سرویس سینمایی هنرآنلاین: با ورود ثریا قاسمی به شهرک مسکونی، شناخت اولیهای از آن محیط در اختیار مخاطب قرار میگیرد که آنجا شامل خانههایی در نزدیکی منطقه جنگی میشود که همسران و خانوادههای رزمندگان در آن اقامت دارند تا به مردانشان در جبههها نزدیکتر باشند و بتوانند گهگاه آنها را ببینند و از حال و روزشان باخبر شوند.
داستان اصلی فیلم "ویلاییها" ساخته منیر قیدی از جایی شروع میشود که طناز طباطبایی با ظاهری متفاوت از زنهای دیگر از راه میرسد و با اعتراض به مادرشوهرش میگوید که چرا بچههایش را به این مکان خطرناک و بدون امکانات آورده است. او برخلاف زنهای دیگر نیامده است تا اینجا بماند، بلکه قصد جدایی از همسرش را دارد و میخواهد با بچههایش به خارج از ایران برود تا از مصائب جنگ در امان بماند.
ورود شخصیتی از جنس دیگر که در تقابل با فضای عمومی شهرک به نظر میرسد، قرار است بستری را فراهم آورد تا موقعیت دشوار زنها در زمان جنگ را بازسازی کند و مخاطب را در جریان چالشها و مشکلات آنها قرار دهد تا از خلال این رویارویی شخصیت و محیط نامساعد، مجالی برای افشای اعتقادات، احساسات و آرزوهای آنها فراهم شود.
بنابراین انتظار میرود که جنگ و مبارزه این زنها بیش هر چیزی در مواجهه با محیط ناهموار و بیرحمانه و خطرناک پیرامونشان باشد که مدام در معرض بمبارانهای هوایی هستند و از امکانات بهداشتی و رفاهی بهرهای ندارند و به عنوان زنها و بچههایی بیپناه و آسیبپذیر در مکانی دورافتاده و متروک در معرض انبوه مشکلاتی طاقتفرسا در غیاب مردانشان باشند و آنها از سر عشق و وفاداری سعی میکنند تا همچون همسرانشان در این جدال نابرابر با سختیها و مصائب روزگار پیروز شوند. یعنی منیر قیدی باید جنگ را از جبههها و مناطق عملیاتی به چهاردیواری خانههای زنها بکشاند و آنها را در حال مبارزهای هر روزه نشان دهد.
اما تصویری که فیلمساز از آن شهرک جنگزده ترسیم میکند، هیچ ربطی به محیط ناامن و غیرقابل تحملی ندارد که طباطبایی از آن حرف میزند و همه چیز آنقدر آرام و مساعد و ایمن به نظر میرسد که آنجا به مدینه فاضلهای میماند که زنها برای خودشان باغچه سرسبز درست کردهاند و دورهم آجیل بستهبندی میکنند و منتظر شوهرانشان میمانند تا شبی خوش را با او بگذرانند و اساساً آن جنبه تهدیدکننده و مشقتبار محیط احساس نمیشود که به انتخاب زنها برای ماندن در آنجا ارزش و والایی ببخشد.
درواقع همه آسیبها و عوارض ویرانگر جنگ بر روح و جسم زنان و کودکان به انتظار و دلتنگی و نگرانی تقلیل یافته است و از این رو قصد و تلاش طباطبایی برای مهاجرت به خارج از ایران مضحک تلقی میشود و تحولی که او بعد از درک شرایط پیرامونش از سر میگذراند، بیاهمیت و سادهانگارانه به نظر میرسد. اسم "ویلاییها" نیز که قرار است عنوانی دوپهلو و متناقض برای یک محیط ناامن و دشوار باشد، کارکرد کنایی خود را از دست میدهد و آنجا واقعاً شبیه ویلاهایی میماند که زنها و بچهها در آن به راحتی سکنی گزیدهاند.
"ویلاییها" فیلم دلنشینی است و تماشاگر را با خود همراه میکند اما قدم رو به جلویی در راستای طرح مباحث زنانه در جنگ برنمیدارد و همه آنهایی که مجموعه خاطرات همسران شهدا و رزمندگان را خواندهاند و بخشهایی از روایت فتح را در این زمینه دیدهاند، از تماشای ویلاییها سرخورده میشوند که چرا چنین سوژه بکر و تازهای با چنین سهلانگاری هدر رفته است و فیلم فاقد موقعیتهای تکاندهنده و تأثیرگذاری است که در قصه هر یک از این زنان گمنام و خاموش پنهان شده است و با بیان آنها میتوان زنان را که همواره نادیده گفته شدند، از سایه مردان جنگ درآورد و به بخشهای ناگفته جنگ پرداخت.