سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "عدالت" رمانی پلیسی است. داستان آن نیز به این شرح است که دکتر ایزاک کوهلر نماینده سابق مجلس ایالتی و سیاستمدار صاحبنام، وارد رستوران شلوغی در زوریخ میشود رولور را بیرون میکشد و به پروفسور وینتر عضو انجمن قلم شلیک میکند. این قتل مقابل چشم دهها شاهد رخ میدهد. قاتل خود را با خونسردی به پلیس تحویل میدهد و وکیل بیاعتباری را برای نشان دادن سویههای دیگر قتل و بررسی احتمالات استخدام میکند.
رمان این پرسش را مطرح میکند آیا ایزاک کوهلر میخواسته مفهوم عدالت را به سخره بگیرد؟ عدالت کی و کجا اجرا میشود؟ در حقیقت دورنمات در رمان نوآر "عدالت" که در سه فصل نوشته شده سویههای طنزآمیز و شریری که یک دستگاه حقوقی در دامش میافتد را ترسیم کرده است، دوگانه همیشگی عدالت و جرم.
در بخش از این رمان میخوانیم: "خیلی عصبی شدم. دستور دادم مقرارت خیلی جدی رعایت بشه، گرچه از طرف اداره دادگستری به من تذکر داده شده بود که تا حد امکان ملایمت به خرج بدم، خب در هیچ زندانی در دنیا قانونی نداریم که زندانیها حق ندارن احساس رضایت کنن. ولی خیلی ساده، از نظر احساسی ریختم به هم، آقای اشپت، باید حرفم رو درک کنین. کوهلر را گذاشتیم توی یک سلول انفرادی با سختی بیشتر از معمول، بازداشت در سلول بینور، خب البته ممنوعه، ولی بعد از چند روز متوجه شدم نگهبانها از کوهلر خوششون میآد، حتی تحسین و تمجیدیش میکنند.
پرسیدم "خب حالا"؟
مدیر ندامتگاه غری زد و گفت "دیگه باهاش کنار اومدم".
شما هم درکش میکنین؟
مدیر ندامتگاه لحظهای نگاهم کرد. در فکر بود. گفت ببین آقای اشپت، وقتی توی سلولش نشستم و دارم به حرفهاش گوش میدم، نمیدونم چرا، یهجور انرژی ازش منتشر میشه، نوعی اعتمادبهنفس. بعدش آدم میتونه دوباره به انسانیت اعتقاد پیدا کنه، به همه زیباییها و خوبیها. کشیش اینجا هم کاملا مجذوبش شده. کوهلر مثل بیماری واگیر داره".
دورنمات رماننویس و نمایشنامهنویس سوئیسی است. او در میانه دهه چهل تحصیل در رشته ادبیات نمایشی را به دلیل فقر شدید مالی رها کرد و تصمیم گرفت برای گذران زندگی شروع به نوشتن کند. اما بعدها چهرهای درخشان در ادبیات آلمانی شد و تکتک نمایشنامههایش همچون "ملاقات با بانوی سالخورده"، "شهاب آسمانی"، "آخرین روزهای پاییز و پنچری"، "گفتوگوی شبانه" و "ازدواج با آقای می.سی.سی.پی" بارها و بارها به روی صحنه رفت. دورنمات در سال 1959 جایزه شیللر را برنده شد و در سال 1967 ریاست تئاتر بازل را مشترک با ورنر دوگلین بهعهده گرفت. در عین حال رمانهایی که در حال و هوای جنایی نوشته است هنوز در زمره سرآمدان این ژانر باقی ماندهاند. کتابهای "قاضی و جلادش"، "سوظن" و "قول" این نویسنده نیز ترجمه شدهاند.
کتاب "عدالت" نوشته فریدریش دورنمات که با ترجمه محمود حسینیزاد مدت کوتاهی است توسط نشر برج منتشر شده به فاصله اندکی به چاپ دوم رسید. این کتاب با رعایت قانون کپیرایت نشر یافته و تصویر روی جلد نیز نقاشی دورنمات است.