به گزارش هنرآنلاین، عباس غفاری در این نشست گفت:  فیلم تئاتر «عزیزم تولدت مبارک»، به شکل زنده و در حال اجرا ضبط شده است. بنابراین اگر می‌بینید گاهی بازیگران تپق کوچکی می‌زنند، به همین دلیل است. البته فکر می‌کنم لازم به گفتن نیست که فخری خوروش، محمدعلی کشاورز، اسماعیل محرابی جز بهترین بازیگران تئاتر ما هستند که امروز یکی از نقش‌آفرینی‌های آنها را دیدیم.

هومن نجفیان در ادامه این نشست گفت: درود می‌فرستم به دوستانی که در این جلسه حاضر هستند و از همگی تشکر می‌کنم. یکی از دلایل تشکر از حاضران این جلسه به این مربوط می‌شود که قرار است درباره نمایشی صحبت کنیم که نمایشنامه آن را خانم میرمیرانی نوشته‌اند. ایشان آدم مهمی در تئاتر ما هستند که باید درباره‌شان صحبت شود. اما متاسفانه بسیاری از ما نام ایشان را نمی‌‌دانستیم. اما اکنون کوشش‌هایی توسط همکاران جوان ما برای شناساندن نمایشنامه‌نویسان خانم صورت گرفته است. به خاطر دارم که در زمان دانشجویی‌ام، اسم خانم نمایشنامه‌نویسی را نشنیده بودم. در واقع ما به تدریج و گذرا با اسامی آنها آشنا شدیم. به همین دلیل همیشه نمایشنامه‌نویسی در ایران یک امر مردانه بود. اما خوشبختانه یکی از همکارانم که رسول نظرزاده نام دارد، مجموعه پژوهش‌های بسیار گسترده‌ای انجام داد و مجموعه آثاری را (از خانم میرمیرانی) گردآوری کرده است

او افزود: جای آقای نظرزاده در این جلسه خالی است؛ بنابراین باید از ایشان یاد کنیم. البته معمولا ما کمتر از کوشش‌های همکاران خود یاد می‌کنیم. زیرا ما ایرانی‌ها اصرار داریم که بگوییم در تمام زمینه‌ها اولین هستیم، در صورتی که اولین بودن نشانه نادانی است. چون در واقع تاریخ بشر از یک زمانی آغاز شده و مرتبا تداوم پیدا کرده تا به ما رسیده و اکنون با استناد به آن می‌توانیم صحبت کنیم. بنابراین اگر در اینجا صحبتی را طرح می‌کنم، بر مبنای خواندن نمایشنامه‌هایی است که آقای نظرزاده از خانم میرمیرانی گرداوری کرده است. البته در اینجا قرار است با محوریت فیلم تئاتر «عزیزم تولدت مبارک» صحبت کنیم اما آنجا که ضرورت داشت تا جهان میرمیرانی را بشناسیم، ارجاعاتی به نمایشنامه‌های او می‌دهم. اگر بخواهید چکیده حرف‌های من را تیتر کنید، یکی از آنها این است که نمایشنامه‌های میرمیرانی کمدی است که تبارشناسی آنها به دورنمات می‌رسد. اثری که امروز دیدیم نیز به همین صورت است.

این منتقد تئاتر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: نکته دوم اینکه باید بگویم نمایش «عزیزم تولدت مبارک» بر اساس بازشناخت است. برای تعریف بازشناخت ابتدا باید بگویم که درام از نقطه صفر شروع نمی‌شود؛ ما همیشه یک پیش‌داستان داریم و داستان دراماتیک ادامه پیدا می‌کند. در واقع بازشناخت آن داستانی است که در گذشته کاراکتر رخ داده و در لحظه اکنون افشا می‌شود. شاخص‌ترین نمونه برای این اتفاق، نمایشنامه ادیپ شهریار است. ما در این درام، به تدریج شاهد گذشته ادیپ می‌شویم. در واقع لحظه اکنون ضرورتی ایجاد می‌کند که ما به گذشته شخصیت بازگردیم و با شناخت آن شخصیت، آینده آن کاراکتر مشخص می‌شود. در ادبیات به این اتفاق، بازشناخت می‌گویند. نکته‌ای که به لحاظ فنی وجود دارد، این است که آثاری که بر مبنای بازشناخت هستند، طبیعتا نیازمند زمان بیشتری هستند. به ویژه در اجراهای کلاسیک. در نتیجه وقتی اثر بر مبنای بازشناخت است، ما باید زمان بیشتری برای آن داشته باشیم. نمایش خانم میرمیرانی ۵۰ دقیقه است اما می‌بایست طولانی‌تر می‌بود تا کاراکترها در کنار هم شکل بگیرند و پوست‌اندازی کنند. این اولین نقد من به نمایشنامه خانم میرمیرانی است.

نجفیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: ‌در واقع ما در این اثر دیالوگ و کنش مستقیمی نداریم؛ آنچه داریم  امر ذهنی کاراکتر حمید است که در واقع او در اتاق خودش را افشا می‌کند. بخشی از این افشا شدن‌ها به وسیله فلش‌بک‌ها اتفاق می‌افتد. در واقع این موضوع تا اندازه‌ای توانسته خلا بازشناخت را پدیدار بسازد. به این صورت ما می‌توانیم مقداری آن را بپذیریم. البته این تکنیک‌های فلش‌بک، به لحاظ کارپرداخت دراماتیک، خیلی ساده است. چون من به راحت‌ترین شیوه ممکن به شما اطلاعات می‌دهم.

البته میرمیرانی در آثار دیگرش، مونولوگ دارد اما مونولوگ‌ها کارکرد دراماتیک دارند اما اینجا مونولوگ فقط ابزاری است که شما را به گذشته ببرد و اطلاعات دهد تا سیر روند سریع انجام شود و پایان‌بندی ۵۰ دقیقه‌ای صورت گیرد. بنابراین مشکل من با نمایشنامه‌های میرمیرانی، این است که وقتی نمایش بر اساس بازشناخت است، طبیعتا برای انجام سیر دراماتیک ما نیازمند زمان بیشتری هستیم، تا کاراکترها در مواجهه با یکدیگر شکل بگیرند. یعنی در واقع کاراکترها در کنار هم پوست‌اندازی کنند اما در واقع ما در اینجا کاراکتر را فقط به یک اتاق بردیم؛ اتاقی که مهم‌ترین بخش نمایشنامه است.

او ادامه داد: بر اساس اسنادی که وجود دارد درباره سبک کارگردانی آقای کشاورز باید بگویم که روش کار آقای کشاورز و آقای نصیریان به یکدیگر نزدیک بوده است. الویت آقای کشاورز برای کار کردن در عرصه نمایش شناخته شده بودن افراد نبوده است؛ بلکه وفادار بودن به متنی که او آن را خوب بفهمد و بتواند آن را خیلی خوب به ما بفهماند، برایش الویت بوده است. در واقع فهم‌متن برای او اهمیت بیشتری داشته است. در اسناد مطلبی از مجله تماشا وجود دارد که خانم میرمیرانی مستقیم با آقای نصیریان صحبت کرده است که نصیریان در آن رویکرد خود را رئالیستی معرفی می‌کند که ما آن را در رویکرد آقای کشاورز نیز می‌بینیم. البته نصیریان به این موضوع اشاره می‌کند که در درام‌های ایرانی دستشان بسته بوده و تنها می‌توانستند آنچه هست را تبیین کنند. به همین دلیل شما می‌بینید که آربی آوانسیان به سمت متون غربی رفته و دراماتورژی ایران نیز همان راهی را می‌رود که کارگاه نمایش و آقای آربی می‌رود.