گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: دکتر کدکنی در این کتاب، گشت و گذاری در شعر معاصر عرب دارد و از کلیه شاعران بزرگ معاصر این خطه پرخاطره، شعرهای زیبا و متون طراز اول آورده است که ما به دلیل اوقات فعلی فلسطین اشغالشده میکوشیم از بزرگترین شاعر فلسطینی یعنی محمود درویش جستاری را پیش رویتان بیاوریم؛ تا چه قبول افتد و در نظر آید. واقعیت این است که شاعران عرب شاعری مانند نازک الملائکه بانوی شعر معاصر عرب یا بدر شاکر السیاب که عاشقانهسراترین غزلسرایان عرباند، چیزی از فلسطین و شعر مقاومت را با آن عجین کرده اند. شاعران عرب فلسطین را آرمان و انگاره نخستین خویش میشمرند و در راسشان محمود درویش که به یاد دارم سال 52 مجموعهای از شعرهایش با عنوان «بیرون از اسطورهها» به فارسی ترجمه و در مدت کمتر از یک هفته نایاب شد.
در میان نسل شاعران پس از جنگ جهانی دوم یعنی طرفداران تجدد شعری، صلاح عبدالصبور از همه معروفتر است اما سهمی قابل ملاحظه از خونی که در شریان نهضت فلسطین در حرکت است، محصول شعرهای یک عده شاعر جوان و انقلابی است که در تمامت کشورهای عربی با این نهضت همدلی و همسرایی دارند و از میان همه شاعران عرب، اگر یک تن را برای نمونه بخواهیم نام ببریم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی میشود، محمود درویش است. وی جز آن که شاعری بزرگ است، نمایشنامهنویسی بزرگتر است و آثار درامیاش به چامه و کسوت فارسی نیز درآمده است. محمود درویش یکی از بسیارها شاعر فلسطینی است که شعر خود را وقف نهضت مبارزه با اسرائیل کردهاند.
ظلمی که در این سالها بر عرب فلسطین رفته است، بر هیچ ملتی نرفته است. آوارگی و عذاب و شکنجه و هراس و دغدغهای که همواره آنان را در این سالها تهدید کرده است. غارتها و قتل عامهای اسرائیل که از کفر قاسم و دیر یاسین، اسطورههایی برای تاریخ قتل عام بیگناهان ساخته است. این هم نخستین شعر محمود درویش که در سایه مقاومتی مسلحانه نوشته شده است:
ثبت کن
من عربم
شماره شناسنامهام 5000 است
و هشت بچه دارم
نهمی هم بعد از تابستان خواهد آمد
خشمگین شدی؟
ثبت کن
من عربم
بنویس!
من یک عربم
تاکستانهای پدران مرا غصب کردید؛
و زمینی که در آن کشت میکردم؛
من با همه پسرانم
برای ما و برای تمام نوادگانم
به غیر از این صخرهها چیزی نمانده است،
آیا حکومت شما همانطور که گفته،
آنها را از ما میگیرد!؟
یکی از مهمترین ویژگیهای شعر درویش به قول دکتر شفیعی مساله به مبارزه طلبیدن است که در بیشتر کارهای او دیده میشود و در سه بعد قابل مشاهده است: بعد فردی و قهرمانی، بعد قومی و بعد تاریخی-انسانی؛ و این هم نمونهای دیگر که به قول درویش مشکلش ملی است اما حلقهای از زنجیره مشکلات همه اقوام جهان است:
هر عصیانی که در زمین باشد
ما را تکان میدهد
و هر باغی که در جهان هست
حبهای از آن میچشیم
و هر شعری در زمین
به رقص برخیزد
دستش را در دست میگیریم
محمود درویش خود را نغمه نابی از ارکستر همه آنهایی میداند که غبار دیروز را از چهره زندگی میزدایند. دکتر شفیعی کدکنی استادانه شعر معاصر عرب و شعر محمود درویش را تحلیل میکند. بین همه شاعران فلسطینی که من اینک نام میبرم، یعنی خلیل الحاوی، نزار قبانی، ادونیس، محمد الفیتوری و صلاح عبدالصبور، این محمود درویش است که از همه عاشقتر است، اما نه عشقی به مار زلف یار یا بافهبافه گیسوان معشوق؛ عشق درویش به «فلسطین» است، چندان که عشق همه شاعران عرب به این سرزمین است.
کتاب شعر معاصر عرب، چه گویا چه به گویایی نشان میدهد تغزل در سرزمین فلسطین معنایی جز حماسهسرایی و مقاومت ندارد. مقاومت، عنصر اصلی شعر عرب است و به قول دکتر براهنی «یار خوش چیزی است!» یار درویش نه نازکای شعر نازک الملائکه است نه زیباییهای شعر ادونیس؛ درویش از مقاومت میگوید، از ایستادگی و چه ماهرانه و استادانه. م. سرشک در این کتاب تحلیل عنصری و ماهوی دارد و میکوشد سیر تغزل در عشق را در انقلاب سنگ در سرزمین فلسطین جستجو کند. سرزمینی مظلوم که این روزها همچنان نُقل و نَقل جهانخواران و تطویل بلاطاعل آمریکای فرصتطلب و دوتیرهباز است. ما برای آن که مطلبمان ساختار شاعرانه دارد، میکوشیم با نمونههایی دیگر از شعر محمود درویش، جنبههای فرم و تکنیک را صرفا ملاک کار شعرای معاصر عرب ندانیم و جان کلام محمود درویش را به جا بیاوریم:
با دانوب و اردن و ولگا
با رودخانهها و آبشاران و گلها
من، نایی در ارکستر
همه آنهایی هستم که چشمانشان غبار دیروز را میزداید
محمود درویش علاوه بر مجموعههای شعری سه کتاب به نثر نیز نشر کرده است: اندکی درباره وطن، یادداشتهای حزن عادی و بدرود ای جنگ، بدرود ای صلح. در مجموعه این آثار - چه به نثر چه به نظم، چیزی جز مساله فلسطین نمیتوان یافت و بیجا نیست اگر او را شاعر مقاومت فلسطین و شاعر سرزمینهای اشغالی لقب دادهاند. پیش از آن که به اتمام کلام برسیم و اختتامیه این مسطوره را با شعری از محمود درویش به آخر بیاوریم، سپاس و ستایش من بر م. سرشک عزیزم که فیالواقع بر چکاد شعر امروز ایران ایستاده است و از آن برجگاه که مینگرد، شعر مقاومت فلسطین را شعری محکم، توفنده و ستیهنده مینگارد. کتاب شعر معاصر عرب را میخوانیم، حظ وافر میبریم و درود و صد درود بر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، این بزرگ شاعر خراسانات که کتابی به این مستوفایی و ارجمند را به قلم درآورده است. ناگفته نماند که شعر معاصر فارسی نیز به شدت خود مقاومت را میشناسد و همدردیها و هم آشناییها با محمود درویش دارد و بهترین دلیل کتاب بیرون از اسطورههای درویش است که در مدت کمتر از یک هفته پخش آن به پایان رسید.
بارانکی نرم...
بارانکی نرم، در خزانی دوردست
و گنجشکها کبود کبود
و زمین سراسر جشن.
مگو که ابری هستم، در فرودگاه
چرا که من از سرزمینِ خویش
که از پنجرۀ قطار سقوط کرده است
خواهانِ چیزی نیستم
جز دستمال مادرم
و ابزارهای مرگی جدید.
بارانکی نرم در خزانی غریب
و پنجرهها سپید سپید
و خورشید در آستانِ غروب
و من پرتقالی پوستکنده.
پس از چیست که از جسدِ من میگریزی
و من از سرزمین دشنهها و هزاردستانها خواهان چیزی نیستم
جز دستمال مادرم
و ابزارهای مرگی جدید.
بارانکی نرم، در خزانی محزون
و میعادها سبز سبز
و خورشیدی از گِل
مگو که تو را دیدم در قتلگاهِ یاسمین
آه ای فروشندۀ مرگ و آسپرین
رخسارۀ من شبی بود
و مرگم جنین.
و من خواهان چیزی نیستم
از سرزمینی که لهجۀ غایبان را فراموش کرده است
جز دستمالِ مادرم
و ابزارهای مرگی جدید.
بارانکی نرم در خزانی دوردست
و أسباب موت جدید.
و گنجشکها کبود کبود
و زمین سراسر جشن
گنجشکها در پرواز به سوی زورگارانِ بی بازگشت.
میخواهی وطنم را بشناسی؟
وطنِ من لذتی است در زنجیر
بوسهام با پُست فرستاده شده است
و من از سرزمینم که مرا ذبح کرده است
خواهان چیزی نیستم
جز دستمال مادرم
و ابزارهای مرگی جدید.
مزامیر 3
روزی که واژههای من خاک بود
من یار خوشهها بودم
روزی که واژههای من خشم بود
من یار زنجیرها بودم
روزی که واژههای من سنگ بود
من یار جویباران بودم
روزی که واژههای من شورش و انقلاب بود
من یار زمینلرزهها بودم
روزی که واژههای من حنظل بود
من یار مردمان خوشبین بودم
چون واژههای من، به عسل بدل شد
مگس چهرهام را پوشاند