سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت امام هادی (ع) ، سوم ماه رجب سال ۲۵۴ هجری قمری، در سن ۴۲ سالگی، توسط متوکل عباسی به شهادت رسیدند.
علی بن محمد مشهور به امام هادی (ع) یا امام علی النقی (ع) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد (ع) هستند. مرقد شریف ایشان در جوار مرقد فرزند بزرگوارشان حضرت امام حسن عسکری (ع) در شهر سامرا است.
کنیه ایشان ابوالحسن و القاب «نجیب»، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «موتمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» هستند که مشهورتر از همه «هادی» و «نقی» است.
درباره شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل ایشان اختلاف است؛ برخی معتمد عباسی را قاتل میدانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) و به عقیده برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل ایشان را صادر و معتمد آن را اجرا کرد. (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است).
امام هادی (ع) در سال ۲۲۰ هجری، به امامت رسیدند و به مدت ۳۳ ساله امامت داشتند. ایشان ۱۳ سال اول امامت خود را در مدینه سپری کردند و ضمن بهرهرسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی میکردند تا این که متوکل خلیفه وقت که در دشمنی با ائمهاطهار علیه السلام مشهور بود؛ بهخاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام علیهالسلام در جامعه داشت؛ ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند زیرا احساس میکرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهراً آزاد بود اما متوکل، منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحتنظر باشند. او بهطور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر میکرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد.
امام هادی علیهالسلام با این که به شدت تحت نظر بودند، اما از پای ننشستند و فعالیتها را به شیوهای مطابق اوضاع زمان خویش پیش بردند. از مهمترین فعالیتهای ایشان این بود که به مردم از راههای گوناگون آگاهی دادند و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخهای علمی، آشکار و تثبیت کردند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنیعباس را تبیین میکردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر میفرمودند.
از ایشان چندین دعا و زیارتنامه برجای مانده است که از مشهورترین آنها «زیارت جامعه کبیره» است. این زیارت دارای سند صحیح بوده و از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. شروح متعددی به فارسی و عربی بر این زیارت نوشته شده است. «زیارت جامعه کبیره» متضمن مفاهیمی بسیار عالی و مطالبی بدیع است. در واقع توصیف بلند و بلیغی است از جوانب گوناگون اصل امامت که از نظر شیعه استمرار دین، منوط به اعتقاد و تمسک به این اصل است.
در این زیارت، اهل بیت پیامبر جانشینان بر حق ایشان وصف شدهاند و به تمام آموزههای شیعی به زبانی فصیح اشاره شده است، از جمله به ارتباط ائمه با پیامبر اکرم (ص)، برشمردن مقامات علمی و اخلاقی و سیاسی ائمه، اسوه بودن آنان، ارتباط امامت و توحید، رابطه شناخت امام با شناخت خدا. از دیگر مباحث مطرح در زیارت جامعه کبیره، عصمت اهل بیت(ع)، یکپارچگی خلقت ایشان، تولی و تبری و رجعت و تسلیم است. در این زیارت فضایل امامان به زبانی فصیح و در پیوند با قرآن و سنت به بهترین وجه بیان شده است.
بهدلیل محتوای این زیارت بر مضامین ناظر به مقامات امامان، امام هادی (ع) فرمودهاند: «پیش از خواندن این زیارت، زائر صد بار تکبیر بگوید تا دچار غلو در حق امامان نشود».
از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیهالسلام، زیارت «غدیر» است که در آن هم ویژگیهای حضرت علی علیهالسلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است.
در منابع روایی شیعه همچون کتب «اربعه»، «بحارالانوار»، «تحف العقول»، «مصباح المتهجد» و «الاحتجاج» احادیثی از امام هادی (ع) نقل شده است. روایات منقول از ایشان در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی (ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است. رسالهای نیز از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است.
با محوریت زندگانی امام هادی (ع) کتابهای زیادی نوشته و انتشار یافته است؛ معرفی ۱۵ عنوان کتاب:
۱- «خورشید هدایت پیشوای دهم امام علی بن محمد الهادی(ع)» هیات تحریریه موسسه در راه حق
۲- «فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)» همراه با متن کتاب موسوعه کلمات الامام الهادی، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، ترجمه علی مویدی
۳- «سیره عملی اهل بیت(ع) حضرت امام علی النقی الهادی(ع)» کاظم ارفع
۴- «چشمههای نور: امام هادی(ع)» سازمان تبلیغات اسلامی
۵- «مشکات هدایت: پژوهشی در زندگانی امام هادی(ع)» ابوالفضل هادیمنش، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما
۶- «امام هادى(ع) و نهضت علویان» محمد رسول دریایى، انتشارات رسالت قلم
۷- «پیشواى دهم، حضرت امام على بن محمد الهادى(ع)» گروه نویسندگان، موسسه در راه حق
۸- «تحلیلى از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادى» على رفیعى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى
۹- «تحلیلى از زندگانى امام على النقى(ع)» گروه نویسندگان، زیر نظر قوامالدین وشنوى قمى، موسسه احیا و نشر میراث اسلام
۱۰- «امام هادی(ع) قهرمان شکستناپذیر عصر متوکل» محمد رسول دریائی، انتشارات وهاج
۱۱- «امام هادی و نهضت علویان» محمد رسول دریائی، رسالت قلم
۱۲- «ستارگان درخشان» جلد ۱۲ سرگذشت حضرت امام علی النقی(ع) محمد جواد نجفی، کتابفروشی اسلامیه
۱۳- «امام على النقى(ع)» سید کاظم ارفع، موسسه انتشارات فیض کاشانى
۱۴- «امام هادى(ع)» گروه کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، بازنویسى مهدى رحیمى، بنیاد بعثت
۱۵- «امام هادى(ع)» ترجمه واحد تدوین و ترجمه، سازمان تبلیغات اسلامى
شاعران آیینی نیز در اشعاری به سوگواری شهادت امام هادی(ع) پرداختند؛ نمونههایی از این اشعار:
سامرا کرب و بلایی به نظر میآید
این دو شش گوشه به دنیا چقدر میآید
ردّ پایاش همه جا قبله نما میسازد
یک خط از «جامعه»اش جامعه را میسازد
بیسبب نیست اگر عادتش احسان شده است
نوهی ارشدِ آقای خراسان شده است
نالهها از دل بیچاره کُنَم؛ کافی نیست
خویش را از غمات آواره کنم کافی نیست
گریه بر داغ تو همواره کنم کافی نیست
پیرهن در غم تو پاره کنم کافی نیست
سالها همنفسِ حجرهی صبرت شدهای
کُنج زندانی و همسایهی قبرت شدهای
مجید آقاجانی
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کُنج حرم، «جامعه» را میخواندم
از کلامات چه بگویم که چه با جانم کرد
مُحکماتِ کلماتِ تو مسلمانام کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پُر از رایحهی غار حراست
خط به خط «جامعه»، آئینهی قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تَحیُّر شده است
لب به لب کاسهی ظرفیت من پر شده است
همهی عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شِکوه مُکرّر دارم
عرقِ شرم به پیشانیِ دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مُرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذّاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمینگیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم، کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم؛ غدیر ای باران
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کُنَم ات یک دل سیر ای باران
بگذارید کمیاز غمتان را بنویسم
دو سه خط روضه از این درد نهان را بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب
سیدحمیدرضا برقعی
عُمری ست پا به پای شما گریه میکند
همراهِ های هایِ شما گریه میکند
یک آسمان ستاره ی گُمکرده راه... آه
دنبال ردِّ پای شما گریه میکند
قربانِ پنج گوشه ضریح ات که کربلا
با یاد سامرای شما گریه میکند
هم کاظمین و مشهد و هم قم، پُر از غماند
«معصومه» در هوای شما گریه میکند
گویی شکسته قامت ماه از غریبی ات
خورشید در عزای شما گریه میکند
سرداب از اشک پُر شد و مانند چشمهها
همراه چشمهای شما گریه میکند
بخشودهای؛ اگر چه نبخشوده خویش را
دشمن که با دعای شما گریه میکند
عارفه دهقانی
مثل امواج خروشان که به ساحل برسند
وقت آن است که عُشّاق به منزل برسند
هادیِ راه تو هستی و یقیناً بی تو
ناگزیرند از آغاز به مشکل برسند
رهروان از تو و از جامعه تا بیخبرند
کِی به دَرکِ «قلم» و «قاف» و «مُزمّل» برسند
واجب دین خدا بودی و ترک ات کردند
در شتاب اند به انجام نوافل برسند
در جهان، حاکِم جبّار فراوان دیدیم
که بعید است به پای متوکّل برسند
سامرای تو مدینه ست؛ مبادا یک روز
صحنهای تو به ویرانی کامل برسند
با هم از غربت و داغ تو سخن میگویند
شاعرانی که به درک مُتقابل برسند
واژهها کاش که از سوی تو الهام شوند
تا به این شاعر آشفتهی بیدل برسند
سیداحمد علوی
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم
سجادهی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود، سر راه بیایم
بر صفحهی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از «یا مَن ارجوه» رجبها
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذرهای از مهر تو، ای چشمهی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی، ای آیه تطهیر
از سورهی انفاق و کرامت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم
از سوختن پردهی حرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم
من آمدهام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
ای مهبط وحی، ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمهی حکمت بنویسم
وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آه ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»
بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم
محسن عربخالقی