سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: ادبیات کودک و نوجوان به نوشتهها و سرودههایی ادبی ویژه کودکان و نوجوانان گفته میشود. این نوع ادبیات شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه همچون لالاییها، مثلها، قصهها است و هم داستان، نمایشنامه، اشعار و نوشتههایی در زمینه دین، دانش اجتماعی، علم و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی را در برمیگیرد که نویسندگان و سرایندگان برای کودکان و نوجوانان پدید میآورند.
این گونه ادبی که این روزها حال خوشی ندارد طی چهار دهه اخیر فراز و نشیب زیادی را پشت سر گذاشته است. انتشار کتابهای بازاری یا سوپرمارکتی، کمبود متون ماندگار، تجدید چاپ نشدن کتب، شمارگان پایین آن، تعدد کتابهای ترجمه بیکیفیت، شناخت کم خانوادهها از کتابهای مناسب، بحث سانسور و سومدیریت از جمله مشکلات این حوزه است.
سهم عمدهای از کتابهای حوزه ادبیات کودک و نوجوان که این روزها در بازار به فروش میرسند کیفیت لازم را ندارند و اگر کودکان و نوجوانان در نخستین تجربه کتابخوانی با این آثار مواجه شوند ممکن است نسبت به مطالعه بیرغبت شوند و دیگر سراغ کتاب نروند. در مبحث کتابهای ترجمه نیز ناشران برای سوددهی بیشتر به ترجمه روی آورند و با عدم رعایت کپیرایت، کتابهای بیکیفیت زیادی با برگردانهایی نازل منتشر میشوند.
متاسفانه شناسهای برای شناخت کتاب خوب وجود ندارد همه کتابها میتوانند مجوز بگیرند و منتشر شوند. بعد از انتشار هیچ تفاوتی بین کتابها از نظر کیفی وجود ندارد. برخی از نهاد و مجموعهها سالیانه دست به انتشار فهرست کتابهای مناسب میزنند اما لازم است نهادی وجود داشته باشد کتابهای خوب را شناسایی کند تا مردم کتاب خوب را بهتر و سریعتر بشناسند.
شرایط پیش آمده به دلیل اپیدمی کرونا موانع بیشتری را در عرصه ادبیات کودک و نوجوان به وجود آورده است. با چند تن از نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان در مورد مشکلات و دغدغههای این حوزه گفتوگو داشتیم که به مرور در هنرآنلاین نشر یافت. در این نوشتار گزیده این سخنان ارایه شده است.
نویسندهها حوصله کشف فضاهای تازه را ندارند
محمدرضا شمس نویسنده و مدرس، با این توضیح که شناخت جامعی نسبت به ادبیات کودک و نوجوان از سوی نویسنده و ناشر وجود ندارد، گفت: صنعت چاپ باید ویترینی از همه سلایق و علایق باشد و همه گروههای سنی را در بگیرد. گونههای نوشتن رمان در دنیا متنوعاند اما ادبیات ما محدود به یکی، دو تا از اینگونهها شده است. شاید به این دلیل است که نویسندهها حوصله کشف فضاهای تازه و قدم گذاشتن در آنها را ندارند.
او با بیان اینکه برخی ناشران سودجو کتابهای بازاری تولید میکنند که نه تنها لذت خواندن را از مخاطب میگیرند بلکه باعث میشوند خواننده دلزده شود، افزود: نسلی که قرار است شروع کند به کتاب خواندن با مطالعه این متون بیرغبت میشود. گاهی نیز این نوع کتابها طبع پسند آنها میشود و سطح توقعشان پایین میآید. نشر این متون موجب شده قدر نویسندگان خلاقی که چند سال برای یک کتاب زحمت میکشند دیده نشود. بعضی از ناشران هم متاسفانه از آب گلآلود ماهی میگیرند و از این وضعیت سو استفاده میکنند.
ناشران ترجیح میدهند سراغ کتابهای ترجمه بروند
محمود برآبادی پیشکسوت حوزه ادبیات کودک و نوجوان، نیز با این توضیح که در وضعیت کنونی ناشران ترجیح میدهند سراغ کارهای ترجمه بروند، افزود: در 6 ماه اول سالجاری تعداد آثار منتشر شده در حوزه ترجمه بیشتر از تالیف بوده است بهویژه رمان و کتابهای تصویری. چاپ متون دیگر زحمت زیادی دارد و هزینه و وقت بیشتری میبرد و در شرایط فعلی اگر هم ناشری میخواهد فعالیت اندکی داشته باشد ترجمه را مدنظر قرار میدهد. در مورد کتابهای کودک و نوجوان طبیعی است وقتی تعداد متون تالیفی کم شود انتظار این که آثار از کیفیت مناسبی برخوردار باشند درست نیست. چرا که کتاب بهویژه متون تالیفی در طول زمانی رشد میکند که پس از چاپ، توزیع مناسبی داشته باشد، سپس از سوی مخاطبان خوانده شود و پیرامون آن اتفاقات فرهنگی مانند نقد، بررسی و معرفی صورت بگیرد. حتی در اشکالی دیگر تولید شود مثل نمایش، فیلم و انیمیشن؛ در این حالت است که از انزوا درمیآید. ولی دست به گریبان مشکلات هستیم و در بخش مخاطب و خرید کتاب گرچه در فضای مجازی اقداماتی صورت گرفته اما در قیاس با کتاب کاغذی و توزیع گسترده خیلی فعالیت چشمگیری نیست.
او افزود: نویسندهها هم در نوعی بلاتکلیفی، ناامیدی و انتظار بسر میبرند و شرایط به آنها نیز سرایت کرده است. البته نویسندههایی هستند که به کار خود ادامه میدهند و آثارشان چاپ میشود.
بچههای کتابخوان در درس موفقتر هستند
فرمهر منجزی مترجم و ویراستار، به موضوعات تکراری آثار تالیفی و ترجمه اشاره کرد و ادامه داد: موضوعات تکراری که در یک ژانر دیده میشوند به ویژه مجموعهها پاسخی به درخواست بازار کتاب است. چرا که این نوع آثار جواب خود را پس داده و مدام در حال تکثیر و تکرار است. ناشران دیگر نیز بلافاصه شبیه همان مجموعه را چاپ میکنند و بچهها میخرند چون این کتابها نیاز به فکر کردن ندارند. نشر این متون سطح سلیقه مخاطب را پایین آورده است. زندگی مردم و سمت و سویی که رسانهها و آموزشها دارند موجب شده بیشتر کودکان و نوجوانان حوصله مطالعه کتابهای باارزش را نداشته باشند.
او با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش جدی به کتابخوانی نگاه نمیکند، گفت: آن را نوعی تفریح و سرگرمی میداند در صورتی که بچههای کتابخوان از همه جهات به ویژه در درس موفقتر هستند چون درک مطلب آنها بالا میرود. وقتی آنها اهل مطالعه میشوند میدانند چه میخوانند و با دنیایی وسیعتر آشنا میشوند و یاد میگیرند برای دانستن میتوانند از منابع مختلفی استفاده کنند که خودش یک مهارت برای بچهها است.
گرایش طیف وسیعی از نویسندگان به ادبیات رمانتیک
محمدرضا یوسفی نویسنده، بار سنگین دولتی بودن را از مشکلات اساسی و بنیادی ادبیات کودک و نوجوان دانست و افزود: بعد از انقلاب، عامل دولتی در این رابطه ظهور پیدا کرد و آنچنان قدرتمند است که بخش خصوصی هم مطیعی از دولت شده. در نتیجه رقابتی که قبلا در نوشتن وجود داشت را دیگر شاهد نیستیم و ادبیات سفارشی شده است. سپس با مشکل بسیار سنگین و عجیبتری روبرو شدیم که سلطه این پدیده بر بازار توزیع است. با از بین رفتن رقابت بهویژه در حوزه تالیف، نویسندهها همسان میشوند، در نهایت وقتی ساختار ادبیات کودک بررسی میشود به یک مکاتب و ژانرهای مسلط پی میبریم که طیف وسیعی به ادبیات رمانتیک و ملودرام در عرصه کودک و نوجوان گرایش دارند آن هم در قالب مجموعه چند جلدی؛ چون خریدار آن نهادهای دولتی هستند. عرصه برای نویسنده خلاق که میخواهد به ادبیات و کودک فکر کند تنگ میشود و آرام آرام مخاطب را از دست میدهد.
او با اظهار تاسف از این که دانشگاهها ادبیات کودک را به رسمیت نشناختند، گفت: دانشگاههای معدودی که ادبیات کودک تدریس میکنند که از منظر روانشناسی ادبیات کودک است، نه ادبیات محض. در واقع بیشتر شناخت روانشناسانه به ادبیات کودک دارند تا ادبی و هنری.
وجود کتابخانه از نیازهای جدی جامعه است
مجید راستی نویسنده، با این توضیح که درصد بالا رفتن کتابهای ترجمه به مسایل اقتصادی نشر برمیگردد، گفت: چرا که آمادهسازی کار تالیفی و هزینههای آن بسیار بیشتر است. در ترجمه تصویرسازی آماده است و بخش مهمی از هزینه حذف میشود. مسئله دیگر کپیرایت است. معدود ناشرانی هستند که حق کپیرایت را خریداری میکنند. در نتیجه گرایش به سمت نشر کتابهای ترجمه چندین برابر شده است.
او وجود کتابخانه در سراسر کشور را از نیازهای جدی جامعه دانست و ادامه داد: کتابخانهها در سراسر کشور به شکل منصفانه تقسیمبندی نشدند. به مناطقی سفر کردم که اصلا کتابخانه ندارند. دانشآموزان باید عضو کتابخانههایی در دسترس باشند. تعداد کتابخانهها 20 برابر شود و وقتی تعداد کتابخانهها زیاد شد نیاز است از هر کتاب 20 هزار نسخه تکثیر شود. این روند موجب میشود کودک و نوجوان در پی کتابهای جدید باشند و خانوادهها مجبورند برای کتاب خواندن فرزند خود هزینه کنند. البته یکی از دلایل وجود مهم و تاثیرگذار کتابخانهها این است بچههایی که خانوادههای آنها امکانات مالی مناسبی ندارند با عضویت به انواع کتابها دسترسی پیدا میکنند.
نشر کتاب بدون عمق و اندیشه ماندگار
لاله جعفری نویسنده و مترجم، اقتصاد در ادبیات را هم عامل تعیینکنندهای دانست و افزود: قضیه مهم ناشران هستند که به لحاظ اقتصادی بازاریابی میکنند و به کارهای پرفروش توجه دارند، کتابهایی که در ویترین دیده شوند. در نتیجه سراغ کتابهای سریالی و مجموعه میروند. یک نویسنده بارها مجبور شده یک تک قصه خوب را در قالب مجموعه منتشر کند چرا که ناشر میگوید یک جلد در ویترین دیده نمیشود و متضرر میشویم. نویسنده هم مجبور است زیر بار این قضیه برود.
او با بیان اینکه دسترسی بچهها به رسانهها سلیقه آنها را تغییر داده است، ادامه داد: کودک و نوجوان به دنبال کاری است که ریتم تند و هیجان داشته باشد. کتابهای ترجمه زیادی در این زمینه نشر یافتند که نویسنده و تصویرگر به شکل بازی کتاب را جلو میبرند بدون داشتن عمق و اندیشه ماندگاری.
شعر کودک درگیر ضعف و سستی کلام است
افشین علا شاعر و نویسنده، با این توضیح که مقداری بلاتکیفی و رهاشدگی در حوزه نشر کتاب کودک دیده میشود، تصریح کرد: منتها در حوزه تخصصی شعر کودک این معضل پررنگتر دیده میشود و سالهاست در اینباره ابراز نگرانی کردم. شعر کودک که میتوانست یکی از حیطههای مورد توجه و افتخار ما باشد الان درگیر ابتذال، ضعف و سستی کلام شده است چه در ساختار شعر و چه در مضامین آن. کتابهایی که تولید میشود سریدوزی و یا تولید انبوه هستند.
او ادامه داد: بیشتر از آنکه به معیارهای ثابتی در ادبیات خودمان پایبند باشیم به بهانه تغییر نسل و ذائقه بچهها به همان نگاه فانتزی و بچهگانه اکتفا کردیم. به جای کودکانه نوشتن به بچهگانه نوشتن روی آوردیم. البته فانتزی یکی از ضرورتهای کار کودک هست و آن را نفی نمیکنم اما نه اینکه ما شعر و ادبیات کودک را بخواهیم تماما فانتزی ببینیم. این باعث شده که نوع نگاهمان به شعر سطحی و دایره واژگانمان آسیبپذیر باشد و آن استواری سخن و معیارهایی که برای ماندگاری یک اثر در ادبیات فارسی در دسترس ما است غفلت کنیم. این آفتی است که امروزه به ادبیات کودک وارد شده است.
باید یک دوره رکود محتوایی طی شود
محمدرضا مرزوقی نویسنده، با بیان اینکه بهطور کلی در ادبیات دیگر آثاری خلق نمیشوند که ویژگیهای ماندگاری داشته باشند، ادامه داد: این فقط بلای ادبیات کودک و نوجوان نیست. شاید در دوران گذار هستیم. به دنبال زبانی و نگاهی تازه برای خلق ادبی و تا به این زبان و این نگاه تازه برسیم باید یک دوره رکود محتوایی را طی کنیم. میگویم محتوایی چون شکل و شمایل و کاغذ و کیفیت کتابها دائم در حال بهتر شدن است ولی حرف ماندگار ندارند.
او با بیان اینکه میدانیم در اختیار بسیاری از نهادهای فرهنگی کتابهای خاصی قرار میگیرد که به خورد مخاطبان بدهند، افزود: اما این کتابها اغلب مخاطب کودک و نوجوان را کتاب گریز میکنند. بهتر است به هر شکل و راه ممکن به فکر تهیه کتابهایی مناسبتر برای کودکان و نوجوانان بود. بخشی از این همه بودجه که هر ساله برای فلان سمینار، گردهمایی و مناسبت هدر میرود را بگذارند برای تهیه کتاب مناسب برای مخاطبان. البته شرط اول این است که خود مدیر فرهنگی اهل کتاب باشد و با مطالعه بیگانه نباشد. ممکن است وزرا و دولتمردان ما بچههای نوجوان نداشته باشند اما حتما نوههای کودک و نوجوانی دارند که میتوانند سالی یک روز به شکل نمادین آنها را به کتابفروشیها و شهر کتابها ببرند و برایشان کتاب تهیه کنند؛ این میتواند الگویی باشد برای مردم.
ناشران به ادبیات بومی گرایش پیدا کنند
جمالالدین اکرمی نویسنده، شاعر و تصویرگر، کتابهای ماندگار را ادبیاتی دانست که با شاخصهای ادبیات داستانی و غیرداستانی همراه است و تصریح کرد: این نوع متون با ملاک ارزشیابی هماهنگ هستند. چندین بار تجدید چاپ شدند. مخاطب دارند و بارها بارها خوانده میشوند. زاویه دید نویسنده خلاقانه است و از ایدههای تکراری استفاده نکرده و کپیبرداری ندارد. در مورد ادبیات غیرداستانی هم ملاکهای سنجیدهای داریم که نیازمند است نویسنده به آن مسلط باشد.
او شناخته شدن یک نویسنده را از دلایل کشانده شدن طیف مخاطب به سمت آن کتاب دانست و گفت: کتابی با استقبال روبرو میشود که به نیاز خواننده توجه کند. فضای تبلیغاتی پیچیدهای وجود دارد برخی اوقات نیاز را کودک خودش حس نمیکند بلکه برای او ایجاد میکنند. طیفی داریم که به سمت کتاب "هیجانی" گرایش دارند. ناشران امروز هم به سمت آن هجوم بردند و عمدتا هم این کتابهای هیجانی فانتزی، ترجمه هستند. برای ناشر هم میزان فروش کتاب مهم است و توجهی به نیاز عاطفی و بومی کودک ندارد. در این بخش حتی با ناشران بسیار معروف و رده بالایی روبرویم که به شدت به ادبیات هیجانی دامن میزنند. در نتیجه ناشرانی که به ادبیات ماندگار، جدی و تعریف شده روی میآورند از این قافله عقب میمانند و ناچار میشوند به سمت ادیبات هیجانی بروند تا مشکل فروش خود را حل کنند. در این راستا نوعی تخریب در ادبیات به وجود میآید. یک نیاز کاذب برای کودک که چند شاخصه دارد؛ نخست اینکه کتاب ترجمه باشد. دوم، ماجرای متوالی و پشت سر هم داشته باشد. سوم عمدتا در این آثار طنز بیشتر مورد توجه است و مهمتر از آن میزان تخیل است. هر چه فضای فانتزی قدرتمندتر باشد کودک بیشتر به سمت آن هجوم میآورد و گرایش پیدا میکند. تصمیم ندارم ادبیات فانتزی را در مقابل ادبیات واقعگرایانه و بومی رد کنم، بلکه میگویم این نیاز باید متعادل باشد؛ یعنی به همان اندازه که کودک به خواندن کتاب فانتزی و تخیلی اشتیاق نشان میدهد نباید از واقعیت جامعه خودش و موقعیتهای اطراف زندگی غافل باشد. اصل اول هنر و ادبیات ارائه شناخت به خواننده در مورد محیط اطراف خودش است و اینکه در چه جهانی زندگی میکند. در حالی که برعکس این متون موجب میشود بچهها در دنیای تخیلی زندگی کنند و واقعا احساس کنند به نیاز مقطعی خودشان دست پیدا کردند. اگر ناشران به ادبیات بومی گرایش پیدا کنند میتوانند موفق باشند.
چرا بسیاری از کتابها تجدید چاپ نمیشوند؟
سیدعلی کاشفیخوانساری نویسنده، شاعر و پژوهشگر، یکی از مشکلات حوزه ادبیات کودک و نوجوان را تجدید چاپ کتابها دانست و تصریح کرد: در گذشته وقتی با ناشری قرارداد بسته میشد میدانستیم کتاب حتما سالی یک بار تجدید چاپ میشود؛ اما الان در قرارداد بستن با ناشر کار تمام نمیشود تا آخر عمر باید به فکر بازاریابی و ناشر پیدا کردن برای کتابهای قدیمی هم بود. چرا که معمولا بسیاری از کتابها تجدید چاپ نمیشوند. بخشی از این موضوع برمیگردد به فضای نشر دولتی که از معضلات نشر امروز است. گرچه در حوزه کتاب کودک ناشر درجه یک و جدی دولتی نداریم اما هنوز تاثیر منفی خودشان را بر بازار کتاب دارند.
او اضافه کرد: در این نشرها معمولا تجدید چاپ به ندرت انجام میشود چون هر مدیری که تغییر میکند کوچکترین توجهی به داشتههای آن سازمان ندارد و میخواهد اتفاقات جدیدی در دوره خودش رقم بخورد و به همین دلیل تمایل کمی روی تجدید چاپ آثار قدیمی وجود دارد. در بین ناشران خصوصی هم با درصد کمتری این اتفاق صورت میگیرد چرا که بسیاری از حمایتهای دولتی و خریدهای عمومی شامل کتابهای چاپ اول میشود. در برنامه و سیاستها لازم است مبحث تجدید چاپ کتاب تقویت شود و رونق بگیرد.
شمارگان کتابهای خوب را بالا ببریم
حمیدرضا شاهآبادی نویسنده و مدیر انتشارات مدرسه، با این توضیح که یکسری ویژگیها در ادبیات کودک وجود دارد که هم نقطه قوت محسوب میشود و هم نقطه ضعف، اظهارداشت: از جمله نقاط قوت میتوان به بازار خوبی که برای کتاب کودک وجود دارد اشاره کرد. کشوری داریم که قشر کودک و نوجوان از نظر تعداد جمعیتی قابل ملاحظه است، اگرچه آن رشدی که مدنظر بوده صورت نگرفته و این آمار رو به کاهش است ولی بخش مهمی از جمعیت را قشر کودک و نوجوان تشکیل میدهند.
او با این توضیح که برخی از کتابها میتوانند موجب بدفهمی در کودکان و نوجوانان شوند، افزود: حتی برخی متون پاسخهای غلط به پرسشهای مهم بچهها میدهند. وقتی تعداد این نوع کتابها زیاد میشود عملا الگوی میشود برای گروهی از نویسندگان و شاعرانی که ادبیات کودک و نوجوان را با این نوع آثار شناختند و شروع میکنند به خلق آثار مشابه. کنار آمدن با آنها بسیار سخت است چون وقتی به آنها گفته شود کتابی که نوشتند مناسب نیست میتوانند همزمان دهها کتاب معرفی کنند که به همین شکل نگارش یافتند و بخش مهمی از بازار کتاب کودک و نوجوان را تشکیل دادند. باید بهگونهای عمل کنیم که به جای بالا بردن تعداد عناوین کتابهای منتشر شده شمارگان کتابهای خوب را بالا ببریم. سعی کنیم کتاب مناسب را بهتر بدست خانوادهها، کودکان و نوجوانان برسانیم. همچنین برنامههایی برای معرفی کتاب به خانوادهها داشته باشیم.
یادمان میرود آثار خلاقی بنویسیم
شهرام شفیعی نویسنده و طنزپرداز، با این توضیح که مهمترین مسئلهای که در ادبیات کودک و نوجوان باید به آن پرداخت اصطلاح "سرطان کتاب کودک" است، تصریح کرد: سرطان کتاب کودک به این معنا است که نوعی تکثیر و انتشار بیرویه عنوان تالیف و ترجمه داریم. همه دست به دست هم دادیم و هر کدام نقشی در این پازل سرطانی ایفا میکنیم. نویسندهها و مترجمان میخواهند به تعداد عناوین کتابهای خود اضافه کنند. از طرفی چون کتاب کودک درآمد زیادی ندارد با تولید بیشتر میخواهند کمکی به معیشت خود کنند. ناشران نیز به همین ترتیب سعی دارند تعداد عناوین کتابها را افزایش دهند و برخی هر ماه عنوان جدیدی دارند. شاید فکر میکنند شانس آنها با نشر کتاب جدیدی اتفاق بیفتد.
او با تاکید بر اینکه همگی دست به دست هم مرتکب اشتباه بزرگی هستیم، ادامه داد: تلاشی برای ارائه و توزیع این کتابها نمیشود و به دنبال کتابهایی که خوانندگان بیشتری داشته باشند، نیستیم. آثاری که به همدیگر معرفی کنیم و در نسلهای مختلف خوانندگان، توالی پیدا کند یعنی کتابهای ماندگار. آثاری که چندین بار تجدید چاپ شوند و جذاب باشند. کتابهای بالینی که شخصیتهای آن در خانوادهها جا بیفتند و شناخته شوند. نسلهای مختلف از مادربزرگ تا نوه خانواده آن را خوانده باشند و بچهها از جملات آن یاد بگیرند. دارد یادمان میرود باید چنین آثار خلاقی بنویسیم. کتابها نشر مییابند و ناپدید میشوند شاید حتی برخی از آنها جایزه هم گرفته باشند. یک نوع انحراف جمعی میبینم که هر کدام در آن نقشی داریم.
تمایل سرمایهگذار به سمت کتابهای زرد و بازاری
عباس جهانگیریان نویسنده و پژوهشگر، اشباع شدن بازار کتاب را از متون بیکیفیت کودک و نوجوان مدیریت نشدن این جریان دانست و تصریح کرد: جامعه هم به پختهخواری دچار شده و در پی کتابهای راحت است. مثلا اگر من به عنوان نویسنده رمانی بنویسم که به لحاظ تکنیک پیچیدگی داشته باشد و حرکت تازهای صورت بگیرد با عکسالعمل مواجه میشوم و مخاطب میگوید متوجه محتوا نشدم! دلیلش این است که فضای کتابهای بازاری و زرد تا حدودی جلوی رشد متونی که موجب ارتقا سواد، اندیشه و تفکر میشود را گرفته است. آثاری که ممکن است در ادبیات کودک و نوجوان تحولی ایجاد کند، اما متاسفانه بازار در انحصار شرکتها و پخشهاست.
او با این توضیح که توزیع مثل بخشهای دیگر جامعه دست افرادی است که سرمایه را در اختیار دارند، گفت: سرمایهگذار در بخش تالیف و ترجمه به سمت کتابهای زرد و بازاری میرود، متاسفانه جامعه هم مستعد است برای ترویج بیسوادی و کتابهای آسانی که به تفکر نیاز ندارد. وقتی فرهنگ و هنر سرمایه محور میشود سرمایهگذار میخواهد سود ببرد و در پی ترویج فرهنگ میهنی، ملی، زیباشناسی و تحول نیست. به دلیل اینکه فرهنگ، هنر و ادبیات واقعی نتوانسته در جامعه جولان بدهد فضا برای ادبیات و هنر بازاری باز شده است.
نگاه ابزاری به ادبیات کودک و نوجوان
غلامرضا بکتاش شاعر، با بیان اینکه در حوزه کودک و نوجوان کتابهای بازاری و محاوره زیادی داریم که هیچ کدام عمیقا به بچهها تفکر و اندیشه یاد نمیدهند، گفت: دلیل اینکه شاهد نشر کتابهای ماندگار نیستیم به بدسلیقگی آدمهای برمیگردد که در راس کار هستند و نمیخواهند این اتفاق بیافتد. بخشی هم پارتیبازی و بدهبستان است و در واقع کسی به فکر ادبیات نیست.
او افزود: این سیاست ماست یک نفر را میبریم بالا بعد رها میکنیم یعنی رفتارمان با آدمها بادکنکی است. نویسندههای اصیل را رها کرده و رفتیم سراغ نویسندههای بازاری و شعارینویس. این موضوع به ادبیات کودک و نوجوان لطمه زده است چون ابزاری نگاه میکنیم؛ تا زمانی که نگاه ابزاری باشد از آن چیزی که باید ظهور پیدا کند دور هستیم.