سرویس تجسمی هنرآنلاین: هر سال که به "روز جهانی عکاسی" و انبوه پیامها و برنامههای حواشی آن نزدیک میشویم، مجبورم حرفهای تکراری گذشته را دوباره بگویم؛ اول اینکه درباره رسمیت روز جهانی عکاسی اما و اگرهایی وجود دارد. در مجامع بینالمللی و ایرانی هستند کسانی که اصولاً در شیوه انتخاب، وجاهت این تاریخ خاص و نسبت آن با روز جهانی عکاسی، تردیدهایی را مطرح میکنند. یعنی انتساب این عنوان را اتفاقی ساختگی و غیررسمی میدانند که مورد وثوق مدلل و مستند اهالی عکاسی و نهادهای مربوطه نیست. اما به دلایلی در سالهای اخیر و بین کاربران رسانههای مجازی شهرت پیدا کرده و در مواردی به رویدادهای ملی و دولتی هم سرایت میکند. به ویژه ایرانیان را بسیار خوش آمده است. حتی عنوان کامل این مناسبت هم محل بحث و نظر است؛ روز جهانی عکس؟ روز جهانی عکاس؟ یا روز جهانی عکاسی؟ حتماً این سه عنوان و تاثیرات تخصصی، روانی و اجتماعی آنها، تفاوتهایی با هم دارند.
معمولاً در تقویم، روزهای خاصی، به عنوان، نامگذاری میشوند تا توجه عموم را به موضوع جلب کرده و عواقب کم توجهیها و یا بدفهمیها را کاهش دهند و یا نشانهای باشند برای پیوستگی، بزرگداشت و قدردانی. انتخاب روزی به نام روز جهانی عکاسی، چه رسالت و یا رسالتهایی را به عهده میگیرد؟ آیا تنها روزی است برای بهانههای شادمانی و جشن؟
دوم اینکه مثلاً اگر قرار باشد روز نویسنده را به کسانی تبریک بگوئیم، حتماً اراده ما از تبریک، همه آدمهایی که نوشتن میدانند، نیست. سالهای دور همه ایرانیان شاعر بودند. (مگر اینکه در موارد استثنائی خلاف آن ثابت شود.) همانطور که به تدریج سواد و دانش و مطالعه ادبی و نوشتاری نسلها تنزل پیدا میکرد، این عادت از شعر به دلنوشته متمایل شد. در چند سال گذشته سادگی کاربری و سهولت دسترسی به تجهیزات عکاسی و مخصوصاً گوشیهای موبایل و امکان استفاده همگانی از رسانههای جدید، اکثریت را جذب این رشته کرده است. حالا همه ایرانیها عکاس هستند. (مگر این که در موارد استثنائی خلاف آن ثابت شود.) تا جایی که در روز جهانی عکاسی، تقریباً هفتاد میلیون ایرانی به یکدیگر تبریک میگویند و فراوانی مصادیق آن به تبریک عید نوروز نزدیک شده است.
این میزان علاقه خود به خود البته پدیده مبارک و شیرینی است و نشان از یک لذت مشترک جمعی و عمومی دارد. مشروط بر آنکه تفاوت میان نوشتن و نویسنده بودن برایمان قابل درک باشد.
بیتردید درک عکس و توانائی عکاسی یکی از شاخصههای سواد بصری و سواد در قرن حاضر محسوب میشود و توسعه آن میتواند زمینه توسعه فرهنگی و جهانبینی معاصر را فراهم نماید. عکاسی در هنر معاصر نقش مهمی دارد و گاهی دریچهای است برای ورود به این حوزهها و یا تکامل و تنوع آن. اما جای افسوس و دریغ که عکاسی با این موقعیت ویژه، با این میزان توجه و نیاز عمومی، در میان منابع درسی دانش آموزان، هیچ جای درخوری ندارد. در حالی که هر دانشآموزی، حداقل یک بار کاشتن لوبیا را تجربه میکند، اما در کل طول تحصیل حتی یک بار هم با مفاهیم و قدرت بیان عکس آشنا نمیشود. عکاسی پیشکش، عکس دیدن را هم - که در دنیای امروز کمتر از سواد خواندن و نوشتن نیست - یاد نمیگیرد.
عکاسی را همچنین از این جهت که سرسختانه در مقابل فراموشی، دروغگویی و پنهانکاری مقاومت کرده، باید معجزه قرن شمرد.