به گزارش هنرآنلاین، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه، با بیان اینکه نباید از یک «برنامه» انتظاری بیش از یک برنامه و از یک رسانه انتظاری بیش از یک رسانه داشت، گفت: اینکه توقع داشته باشیم یک برنامه منجر به ظهور انسان تازه و یافتن معنای زندگی شود، توقع بی‌جایی است؛ اما وجود برنامه‌هایی مثل سپنج می‌‎تواند جامعه را به تفکر دعوت کند و باعث شود ‌جامعه کمتر به سمت رکود، پوپولیسم و بی‌فرهنگی حرکت کند. به بیان دیگر ساخت چنین برنامه‌‎هایی مقاومت اندکی است علیه بی‌فکری فراگیری که جامعه با آن روبه‌روست.

 

وی با اشاره به اینکه در حال حاضر رسانه‌های رسمی نسبت به تحولات جامعه عقب هستند، افزود: من فکر می‌کنم پلتفرم‌های خصوصی پخش برنامه که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد، فضای خوبی برای ساخت و پخش برنامه‌هایی مثل «سپنج» است؛ چون در حال حاضر رسانه‌های رسمی نسبت به تحولات جامعه عقب بوده و تنها منعکس‌کننده گفتمان‌‎های رسمی هستند. این در حالی است که مسائل فرهنگی، خارج از چارچوب‎‌ها و گفتمان‌های رسمی است. وی افزود: با توجه به بازخوردهایی که ‌از این برنامه دریافت کردم، به نظرم این برنامه توانسته مخاطبانی در بین جامعه پیدا کند.

این استاد فلسفه بیان کرد: VOD‌ها بسترهای مناسبی برای طرح مسائلی از قبیل معنای زندگی و دعوت به تفکر هستند، اما اینکه انتظار داشته باشیم پاسخ این مسائل را هم در این فضاها پیدا کنیم، کار دشوار و بهتر بگویم نشدنی است. به بیان دیگر، ما باید بین طرح مسئله و یافتن پاسخ مسئله تمایز قائل شویم. این سؤال که «معنای زندگی چیست؟» پژواک سؤالات و مسائلی است که در جامعه و به‌خصوص در میان جوانان مطرح است و VOD‌ها بستر مناسبی برای طرح چنین سؤالات و مباحثی است؛ چون پاسخ‌هایی که در این پلتفرم‌‎ها دریافت می‌‎شود، ‌خارج از پاسخ‌هایی است که رسانه‌های رسمی، جاافتاده و نهادینه‌شده می‎‌دهند. منتها نکته‌ای که باید توجه داشت، این است که به سؤالاتی از قبیل معنای زندگی چیست و امثال اینها باید متفکران پاسخ دهند و نمی‌‌توان انتظار داشت پاسخ‌های متفکران با پاسخ‌های افراد مشهور و سلبریتی، حتی سلبریتی‌های فرهنگی، یکسان باشد؛ چون پاسخ عمیق به سؤالاتی از این قبیل بر عهده متفکران یک جامعه است.

این استاد فلسفه درباره پیدا‌کردن مخاطب هدف یک برنامه خاص توضیح داد: به نظر من یک برنامه اگر اصیل و حقیقی باشد و در آن حرف‌های تکراری زده نشود، حتما بیننده و مخاطبان خود را پیدا خواهد کرد. به بیان دیگر، یک برنامه موقعی پرمخاطب می‌شود که با حقیقت ارتباط برقرار کند؛ یعنی هم پرسش‌ها و هم پاسخ‌ها صمیمانه و حقیقت‌محور باشد، نه همراه با ملاحظات مختلف از قبیل ملاحظات سیاسی و اجتماعی. ضمن اینکه حرف اگر حرف باشد، شنیده می‌شود. خیلی از افراد به همه سؤالاتی که از آنها می‌شود پاسخ می‌‌دهند، اما پاسخ‌های حقیقی نیستند و مبنایی ندارند.

این نویسنده و مترجم در گفت‌وگو با شرق ادامه داد: طرح سؤال در هر شرایطی کار درستی است، اما باید توجه داشته باشیم که هر فردی که دارای مدرک رسمی آکادمیک است، در مقام تفکر نیست و نمی‌‌‌تواند به پرسش‌های فلسفی، جواب‌های عمیق و اثرگذار دهد. به عبارت دیگر، بسیاری از افرادی که مدرک رسمی و دانشگاهی دارند، حاملان فرهنگ هستند، اما خالقان و قوام‌بخش‌ فرهنگ نیستند و تنها متفکران، اندیشمندان، علما، هنرمندان و شاعران بزرگ می‌‌توانند به سؤال‌‎های اساسی از قبیل معنای زندگی چیست؟ پاسخ‌های عمیق و اصیلی دهند که برای یک نسل و قوم تاریخی یک افق ایجاد کند. شما اگر از همه هشت میلیارد نفر ساکن روی کره زمین بپرسید که معنای زندگی چیست؟ همه آنها به این سؤال پاسخ می‌‌دهند، اما فقط بخش اندکی از این پاسخ‌ها متفکرانه و اثرگذار است.