سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "آندرانیک" ساخته حسین مهکام در عنوان خود نام شخصیتی را در برمیگیرد که هرچند هرگز او را در طول داستان نمیبینیم و همواره در حد یک اسم در فضای خارج از قاب باقی میماند اما کل داستان حول محور او شکل میگیرد و مسیری که هر یک از شخصیتها طی میکنند، در ارتباط با او تعیین میشود. این غیاب شخصیت که کشمکش اصلی میان کشیش و سروان پیرامون او رخ میدهد و یکی به دنبال دستگیری اوست و دیگری در جهت مخفی کردنش میکوشد، میتوانست به بستری برای رویارویی دو دوست قدیمی که حالا در جایگاه دشمن در برابر هم قرار گرفتند، بدل شود و تفاوتها و تضادهای فکری و فرهنگی و عقیدتی و مرامی آنها از گذشته تا حال را عیان کند و ما ببینم آن دو مردی که روزی در رکاب میرزا کوچک خان جنگلی دوشادوش هم میجنگیدند، چطور هر کدام راهی را در پیش گرفتند که از آن مبارزات پرشور، یکی به خلوت و گوشهنشینی در کلیسا رسیده است و دیگری به بازجویی و شکنجه دیگران در اداره نظمیه.
اما کل گفتگوهای مداوم و طولانی آن دو که خیلی زود کسالتبار میشود، هیچ دریچهای به روی ما در جهت شناخت شخصیت پنهانی و دنیای درونی آنها باز نمیکند و رویاروی آنان را به تقابل دو نوع نگاه و جهانبینی و مسلک درباره مذهب و سیاست و قدرت و عشق و زندگی بدل نمیسازد و نمیتواند بازی جذاب و پیچیدهای را در راستای تأثیرگذاری متقابل میان مرد خدا و مرد قانون به راه بیندازد که هر کدام میکوشند تا در برابر قدرت دیگری از پا درنیایند و موقعیت خود را بدون هیچ تزلزلی حفظ کنند. به همین دلیل آن معامله میان کشیش و سروان نیز آنقدر که انتظار میرود، تکاندهنده و غافلگیرکننده به نظر نمیرسد و حتی برای لحظاتی نمیتواند قطببندی کلیشهای میان آدم خوب و بد را بر هم بزند و ما را نسبت به کشیش در مقام تشکیک قرار دهد و بتواند قضاوت مخاطب را به چالش بکشاند.
زوایای تکراری دوربین، میزانسنهای خنثی و بیخاصیت در یک مکان محدود و مکالمات ایستای شخصیتهایی که دست به هیچ کنشی نمیزنند، حتی امکان تماشای یک تئاتر خوب در دل فیلم سینمایی را نیز از ما دریغ میکند. ایده اصلی فیلم پیرامون مرد باایمانی که برای نجات جان دیگری تن به بدنامی خویش میدهد، حتی در حد یک جمله کوتاه نیز شوق آور و چالشبرانگیز نیست و چطور مهکام انتظار دارد که بتواند بر اساس جنین ایده کلیشهای تلویزیونی، داستان تأثیرگذاری را روایت کند که فراتر از حکایات دینی پندآموز باشد و مخاطب را بهواسطه انتخاب شخصیتی که اساساً تصمیمش برایمان مسئلهدار نمیشود و درگیرمان نمیکند، به فکر وادارد؟