شیما جوادی در برنامۀ «جلد دوم» مطرح کرد؛
دغدغۀ اصلی کتاب «ماتروشکا» نشان دادن نقش خانواده در شخصیت مستقل سیاسی و اجتماعی انسانهاست
داستان این رمان دربارۀ قهرمان زنی به نام سِوداست که از کودکی با عقدۀ طرد شدن از طرف مادرش بزرگ شده است.
داستان این رمان دربارۀ قهرمان زنی به نام سِوداست که از کودکی با عقدۀ طرد شدن از طرف مادرش بزرگ شده است.
این کتاب نمونۀ یک زندگینامۀ معناگرای ژرفنگر است و یک خاطرهنگاری محسوب نمیشود.
کتاب «تب خشکسالی» روایت تغییرات اقلیمی و رابطه انسان و طبیعت است که در پی خشکسالی طولانیمدت، ساکنان یک منطقۀ روستایی به فروش زمینهای کشاورزی و مهاجرت به شهرهای اطراف روی میآورند.
با توجه به درونگرا بودن نویسندهها بردن دوربین به خانه و زندگیشان موفقیت بزرگی بهنظر میرسد. موفقیتی که ساده هم بهدست نیامد و باز کردن گارد آنها ساده نبود.
ما در بین دهه هشتادیها و حتا دهه نودیها با مشکل میزان مطالعه روبرو نیستیم که هیچ در برخی موارد شاهد پرخوانی در بین این نسل از جامعه نیز هستیم.