گروه رادیو و تلویزیون: «صد سال تنهایی» برای اقتباس در ساختن فیلم و سریال، کتابی سخت به حساب می‌آید. شخصیت‌های متعددی دارد و روابط آدم‌ها در طول داستان بسیار پیچ‌درپیچ و تودرتو است. همچنین رئالیسم جادوی گارسیا مارکز در طول کتاب فضای عجیبی به داستان داده و تمام این موارد دست به دست هم داده‌اند تا اقتباس از «صد سال تنهایی» کاری پرریسک برای کارگردانان باشد. 

پس از گذشت ۵۷ سال از چاپ اولین نسخه کتاب، بالاخره کارگردانی کلمبیایی با سرمایه‌گذاری نتفلیکس سریال «صد سال تنهایی» را ساخت. مارکز تا زمان زنده بودن اجازه اقتباس از کتابش را نمی‌داد و معتقد بود محدودیت‌های زمانی یک فیلم حق مطلب را در مورد داستان ادا نمی‌کند. 

پس از مرگ خالق کتاب و با حمایت خانواده مارکز، حق و حقوق اقتباس از «صد سال تنهایی» فروخته و فصل اول این سریال در نتفلیکس پخش شد. تا پیش از پخش سریال، خیلی‌ها در رابطه با کیفیت سریال شک و شبهه داشتند و تصور نمی‌کردند کسی بتواند از پس تصویری کردن کتاب بربیاید. 

 هنر کارگردان سریال

اما پس از پخش فصل اول سریال، منتقدان و مخاطبان «صد سال تنهایی» هنر کارگردان را بابت ساختن چنین سریالی ستودند. کاملاً مشخص است «الکس گارسیا لوپز» به خوبی فضای داستان و جهان شخصیت‌ها را درک کرده و از پس همین درک توانسته است سریالی در این حد خوب و تماشایی بسازد. 

شاهکار ادبی مارکز در سال ۱۹۸۲ جایزه نوبل گرفت و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های جهان شناخته می‌شود. نویسنده کلمبیایی در «صد سال تنهایی» ماجرای ساختن شهر خیالی ماکوندو را از سوی جمعیتی مهاجر نشان می‌دهد و پس از آن وارد زندگی خانواده بوئندیا می‌شود و شرح زندگی شش نسل از این خانواده را پیش روی مخاطب می‌گذارد. 

کسانی که کتاب را خوانده و حالا سریال را دیده‌اند، استعداد و هوش مارکز در ساختن این شهر خیالی و آدم‌هایش موجب شگفتی برای‌شان می‌شود. کتاب پر از موقعیت و اتفاق و ماجراست و انگار مارکز واقعاً در چنین شهری زندگی کرده است. مارکز رئالیسم جادویی را چنان باورپذیر به دل داستان آورده که برای خواننده کاملاً باورپذیر است. کسانی که کتاب را خوانده‌اند ذهن خلاق و مستعد مارکز را در داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی ستوده‌اند و از اینکه ذهن یک انسان تا این اندازه در ساختن شخصیت و موقعیت توانایی دارد، شگفت‌زده شده‌اند. 

 بازآفرینی درست رئالیسم جادویی کتاب

فصل اول سریال چیزی حدود یک‌سوم کتاب را در برمی‌گیرد و طبق اطلاعاتی که تا الان به بیرون درز کرده است احتمالاً با سریالی دو فصلی طرف باشیم، مگر آنکه سازندگان سریال در ادامه تصمیم‌های دیگری بگیرند. سریال «صد سال تنهایی» اثری پرخرج است و نتفلیکس برای بهتر ساخته شدن اثر، خساست به خرج نداده است. برای تهیه‌کنندگان سریال مهم بوده، سریال چیزی هم‌سطح کتاب باشد و برای رسیدن به این خواسته کم نگذاشته‌اند. 

یکی از نگرانی‌های اصلی درباره این سریال، نحوه بازآفرینی عناصر رئالیسم جادویی است. در ادبیات، این سبک از طریق روایت‌های شاعرانه و توصیفات غریب ولی پذیرفتنی شکل می‌گیرد،، اما در یک سریال تلویزیونی، این جلوه‌ها باید به‌گونه‌ای نمایش داده شوند که نه بیش از حد مصنوعی به نظر برسند و نه از فضای جادویی داستان فاصله بگیرند. استفاده از جلوه‌های ویژه و طراحی صحنه مناسب می‌تواند نقش مهمی در موفقیت این اقتباس ایفا کند. 

یکی دیگر از چالش‌های بزرگ سریال، روایت پیچیده داستان است که خیلی خوب از پس آن برآمده‌اند. «صد سال تنهایی» پر از شخصیت‌هایی با نام‌های مشابه، سرنوشت‌های در هم تنیده و تکرار تاریخی است که به‌عنوان یکی از تم‌های اصلی اثر مطرح می‌شود. مدیریت این ساختار غیرخطی در یک سریال نیازمند فیلمنامه‌ای قوی و کارگردانی هوشمندانه است تا تماشاگران را گیج نکند و در عین حال وفاداری به اصل داستان حفظ شود. 

 قدرت فیلم و سریال‌سازی در سال‌های اخیر

ماکوندوی نتفلیکس یک محیط عمیق و غنی است که بیننده را غرق کاوش در این شهر می‌کند. سریال در ساخت ماکوندو موفق عمل کرده و جزئیاتی پیچیده از این شهر و آدم‌هایش نشان می‌دهد. کارگردان سریال تلاش خود را کرده تا به کتاب، نهایت وفاداری را داشته باشد و چیزی را بنا به سلیقه خود کم و زیاد نکند. لباس‌های شاداب، دکور‌های خاطره‌انگیز و جلوه‌های ویژه لذت‌بخش عوامل دیگری جهت جذاب شدن بیشتر اثر شده‌اند. پردازش موقعیت‌هایی مثل شیوع ویروس طاعون در شهر و بی‌خواب شدن آدم‌های شهر تا آمدن افراد جدید به شهر و شکل گرفتن موقعیت‌های جدید، همه به شکلی هنرمندانه به تصویر کشیده شده‌اند. 

زمانی فیلسوف فرانسوی، ژاک دریدا درباره برتری ادبیات بر سینما چنین گفته بود: «نشانه‌های کلامی از نشانه‌های تصویری بهترند، چون خلاقیت بیشتری را می‌طلبند. در نشانه‌های کلامی غیاب جای بیشتری دارد در حالی که در نشانه‌های تصویری این توهم پیش می‌آید که همه چیز حاضر است.»

با اینکه دریدا به درستی بر برتری رمان جهت تصویرسازی قوی‌تر و بهتر از سوی خواننده رأی می‌دهد، اما پیشرفت دنیای تصویر در سال‌های اخیر باعث شده است آثار تصویری اقتباس شده از کتاب‌ها، حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند. این گواهی بر قدرت فیلمسازی در سال‌های اخیر است. 

این سریال برای خوانندگان ایرانی کتاب بسیار کارگر خواهد افتاد. مخاطبان ایرانی «صد سال تنهایی» از تعدد شخصیت‌ها و نام‌های عجیب و شبیه هم‌شان گلایه داشتند و می‌گفتند شلوغی داستان گیج‌شان می‌کند. حالا با پخش سریال، مخاطبان ایرانی کار راحتی برای درک داستان مارکز دارند.

انتهای پیام