برسد، توسط دیگران کپی میشود. در این شرایط واقعاً نمیشود کار کرد چون حاصل خلاقیت شما را یک عده دیگر کپی میکنند و به بازار میفرستند.
وقتی به یک اثری نشان "شیما" داده میشود، مگر حق مالکیت معنوی آن اثر محفوظ نیست؟
نشان "شیما" یعنی آنکه وزارتخانه به من اجازه میدهد این مدل را در سطح انبوه به تولید برسانم. من تا 5 سال پیش با وزارت ارشاد و انجمن مد و لباس ارتباط تنگاتنگی داشتم و تقریباً در هر 6 ماه، 15-20 کار جدید ارائه میدادم. آنها 5 کار از آن 15-20 کار را انتخاب میکردند و در قبالش به من گواهینامه میدادند و مابقی کارها نشان "شیما" میگرفت. یعنی اجازه تولید انبوه به آنها داده میشد. اما متأسفانه الآن وضعیت خیلی ناامیدکننده شده و شاید باورتان نشود که در حال حاضر 300-400 سایت شبیه به شرکت ما دارند کار میکنند. اکثرشان هم کارهایی که روی سایت شرکت "باران مد" وجود دارد را کپی-پیست میکنند و روی سایتشان میگذارند و هیچ وقتی نمیگذارند که خودشان کاری را تولید و عرضه کنند. مشخص نیست چه کسی به اینها اجازه چنین کاری را میدهد.
شما تحصیلات آکادمیک طراحی را گذراندهاید یا این کار را به شکل تجربی یاد گرفته و انجام میدهید؟
من طراحی را به شکل تجربی یاد گرفته و انجام میدهم اما از همان 10 سال پیش خیلی از طراحها دوست داشتند بیایند با شرکت ما کار کنند. من هم مرجع در اختیارشان قرار میدادم و بهشان میگفتم باید در چه سبکی کار کنند. من معتقدم طراحی موفق است که فاصلهای با قسمت تولید نداشته باشد. علت اینکه خیلی از طراحان اصلی حوزه مد و لباس موفق نیستند به همین فاصلهشان با قسمت تولید بر میگردد.
وقتی اسم لباس فرم مطرح میشود، عموم مردم ناخودآگاه یاد لباس مهماندارهای هواپیما، هتلدارها و رستوراندارها میافتند. اساساً لباس فرم چه معنی و مفهومی دارد؟
معنی و مفهوم فرم از نگاه لغوی یعنی همسان و همشکل شدن. ده سال پیش کسی در این مورد اطلاعی نداشت اما الآن همه لباس فرم را میشناسند. کارکنان بانکها و بیمارستانها لباس فرم دارند و حتی در رستورانها هم لباس فرم بر تن کارکنان است.
در مورد برجستهترین لباسهای فرمی که تا کنون خودتان و برند "باران مد" طراحی و عرضه کرده توضیح دهید.
برند "باران مد" تاکنون برای بانکها، بیمارستانها و هتلهای بزرگ طراحی لباس فرم کرده است. لباس فرمی که 3 سال پیش بر تن کارکنان بانک پارسیان بود را من طراحی کردم. بانک دی و بانک صادرات هم جزو قویترین مشتریهای ما بودهاند. برند ما در مجموع برای 80 درصد بانکهای ایران کار طراحی لباس فرم انجام داده است. متأسفانه بانکهای دولتی در وهله اول قیمت لباسها برایشان حائز اهمیت دارد و کمتر به کیفیت توجه میکنند. من چند سال پیش در مناقصه یکی از بانکهای دولتی شرکت کردم و دیدم آدمهایی را به آن مناقصه دعوت کردهاند که کارشان هیچ ربطی به طراحی لباسهای فرم ندارد اما چون لباس فرم را با قیمت نازلی تولید میکنند به آن مناقصه دعوت شدهاند. مدیریت این حوزه خیلی ضعیف است و هیچ جوره نمیشود درستش کرد، مگر اینکه همه چیز از اساس و ریشه تغییر کند.
تا کنون به مراجعهکنندهای برخورد کردید که به هر دلیلی قبول نکنید برای آنها لباس فرم طراحی کنید؟
بله همچین مواردی هم پیش آمده. من عادت دارم که وقتی مشتری میآید، ابتدا میگذارم 2-3 اول خودش نگاه کند و بعد از او اطلاعات میگیرم تا بتوانم بهترین کار را ارائه بدهم. گاهاً مشتریهایی آمدهاند که طرحهایشان قابل اجرا نبوده است. در چنین مواقعی من اگر بخواهم از لاین بیزینس وارد شوم، میتوانم کار را برایش اجرا کنم اما هدف نهایی ما جلب اعتماد مشتری است. مشتری باید به من اعتماد داشته باشد و مرا به چشم فروشنده نبیند. در طول این سالها خیلی از مشتریها به من اعتماد کرده و کار را به عهده خودم گذاشتهاند. من هم در قبال اطلاعاتی که از مشتری میگیرم، کاری را به او ارائه میدهم که نظرش جلب شود. یک سری از مشتریها هم نسخه به دست میآیند و میگویند این طرح را اجرا کنید. ما طراح را نگاه میکنیم و میبینیم روی پارچه نشست ندارد و امکان اجرای آن نیست. در چنین مواقعی موضوع را با مشتری در میان میگذاریم که مشکلی پیش نیاید و در نهایت مشتری راضی باشد.
حوزه لباس فرم کشورهای خارجی را چقدر رصد میکنید و این کار چقدر به کمکتان میآید؟
در اینکه کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و ترکیه در زمینه پوشاک به اندازه کل دنیا حرف برای گفتن دارد، شکی نیست ولی در مجموع لباسهایی که آنها طراحی میکنند بر اساس فضای کشور خودشان است. من سالها شده مدلهایی را طرحی کرده و به خارج از کشور بردهام که اصلاً نگاهش نکردهاند. طراحیهای آنها هم با شئونات مملکت ما سازگاری ندارد چون به هر حال کشور ما یک کشور اسلامی است و فرهنگ خودش را دارد. با این حال ما به سایتهای خارجی سر میزنیم و مدلهای خارجی را رصد میکنیم چون آن طراحیها باعث میشود ذهن ما خلاقتر شود. وضعیت طراحی و تولید لباسهای فرم در دنیا خیلی حرفهایتر است و آنها چیزهایی که فکر میکنند درست است را پیش میبرند. هر روز هم بهتر از ما میشود چون شرایطشان مثل ایران نسبت که یک نفر زمان و انرژیاش را صرف خلق یک طرح لباس فرم کند و در آخر زحمت فروش و عرضهاش را دوستان دیگر بکشند!
به نظرتان لباس فرم ایرانی آنقدری پتانسیل دارد که در جشنوارهای چون جشنواره مد و لباس فجر میان شما و همکارانتان رقابت ایجاد کند؟
من را تاکنون بیش از 20 بار به این جشنوارهها دعوت کردهاند اما حضور من در جایی که پشتوانه و امنیت ندارد منتفی است. زمانی که آقای حمید شاهآبادی معاون امور هنری وزارت ارشاد بود، در یکی از همین سمینارها به من 2-3 لوح و گواهینامه دادند. من به آقای شاهآبادی گفتم شما روی این لوح درج کردهاید که فلان مدل طراحی شده به نام من است اما آیا میتوانید از من پشتیبانی کنید؟ خیر. پس فایدهای ندارد. من در جشنوارهها حضور پیدا نمیکنم چون فضای جشنواره بستر کپی کردن را فراهم میکند. در این جشنوارهها آنقدر شکارچی وجود دارد که همانجا طرح را از تن مانکن کپی میکند. من الآن اکثر کارهایم را روی سایت شرکت هم نمیگذارم و بیشتر روی یک سری ژورنال میگذارم که بدانم به دست مشتری میرسد. حتی کارها را روی هر ژورنالی هم نمیشود گذاشت و در مجموع وضعیت کار کردن خیلی سخت شده است. الآن فضای مجازی و مزونهای مجازی هم به وضعیت نابسامان طراحی لباس سمت و سوی بیشتری دادهاند و فضای کلی طراحی آشفته شده است. مملکت ما مملکت قانونمندی نیست. جایی که همه چیز در مادیات خلاصه شود، در آن خبری از معنویت نیست و دیگر برای کسی اهمیت ندارد که شما روی کارتان زحمت کشیدهاید یا نه.
عملکرد کارگروه ساماندهی مد و لباس را چطور ارزیابی میکنید و به نظرتان این نهاد در سالها اخیر توانسته در پیوند میان طراح و نویسنده نقش مؤثری ایفا کند یا خیر؟
کارگروه ساماندهی مد و لباس در پیشبرد اهداف خودش صد درصد موفق عمل کرده اما در این میان یک عده قربانی شدهاند. منظورم طراحانی است که ایدههایشان را ارائه دادهاند اما کارشان هیچ بازخوردی نداشته است. این طراحان خود را نیازمند حمایت کارگروه ساماندهی مد و لباس میدانند اما این حمایت را از سوی این کارگروه نمیبینند و معتقدند امکانات در اختیارشان گذاشته نمیشود. همچین نهادهایی که زیر بنایشان فرهنگسازی است، باید خیلی وسیعتر از این باشند. پازل چنین نهادهایی خیلی باید درستتر چیده شود و نگاهها نباید نگاه خودخواهانه باشد. من 4 سال پیش چون داشتم با انجمن مد و لباس فعالیت میکردم، تصمیم گرفتم برند "باران مد" را به عنوان یک مؤسسه تک منظوره به ثبت برسانم اما الآن 4 سال است منتظرم به من زنگ بزنند! در نهایت به شکل خصوصی اقدام کردم و شرکت را به ثبت رساندم. یک سری از کارهای ما حرفهای نشده است. 3 ماه پیش یک آقایی به من زنگ زد و گفت ما یک نمایشگاهی راهاندازی کردهایم که میخواهیم در آن حضور پیدا کند تا در نهایت به شما لوح و تندیس بدهیم. این تندیس را هم از دست دو تن از هنرپیشههای معروف سینما میگیرید. من پرسیدم برای شرکت در همچین همایشهایی باید پول هم بدهم؟ بعد آن آقا گفت باید یک رقمی را بپردازید. من گفتم شما باید منت ما را بکشید تا ببینیم میتوانیم حضور به عمل برسانیم یا نه، آنوقت میگویید پول هم بدهیم؟ من به دنبال این لوح تقدیرها نیستم و نیازی هم ندارم. همین حالا در خانهام یک کمد 5 متری دارم که همهاش لوح و تندیس است. این تندیسها فقط ویترین هستند و نمیتوانند جوابگوی من باشند. نگاه من در رابطه با لباس فرم یک نگاه هنری است و بعد از آن یک نگاه معنوی دارم. دوست دارم وقتی یک خانمی میآید لباس تولیدی مرا میپوشد راضی باشد و به خواستههایش جامه عمل پوشانده شود. نگاه مادی در اولویت سوم من است اما میبینید این همایشها همه چیز را با دید مادی میبینند و وقتی مرا دعوت میکنند، قبل از هر چیزی بحث پول را مطرح میکنند. علت اصلی اینکه من 4 سال است به انجمن مد و لباس نمیروم هم همین است. چند وقت پیش انجمن به من گفت که میخواهیم به شما یک مغازه در مجتمع نور بدهیم تا در آنجا کار کنید. ما رفیتیم و دیدیم که در آن مجتمع هیچ آینده نمیشود برای برند "باران مد" متصور شد و اتفاقاً آن مجتمع بیشتر به یک عده تازه از راه رسیده کمک میکند تا برای ما خط و نشان بکشند. در مجموع این نهادها یک هدف مشخصی برای خودشان دارند و متأسفانه آن هدف این نیست که از طراحها و تولیدکنندهها حمایت کنند.
صحبتهای پایانیتان را بفرمایید.
صنعت پوشاک اگر میخواهد به مدارج بالاتری برسد، نیازمند حمایت و پشتیبانی از سوی دولت است. اگر دولت از ما حمایت نکند، هر کس به اندازه سرمایه خودش شروع به کار میکند و به اندازهای که بلد است رشد میکند. این رشد هم یک روزی متوقف میشود و ادامه پیدا نمیکند. اطلاعات و متریال همه شرکتها باید از طریق یک منبع تأمین شود. الآن وضعیت درست متضاد این است که میگویم. یک شرکت همه چیزش را از کره جنوبی وارد میکند و شرکتی دیگر از اندونزی. الآن دوزندههای شرکت من از مردم اهل کشور افغانستان هستند و دوزندههای ایرانی چنین کاری را انجام نمیدهند. اینها همه ضعف است. شرکت "باران مد" را همه نمیشناسند اما اگر 50-60 درصد مردم هم از وجود همچین شرکتی با خبر باشند، از نظر من موفقیت خوبی به دست آمده و این شرکت جایگاه خودش را حفظ کرده است اما امیدوارم حمایت دولتی فراموش نشود چون تنها از این طریق است که همه شرکتها میتوانند همدل شوند و سرانجام خوبی منتظر صنعت پوشاک کشور باشد.