سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: ارسلان فصیحی مترجم، با این توضیح که زمانی که تصمیم به ترجمه کتابی میگیرد یک قانون کلی را در نظر ندارد به هنرآنلاین گفت: گاهی وقتها مخاطب خاص و گاهی عموم خوانندگان را در نظر میگیرم. کتابی از انیس باتور با عنوان "معرفت تلخ" ترجمه کردم که زیر عنوان "رمانی تجربی براساس هنر فوگ" را در خود جای داده است. (نام اثری از سباستین باخ که دلالت بر نوعی کمپوزیسیون در موسیقی چند صدایی دارد) رمانی که تجربی میشود یعنی در سبک، سیاق، فرم و مضمون متفاوت است و نویسنده دارد تجربه میکند. همین تجربی بودن یک اثر، یعنی مخاطب آن مشخص نیست و نمیدانیم چه خوانندهای از این کتاب استقبال خواهد کرد. چند درصد مردم هنر فوگ اثر باخ را میشناسند که بخواهند علاقهمند باشند در مورد رمان تجربی براساس هنر فوگ بدانند؟ در نتیجه زمان ترجمه این اثر مخاطب خاص را در نظر داشتم و میخواستم به فارسی برگردانده شود، چون خلا و نیاز ترجمه این کتاب را احساس کردم. البته زمانی که از مطالعه یک کتابی لذت میبرم حتما آن را ترجمه میکنم تا دیگران در این لذت شریک باشند.
او با بیان اینکه موافق نیست اقبال مخاطبان به کتابهای ترجمه بیشتر از متون تالیفی است، ادامه داد: وقتی آمار بگیریم و مقایسه شود از نمودارها مشخص است که کتابهای ترجمه پرفروشتر هستند؛ اما چرا؟ در فروش کتاب، موضوع آن بسیار مهم است به احتمال زیاد نویسندگان خارجی موضوعات جذابتری را برای نوشتن انتخاب کردند. دوم اینکه نحوه ارایه شکل و فرم در کتابهای تالیفی خیلی خوب نیست و برای ارائه اندیشه نمیتوانند مخاطب را جذب کنند. سوم بحث زبان است. زمانی که نثر نویسنده یا مترجم به شکلی باشد که خواننده را پس بزند موفق نمیشود. این سه عامل در موفقیت آثار تالیفی و ترجمه نقش تعیین کنندهای دارند.
مترجم "ملت عشق" با این توضیح که زمانی که یک کتاب چه تالیف چه ترجمه موفق باشد دیگران هم در پی آن هستند و به اصطلاح از این نمد کلاهی میخواهند، افزود: اگر کتابی پرفروش شود به سرعت عین آن را با همان ظاهر، ناشر، مترجم و طرح جلد قاچاق منتشر میکنند. یا از روی کتاب رونویسی میشود و با تغییر دو سه مورد به اسم مترجم دیگری که معمولا اسامی جعلی هستند، منتشر میشود. شاید هم همت داشته باشند دوباره آن کتاب را ترجمه کنند. همه این کارها برای این است که بخشی از فروش آن کتاب را به خود اختصاص دهند و تمام انگیزه آنان سودجویی است.
فصیحی تنها راه جلوگیری از این دزدی را قانون کپیرایت دانست و تصریح کرد: حتی برای ثابت کردن این دزدیها نمیتوان اقدامی انجام داد چون وارد مباحث عجیب و غریبی میشویم که راه به جایی نمیبرد و نتیجهای هم ندارد. باید با افرادی که مستقیم کتاب قاچاق چاپ میکنند قانونی برخورد شود که البته در سالهای اخیر چند انبار قاچاق را گرفتند. اما راهحل اصولی پیوستن ایران به کنفوانسیون برن در موضوع کپیرایت است. زمانی که دولتی یا کشوری قانون کپیرایت داشته باشد آن قانون جلوی ترجمههای مجدد و بیکیفیت را میگیرد. برای اینکه صاحب اصلی اثر و صاحب کپیرایت تا جایی که میتواند با ناشر و مترجم معتبری که به کارش اطمینان دارند کار میکند و سعی دارد به نوعی در قراردادها پیشبینی کند کتاب با بهترین کیفیت و کمترین حذف و اضافه به زبان مقصد منتقل و چاپ شود.
او با تاکید بر اینکه مترجم واقعی در حرفهاش ماندگار است، ادامه داد: معمولا افرادی که از روی دست دیگران مینویسند و فقط برای سودجویی وارد این عرصه شدند و مترجم نیستند الک میشوند. دورهای هستند و بعد خبری از آنها نمیشود. فرد علاقهمندی که واقعا حرفهاش ترجمه است حرفهای میماند. همین الان مترجمان خوب در نسل جوان هستند که بهتدریج نیز تجربه و علم آنها بیشتر میشود. به هر حال ترجمههای خوب ادامه پیدا میکنند. همیشه کیفیت زاییده کمیت است زیرا در کمیت زیاد کیفیت خوب پدید میآید.
فصیحی نقش مترجم را انتقال و بازآفرینی محصولات فکری دانست و اظهارداشت: وقتی در جامعهای همه نمیتوانند به دو زبان کتاب بخوانند و با محصولات فکری زبانهای دیگر ارتباط برقرار کنند نقش مترجم انتقال آن محصولات و بازآفرینی محصولات فکری است. مترجم نقش انتقالدهنده را بازی میکند. چند نوع مترجم داریم همچون مترجم آثار داستانی و یا آثار گزارشی متشکل از متون تاریخی و فلسفه. دنیایی که در آثار داستانی ساخته میشود توسط مترجم در زبان مقصد بازآفرینی میشود و به مخاطبی که نمیتوانسته بیواسطه از آن آثار استفاده کند انتقال مییابد.