گروه سینما - احمد محمدتبریزی: شروع اکران نوروزی سال ۱۴۰۴، پایان سال سینمای ایران را در سال ۱۴۰۳ اعلام کرد؛ سالی که به لحاظ جذب مخاطب، سال بدی برای سینما نبود، ولی نگاهی به آمار و ارقام نشان میدهد سینمای ایران برای رسیدن به نقطه ایدهآل هنوز راه دور و درازی در پیش دارد.
در سال ۱۴۰۳، ۶۰ فیلم در سالنهای سینما روی پرده رفتند که فروشی معادل ۱۹۰۵ میلیارد تومان به جا گذاشتند. همچنین فیلمها توانستند از ۳۴ میلیون مخاطب عبور کنند که در مقایسه با سال گذشته، بیش از ۸ میلیون رشد داشته است. با این حساب سینما در جذب مخاطب تقریباً رشدی ۲۶ درصدی داشته است.
یکهتازی «هفتاد سی» در گیشه
فیلم «هفتاد سی» به کارگردانی بهرام افشاری با اینکه به لحاظ فروش با اختلاف اندکی توانست رکورد «فسیل» را بزند، اما به لحاظ تعداد مخاطب از دو فیلم اول سال گذشته، یعنی «فسیل» و «هتل» عقبتر است. «هفتاد سی» با جذب ۵ میلیون و ۶۴۳ هزار مخاطب، فروشی معادل ۳۲۹ میلیارد تومان بهجا گذاشت، در حالی که فیلم «فسیل» سال گذشته موفق به جذب ۷ میلیون و ۴۹۰ هزار مخاطب و پس از آن فیلم «هتل» با مخاطب ۶ میلیون و ۲۶۸ هزار نفریاش قرار داشتند. پس از «هفتاد سی»، «تگزاس ۳» و «زودپز» با مخاطبانی ۴ میلیونی در ردههای بعدی فروش قرار دارند.
اگرچه روی کاغذ و با نگاهی به آمار و ارقام همه چیز خوب به نظر میرسد، ولی با نگاهی جزئیتر و عمیقتر به جدول اکران فیلمها، مشکلات سینمای ایران در بحث فروش بیشتر به چشم میآید. از میان ۱۰ فیلم پرفروش جدول اکران، به جز «مست عشق» و «ببعی قهرمان» بقیه فیلمها کمدی هستند. بخشی از فروش «مست عشق» را هم باید مربوط به حاشیههای عجیب و غریب فیلم و کنجکاوی مردم نسبت به فیلمی با داستان شمس و مولانا دانست و اگر این فیلم آن فضای رسانهای و حاشیهای را نداشت تا این اندازه نمیتوانست مخاطب جذب کند.
رونق انیمیشنها در گیشه
حضور یک انیمیشن را در جمع ۱۰ فیلم پرفروش باید به فال نیک گرفت که میتواند نشانهای از رشد سینمای کودک در جذب مخاطب باشد.
سال گذشته نیز انیمیشن «بچه زرنگ» ششمین فیلم پرفروش سال شد و پس از آن «نارگیل ۲» در رده هشتم فروش قرار گرفت تا مردم جهت پر کردن اوقات فراغت فرزندانشان حساب ویژهای روی سینما باز کنند.
اما نکات نگرانکننده از آنجا خودش را بیشتر نشان میدهد که میبینیم سینمای اجتماعی جایی در میان ۱۰ فیلم پرفروش ندارد. نخستین فیلم پرفروش اجتماعی و غیرکمدی فیلم سینمایی «بیبدن» است که به لحاظ تعداد مخاطب و فروش فاصله بسیار زیادی با فیلمهای کمدی دارد.
«بیبدن» در حالی با ۷۷۶ هزار مخاطب و فروشی ۴۶ میلیارد تومانی در رده یازدهم قرار گرفته که با نگاهی به هزینههای تولید فیلم در سینما، باید گفت این فیلم حتی در رسیدن به سود و درآوردن هزینههای خودش هم ناکام مانده است. با توجه به بالا رفتن هزینههای تولید فیلم و کنار گذاشتن سهم تبلیغات و پخش و سینمادار، یک فیلم برای رسیدن به سوددهی باید به فروشی ۱۰۰ میلیارد تومانی دست پیدا کند.
فروش پایین فیلمهای غیرکمدی
با توجه به هزینههای تولید و میزان فروش فیلمها از میان ۶۰ فیلم اکران شده با اغماض شاید تنها شش، هفت فیلم بالای جدول در گیشه به سود رسیده و بقیه فیلمها در ضرر بودهاند، یعنی تنها حدود ۱۰، ۱۱ درصد فیلمها سود کرده و نزدیک به ۹۰ درصد فیلمها در ضرر بودهاند که زنگ خطری برای سینمای ایران به حساب میآید.
سال گذشته هم شاهد چنین موضوعی در بحث فروش بودیم. از ۵۶ فیلم اکران شده در سال ۱۴۰۲، تنها شش فیلم سود کردند و بقیه فیلمها زیانده بودند. این یعنی تنها ۱۰ درصد سینمای ایران از فروش در گیشه سود برده و ۹۰ درصد ضرر کردهاند. این عدم توازن بین سود و زیان، گریبان فیلمهای زیادی را گرفته و بخش زیادی از سینمای ایران در ضرر بوده است.
سوددهی یک یا دو ژانر مشخص به هیچ عنوان نشانه خوبی برای سینمای ایران نیست. سینمای اجتماعی همواره به عنوان شناسنامه سینمای کشور شناخته میشد و کنار رفتن این گونه سینمایی اتفاق ناخوشایندی است. تضعیف سینمای اجتماعی دست سینمای ایران را برای داشتن نماینده در رویدادهای معتبر سینمایی خالی میکند. سینمای اندیشهمحور ایران که به سوژههایش نگاهی انسانی داشته در طول دهههای متوالی در سطح جهان مخاطبان خودش را داشته و باید فکر علاجی برای آن بود.
فیلمهای خوب کمفروش
نادیده گرفته شدن فیلمهای غیرکمدی مثل «در آغوش درخت»، «برف آخر»، «علت مرگ نامعلوم»، «پرویزخان»، «پروین» و «عزیز» جای بسی تأمل و بررسی دارد. جمع فروش این فیلمها به ۳۰ میلیارد تومان هم نمیرسد و همین اختلاف فاحش تعداد مخاطبان فیلمهای اجتماعی را با کمدی نشان میدهد.
اگر قبول کنیم از میان ۶۰ فیلم اکران شده، بیشتر آنها به لحاظ ساخت و سوژه از کیفیت پایینی برخوردار بودند و به سختی توانستند مخاطب را به سالنهای سینمایی بکشانند، اما فیلمهایی مثل «در آغوش درخت» و «برف آخر» و «پرویزخان» به لحاظ سینمایی استانداردهای لازم را داشتند و ناکام ماندنشان در گیشه جای تعجب و بررسی دارد.
یکی دیگر از مسائل قابل بررسی دیگر، نبود سیستمی درست در مخاطبشناسی و بازاریابی است. بیتوجهی به این موضوع سبب میشود نهادها و ارگانها همچنان فیلمهای کممخاطب بسازند و رسیدن به سود و فروش همچنان اولویت اولشان نباشد. بخش قابل توجهی از فیلمهای ارگانی، حتی هزینه تولیدشان را هم در نیاورده و کاملاً در ضرر بودهاند.
فیلمهای پرهزینهای مثل «قلب رقه» و «آسمان غرب» گیشه موفقی نداشتند و حتی نتوانستند بخشی از هزینههای تولیدشان را در بیاورند. فیلمهای اجتماعی دیگری که با حمایتهای نهادها و سازمانهای حاکمیتی ساخته شدند در پرداخت به قدری ضعیف بودند که هیچ جایی برای دفاع نگذاشتند. فیلمهایی مثل «عطرآلود» و «آبی روشن» نمونهای از این فیلمها بودند.
سال سینمایی ایران با تلخی و شیرینیهایش به پایان رسید و نگاهی به فروش فیلمها همچنان جای تحلیل و بررسی دارد. مسئولان سینمایی برای سال آینده ضمن حفظ و ارتقای کلی مخاطبان باید فکری برای فروش متوازن فیلمها بکنند؛ کاری که با توجه به کیفیت فیلمهای جشنواره چهل و سوم سخت به نظر میرسد.
انتهای پیام