سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در ایران این پیرمرد 68 ساله بعد از سریال "بازی تاج و تخت" ناگهان به نویسنده‌ای سرشناس تبدیل شد. جورج آر آر مارتین، نویسنده آمریکایی است که به سبک‌های فانتزی، علمی-تخیلی و تا حدودی وحشت علاقه دارد.

احتمالا بعد از اقتباس شبکه اچ بی اُ از رمان معروفش "ترانه یخ و آتش" به یکی از معروف‌ترین نویسندگان جهان تبدیل شد، هرچند تا پیش از آن جوایزی نظیر هوگو و نبیولا را برده بود و رمان "شب خون‌آشام‌ها"ی او به نظر بسیاری از اصحاب ادبی از بهترین علمی-‌تخیلی‌های نظامی قرن بیستم بود.

"رویای تب‌آلود" هم دیگر رمان او پیش از نوشتن سری آثار "ترانه‌ی یخ و آتش" بود که اولین بار در سال ۱۹۸۲ در انتشارات پوسیدون منتشر شد. این رمان او هم در سال ۱۹۸۳ نامزد دریافت جوایز لوکاس و جایزه جهانی فانتزی شد.

George_R.R._Martin_at_Archipelacon

ترجمه آثار مارتین در ایران و یک موقعیت ناخوشایند

اما وضع ترجمه آثار او در ایران چگونه است؟ احتمالا می‌توانید حدس بزنید... بعد از محبوبیت جورج آر آر مارتین در ایران، و موفقیت چشمگیر سریال "بازی تاج و تخت" لشکری از مترجمان به سوی برگردان این اثر و البته آثار دیگر مارتین رفتند. چهار سال پیشمترجمی به نام میلاد فشتمی از خریداری کپی‌رایت ترجمه و انتشار تمامی آثار جورج آر آر مارتین به زبان فارسی توسط یک ناشر ایرانی خبر داد و گفت که مطابق قرارداد منعقدشده، امتیاز ترجمه و نشر تمامی آثار مارتین به زبان فارسی در تمامی کشورهای فارسی‌زبان به نشر بهنام واگذار شده است.

 

1401481_773044879455666_1010799718895508609_o

اما قضیه به همین سادگی برگزار نشد و البته که مترجمان جوان دیگر کوچک‌ترین وقعی به این مسئله یعنی کپی رایت نگذاشتند و ترجمه‌های خودشان را روانه بازار کردند.  اکنون در بازار ایران تا دل‌تان بخواهد می‌توانید ترجمه‌هایی از آثار مارتین پیدا کنید.

از جمله مترجمانی که اکنون آثاری از مارتین را ترجمه کرده و کتاب‌شان در بازار است می‌توان به سحر مشیری، رویا خادم الرضا، کیارش آفاقی یا میلاد بابانژاد و مهرزاد جعفری اشاره کرد. گروهی از مترجمان به عنوان گروه وینترفل هم ترجمه‌ای از کارِ آقای مارتین دارند.

 

img16504_aj_13950211-141726_

ما کدام را انتخاب کنیم؟

اما مخاطب میان این اسامی باید کدام یک را انتخاب کند... هیچ کدام از نام‌هایی که در این مطلب خواندید نام‌های چندان شناخته شده‌ای نیستند. طبیعی است که برای ترجمه آثاری از این دست مهم‌ترین کار از سوی ناشران این است که زودتر از بقیه کتاب را روانه بازار کنند. بعضی از ناشران حتی کار را به گروهی از مترجمان واگذار می‌کنند که در زودترین زمان ممکن اثر را منتشر کنند. از طرفی مترجمان تراز اول ما اگر بنا به هر دلیلی دوستدار ادبیات ژانر، آثار فانتزی یا "های فانتزی" هم باشند نیاز به مجالی دارند تا ترجمانی آراسته و کم نقص به مخاطب ارائه بدهند که به یقین این فرصت به آن‌ها داده نمی‌شود.

به هر روی گویی آثار "های فانتزی" و به طور کلی ادبیات ژانر در ایران کاملا یتیم هستند... بخش عمده جامعه ادبی بنا به دلایل تاریخی-فرهنگیِ بسیاری این گونه ادبیات را چندان جدی نمی‌گیرد و برای همین هم به نحوه چگونگی ارائه این گونه آثار در بازار چندان اهمیتی داده نمی‌شود. به یقین در این میان هم سرِ مخاطب ادبیات عامه پسند کلاه می‌رود، هم سرِ مخاطب حرفه‌ای ادبیات. به هر روی زمان زیادی نمی‌برد که نویسندگانی نظیر تالکین، مارتین، استفن کینگ وهم قطاران آن‌ها در میان اکثریت اهالی ادبیات، در رده مولفانی شایسته تحسین و قابل احترام قرار می‌گیرند. فقط باید امیدوار بود آن زمان ما برگردان‌های تراز اولی هم از این نویسنده‌ها داشته باشیم.

چند نفر از این‌ها را می‌شناسیم؟

بد نیست اینجا به گفت و گویی با جورج آرآر مارتین اشاره کنم که در جایی از آن به این سوال که نویسنده‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌اش کدامند و از کدام نویسنده تاثیر گرفته‌است، می‌گوید: "خب تا همین جای گفتگو هم من اسم چند نفر را آورده‌ام: جک ونس و موریس درون. فکر می‌کنم آدم بیشترین تاثیر را از نویسنده هایی می‌گیرد که آثارشان را در جوانی خوانده و آن‌ها را دوست داشته است. این نویسندگان برای من عبارتند از: روبرت ای هاینلین، اچ پی لاوکرافت، روبرت ای هوارد و فریتز لیبر. در زمینه داستان‌های تاریخی هم می‌شود از توماس بی کاستین و فرانک یربی نام برد، ضمن اینکه من عاشق برنارد کورنول و استیون پرسفیلد و اسکات فیتزجرالد هم هستم. خلاصه که اگر بخواهم این لیست را ادامه دهم تا یک ساعت دیگر طول می‌کشد، چرا که نویسندگان بزرگ فراوانی در همه جای جهان وجود دارند که من از خواندن آثارشان لذت می‌برم و قدردانشان هستم."

 

جورج-آر-آر-مارتین

اما خب خوب شد جورج آرآر مارتین به این فهرستِ نویسندگانش نامی اضافه نکرد، چون فکر کنم در میان همان معدود نام‌هایی هم که نام برد همه‌مان فقط  نام اسکات فیتز جرالد را شنیده باشیم. این خلأ، خلأ بسیار بزرگی است که احتمالا بنا به روند ترجمه در ایران، در طول چند دهه آتی هم نمی‌توانیم آسیب‌های متعاقبِ آن را جبران کنیم.

مجتبا هوشیار محبوب/ایران آرت