به گزارش هنرآنلاین، حجت‌الله سیفی، نویسنده و کارگردان با سابقه سینما، متولد سال ۱۳۳۳ از اهواز است و سال 1347 اولین تجربه فیلمسازی خودش را انجام داده است. نخستین فیلم 35 میلیمتری او مربوط به سال 1355 است و توانسته اولین فیلم سینمایی خود را در سال 1361 بسازد.

او که فیلمسازی را از سینمای کوتاه شروع کرده است، درباره آموزش‌های ابتدایی که برای فیلمسازی سپری کرده است، گفت: این موضوع برای ما زیر صفر بود؛ این طور  نبود که جوان‌های امروز فکر می‌کنند شاه را بیرون کردیم درحالی که همه‌چیز داشتیم! این‌ها حرف‌های تخیلی است که زده می‌شود؛ ما در زمان شاه برای فیلمسازی هیچ‌چیز نداشتیم و خودمان امکانات را مهیا می‌کردیم. اینکه دولت به‌فکر ما بوده باشد و چیزی شبیه انجمن سینمای جوانان ایران وجود داشته باشد، اصلاً چنین شرایطی نبود.

این نویسنده و فیلمساز خاطرات خود از دوران فیلمسازی را مرور کرد و افزود: ما گروهی بودیم که به سینما علاقه داشتیم و دور هم جمع شدیم و چیزی به اسم «سینمای آزاد ایران» را شکل دادیم؛ خودمان کار می‌کردیم، با پول توجیبی فیلم می‌خریدیم و فیلمبرداری می‌کردیم. اکثراً دور هم بودیم. یک نفر فیلمبرداری می‌کرد و شخص دیگری کارگردانی را برعهده داشت؛ این‌گونه کارها شکل می‌گرفت بدون آنکه امکانات آموزشی وجود داشته باشد.

سینما را از سینما یاد گرفتیم

سیفی به شکل‌گیری گروه فیلمسازی در اهواز اشاره کرد و با بیان اینکه این گروه زمینه‌ساز گروه‌های فیلمسازی در نقاط مختلف ایران بود، افزود: بعد از فعالیت ما در اهواز، در مشهد و تهران و چند نقطه دیگر گروه‌های فیلمسازی شکل گرفت و ارتباطی بین این گروه‌ها به‌وجود آمد و سپس بخشی از این بچه‌ها در تهران جمع شدیم. ما در اهواز کتاب و منابع آموزشی نداشتیم بلکه سینما را از سینما یاد گرفتیم؛ عکس را از عکاسی خودمان و قصه‌نویسی را از مطالعه کتاب‌ها و دیدن فیلم‌ها و جامعه یاد گرفتیم و این‌ گونه با تلفیق تجربه اجتماعی، تصویری سینمایی پیدا کردیم و با آزمون و خطا و نقد آثار بچه‌ها به سینما رسیدیم.

او با تاکید براینکه ما خودمان خواستیم فیلمساز مستقل باشیم، ادامه داد: این فضای فیلمسازی در برابر سینمای مستهجن زمان پهلوی به‌وجود آمده بود؛ شبیه به همین جریان هم در فرانسه با‌عنوان سینمای آوانگارد به‌وجود آمده بود که فیلم زیرزمینی به آن‌ گفته می‌شد و دوربین‌های آن‌ها 8 و 16 میلی‌متری بود اما دوربین ما فقط 8 میلی‌متری بود. فیلم‌های خارجی آثاری تفکر‌برانگیز بود و نگاه به موضوعات ساده اجتماعی پیرامونی داشت. ما دوست داشتیم افکار و اهدافمان را به دیگران منتقل کنیم و این زمینه شکل‌دهی سینمای مستقل آزاد بود که با کنار هم جمع شدن گروهی صورت گرفته بود.

این نویسنده و فیلمساز درباره اینکه از تجارب چه فیلمسازانی در دوران جوانی استفاده کرده است، عنوان کرد: لقمان را گفتند «ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان!» ما سینمای خوب را از سینمای بد شناختیم. در دوران ما همه‌جور فیلمی بود؛ از فیلم‌های مستهجن و کاباره‌ای تا رقص و آواز و فیلم‌های ایتالیایی بودند و برخی فیلم‌های خوب داخلی آن زمان که «قیصر»، «بیگانه بیا» مسعود کیمیایی و فیلم‌هایی از علی حاتمی یا بعضی فیلم‌های خارجی. ما در جریان فیلمسازی فیلم خوب را از فیلم بد می‌‌آموختیم و ما این نگاه را در سینما داشتیم و دوست داشتیم حکایت‌هایی از زندگی را نشان دهیم.

سیفی به‌مدت‌زمان و نوع فیلم‌های تولید شده خود پرداخت و گفت: در ابتدا فیلم‌هایی که ما تولید می‌کردیم، سه دقیقه‌ای و صامت بودند. من این فیلم‌ها را در زیرزمین خانه خودمان که حدود 20 تا 30 نفر گنجایش داشت، با استفاده از آپارات برای دوستان و همسایه‌ها و همشهری‌ها نمایش می‌دادم و برای بخشی بلیط فروشی داشتم و بخش دیگری مجانی بود. این نحوه فیلمسازی و انتقال افکار من به دیگران بود که چنین شکل می‌گرفت. در آن ایام دوربین دست همه‌کس نبود و تنها در اهواز آقای عیاری دوربین داشت و سپس من یک دوربین با 2هزار و 500 تومان خریدم؛ این پول به‌اندازه حقوق 5 ماه یک پلیس بود. به دلیل اینکه خودم کار می‌کردم هزار و 500 تومان این پول را جمع کرده بودم و داشتم و مادرم نیز هزار تومان به من پول داد تا دوربین خریدم.

او با تاکید براینکه سینما را با عشق لمس و تجربه کرده است، گفت: شخصاٌ در طول عمر حرفه‌ای خود هر هفته مشغول فیلم‌برداری و فیلمسازی بوده‌ام بنابراین سینمای ما، یک سینمای عاشقانه و خودجوش و خودخواسته بوده چراکه در تمام مقاطع باید خودمان دوندگی می‌کردیم و هیچ‌گاه روزمان را به بطالت نمی‌گذراندیم.

این نویسنده و فیلمساز به مشکلات فیلمسازی قبل از انقلاب اشاره کرد و گفت: ما زیر ذره‌بین ساواک بودیم؛ فیلم «واقعه» من سال 1352 توقیف شد و من بخاطر این فیلم فراری شدم! نسخه این فیلم در سینماجوانان کنونی موجود است. موضوع این فیلم درباره یک مبارز بود که مامورها قصد دستگیری او را داشتند؛ این فیلم از جمله فیلم‌هایی است که با دیالوگ کار شده بود. همچنین فیلم «مرثیه» که درباره عاشورای اهواز است و سال 1350 ساخته شده و مستند است.

سیفی

سینماجوان چطور شکل گرفت؟

سیفی نحوه شکل‌گیری سینماجوان را تشریح کرد و گفت: سال‌های قبل از پیروزی انقلاب بود که از تیم بچه‌‌های ما در سینماآزاد چند نفر  در سینماآزاد اهواز انشعاب کردند و گفتند: «ما نمی‌خواهیم با سینماآزاد همراه باشیم»؛ این‌ها رفتند و برای خودشان یک گروه سینماجوان تشکیل دادند؛ این سینماجوان چند سال فعالیت کرد که انقلاب شد. ما در سینماآزاد هیچ وابستگی دولتی نداشتیم بلکه فقط از امکاناتی مثل دفترکار و امکانات ادارات فرهنگ و تلویزیون ملی ایران استفاده می‌کردیم. تلویزیون به ما گاهی دوربین و امکانات می‌داد که کم کم سینمای آزاد مستقل و شناخته شد و همه می‌دانستند یک سینمای آزاد وجود دارد که فیلم‌هایمان را در جشنواره abu نمایش می‌دادیم. ما تاجایی پیشرفت کردیم که جشنواره فیلم تهران مجبور شد بخشی را به فیلم‌های سوپر8 اختصاص بدهد چون کارهای باارزشی تولید می‌کردیم.

این هنرمند گفت: یکی از فیلم‌های من به اسم «1999» در جشنواره دولت که در نمایشگاه بین‌المللی به اسم جشنواره جوانان ایران برگزار شد مقام اول را کسب کرده بود. هویدا جوایز این جشنواره را به برگزیدگان می‌داد بخاطر همین من شرکت نکردم و چند هفته بعد از جشنواره جوایزم را دریافت کردم. همه بچه‌هایی که کار فیلم می‌کردند دیدگاه سیاسی داشتند و عده‌ای چپ بودند اما من دیدگاه مذهبی داشتم بخاطر همین گاهی تقابل فکری داشتیم.

نمایش فیلم‌هایی در تبریز به همت شهید مهدی باکری

او گفت: سال 1352 من از اهواز برای ادامه تحصیل به تهران آمدم. نسخه فیلم واقعه که توسط ساواک توقیف شده بود توسط داریوش عیاری مخفیانه به من رسید و فردایش به ساواک فراخوانده شدم. این فیلم را هیچ‌جا نمایش ندادم تا اینکه حدود سال 1355 بچه‌های تبریز تصمیم گرفته بودند نمایشی از آثار من داشته باشند. آن‌ها به‌مدت یک هفته در سالن تربیت نمایش فیلم داشتند که مسوول این کار شهید مهدی باکری بود. آن‌ها فیلم را نمایش داده بودند و خبر نداشتند که کار توقیف شده است و بخاطر اینکه فیلم سیاسی بود خیلی استقبال کرده بودند.

سیفی به شکل‌گیری سینمای جوان پرداخت و گفت: من از دوران انقلاب به بعد در مقاطع زیادی فیلمبرداری می‌کردم؛ در همان ایام مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و آموزش فیلمسازی و عکاسی برای بچه‌ها داشتم. در جریان انقلاب در تیم مدرسه رفاه بودیم و از صحنه‌های انقلاب فیلمبرداری می‌کردم. بعد از انقلاب به من پیشنهاد شد سینماآزاد را راه‌اندازی کنم که قبول نکردم و در ادامه سینماجوانان را در باغ فردوس راه‌اندازی کردیم. احمد ضابطی جهرمی، بزرگمهر رفیعا، فریدون ری‌پور، اشراقی از اساتیدی بودند که در آموزش به فیلمسازان همکاری کردند و سپس اولین جشنواره بعد از انقلاب را به اسم جشنواره محراب شروع کردیم.

او تصریح کرد: چون خودم از ابتدا فیلمساز کوتاه بوده‌ام می‌دانستم که بعد از انقلاب زمینه فعالیت برای جوان‌ها در این عرصه فقط می‌توانست این نوع سینما باشد، به  همین دلیل علاقه داشتم در زمینه فیلم کوتاه کاری کنیم لذا فعالیت سینمای جوان را از سال 1358 شروع کردیم. سال 1360 سینمای جوان راه‌اندازی شد و اسم آن را کانون سینماگران آماتور ایران گذاشتیم. ما کلاس‌های انجمن را بدون امکانات وسیع و گسترده‌ شروع کردیم و سعی کردم امکانات شخصی ام را در اختیار سینمای جوان قرار دهم.

شگردهای تجهیز دفاتر استانی سینمای جوان!

این هنرمند گفت: دفاتر استانی سینمای جوان ابتدا در استان‌های اصفهان، تبریز و مشهد و شیراز بود؛ ما در آن زمان هیچ بودجه‌ای برای خرید آپارات و فیلم خام نداشتیم و به دلیل اینکه با بدنه سینمای حرفه‌ای ارتباط داشتیم از تهیه کننده‌ها فیلم‌های تولید شده را دریافت و هفته فیلم برگزار می‌کردیم و از فروش بلیط این نمایش ‌ها فیلم و آپارات تهیه می‌کردیم و این روش ما برای تهجیز دفاتر استانی بود.

سیفی خاطرنشان کرد: من در مقاطعی دبیر فیلم‌های کوتاه جشنواره فیلم فجر بودم؛ البته جشنواره محراب پایه‌ی صفر جشنواره فیلم فجر است چون ما بعد از برگزاری دوره اول جشنواره فیلم محراب پیشنهاد برگزاری جشنواره فیلم فجر را مطرح کردیم و قرار شد من دبیر بخش غیرحرفه‌‍‌ای آن باشم و عبدالله باکیده و دهقان‌پور از داوران آن بودند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.