سرویس معماری هنرآنلاین: محمد عرب، هنرمند معمار و برنده جوایز مختلف معماری در پاسخ به این سؤال که اساساً چه عناصری معماری را در دورههای مختلف شکل میدهند، به خبرنگار هنرآنلاین گفت: برای پاسخ دادن به چنین سؤالی قطعاً نیاز است که در بدو امر معماری را از نقطه نظر و دیدگاه خود تعریف کنیم. از نظر من معماری امروز ما آن چیزی است که امروز شکل شهرهای ما را میسازد، بنابراین نمیتوان برخی از آثار و آیکنهای موجود در فضای کنونی و حتی آثار تاریخی را در دسته معماری امروز و معاصر ما گنجاند.
او افزود: به طور حتم آنچه که امروز به شکل عمده شهرهای ما را شکل میدهد، نوع تعریفی است که از معماری ارائه شده است زیرا امروزه معماری ما بیش از اینکه یک هنر و صنعت سازنده باشد، کالایی برای سرمایهگذاری به شمار میرود. در واقع این یک روند 50 ساله است که به نوعی از اوایل دهه 50 در کشور ما آغاز شد و در دهه 80 به اوج خود رسید. در حقیقت طی این دوران، معماری ما به دو دلیل یعنی رشد جمعیت و شهرنشینی و افزایش پول نفت این روند را طی کرد.
این معمار ادامه داد: همانطور که میدانید، در دهه 50 و 80، با افزایش قیمت نفت، پول به سطح جامعه تزریق شد که خود نوعی انباشت سرمایه را در جامعه به دنبال داشت. بر همین مبنا نیز ما شاهد بودیم که مسئله املاک و مستغلات به مهمترین فاکتور سرمایهگذاری تبدیل شد، به همین خاطر آنچه که امروز پیرامون ما ساخت و ساز میشود، بیش از آنکه محصول سلیقه و نیاز مخاطب باشد، نتیجه نگاه کالاگرا به این بخش است.
عرب در پاسخ به این سؤال که چه میزان از معماری معاصر ما مطابق با نیاز و سلیقه مخاطب است، بیان کرد: ما در بدو امر باید بدانیم که نیاز و سلیقه مخاطب دو بحث کاملاً جدا و متفاوت هستند. در واقع آنچه که امروز ما میبینیم به هیچ عنوان بر اساس نیاز مخاطب شکل نگرفته است زیرا اساساً بیش از آنکه برای استفاده مصرفکننده، ساخته شود، بر مبنای خرید و فروش و تبدیل انباشت سرمایه با حاشیه سود امن شکل گرفته است. به عنوان مثال ما امروز در اصفهان شاهد هستیم که میانگین ساخت و ساز در این شهر نزدیک به 150 متر است در حالی که این مسئله با سطح درآمد و توان جمعیت جوان جامعه که نیاز به فضای کار و زندگی دارند، همخوانی ندارد به همین خاطر میتوانیم بگوییم که ما در عرصه نیاز سنجی راه را به غلط رفتهایم و اساساً برنامهریزی دقیقی در وجه کلان و خرد انجام ندادهایم تا بدانیم که خواستار چه چیزی هستیم.
او سلیقه را حاصل پارامترهای مختلف در عرصه معماری دانست و گفت: معتقدم که در بحث سلیقه، آنچه که ساخته میشود، محصول سلیقه مشترک است که پارامترهای مختلفی را شامل میشود. به عنوان مثال دهه 80 اوج زمانی است که معماری ما به کالایی برای سرمایهگذاری تبدیل میشود، بنابراین به واسطه انباشت سرمایه طبیعتاً آنچه که سلیقه را به وجود میآورد، مبنای زیباییشناسی معمار یا مخاطب نیست و بخش زیادی از این مقوله در این پارادایم تولید میشود؛ یعنی وقتی در یک رقابت حداکثری هستیم که یک کالا را به فروش برسانیم، توجه به ظاهر و بستهبندی کالا اهمیت بیشتری مییابد. به همین خاطر نیز ما در دهه 80 شاهد هستیم که نماهایی پرطمطراق و بسیار پر هزینه از نظر فرم و ... شکل میگیرند که عملاً دارای کمترین میزان کیفیت هستند؛ زیرا اساساً نگاه مخاطب و مصرفکننده به استفاده نیست و بخش مهمی از تولید سلیقه متکی به این نوع ساز و کار خرید و فروش است.
این معمار ادامه داد: بدیهی است که اتفاقی که از آن صحبت میکنم، در دیگر نقاط دنیا نیز رخ میدهد اما این مسئله در ایران به واسطه عوامل مختلف تشدید شده است، زیرا کمتر کشوری را میبینیم که اقتصادی کاملاً متکی به درآمد نفتی داشته باشد. یک بار یکی از دوستان پژوهشگر به من گفت که میزان سرمایهگذاری در حوزه مسکن و املاک در ایران به شکل عمومی 2 برابر زمینههای دیگر است و این چیزی است که در دیگر کشورها با این شدت رخ نمیدهد.
عرب افزود: طبق آماری که چندی پیش منتشر شد، ما تنها در تهران چیزی بالغ بر 400 هزار واحد خالی داریم. این در حالی است که در همین تهران درصد بسیار بالایی از افراد اجارهنشین هستند و این نشان میدهد که ما در مسیر نیازسنجی کاملاً اشتباه حرکت کردهایم.
او در خصوص تولید سلیقه در عرصه معماری، بیان کرد: من فکر میکنم که در عرصه تولید سلیقه ما کاملاً در یک چرخه قرار داریم زیرا آنچه که امروز در دست ساخت و ساز و اقبال عمومی قرار میگیرد، چندین سال قبل توسط معماران تولید شده است.
این معمار تأکید کرد: وقتی بر مبنای زیباییشناسی صحبت میکنیم، فاکتورهای مختلفی مانند نوع کار، رسانه و سیاستگذاران و نهادهایی دولتی در تولید سلیقه از طریق پروژههای بزرگتر نقش مهمی را ایفا میکنند؛ اما به صورت ویژه معتقدم که نقش معماران پررنگ است و ما برای آنچه که امروز نقد میکنیم، باید به گذشته رجوع کنیم زیرا وقتی اینگونه به مسئله نگاه میکنیم، میبینیم که این شکل از معماری در یک دوره قبلتر از سمت معماران به جامعه وارد شده است. در واقع در این مسیر یک جریان شبیه به نظریه تکامل وجود دارد به این معنا که وقتی نوع خاصی از معماری بتواند با شرایط اجتماعی تطبیق بیشتری پیدا کند، تکثیر و به سلیقه عمومی تبدیل میشود. به عنوان مثال ما در دهه 80 شاهد بودیم که دانشکده اصفهان، به شکل خاصی از معماری پرداخت بنابراین فارغالتحصیلان این دوره، گونه خاصی از یک معماری چند پوستهای را شکل دادند که به واسطه جو جامعه که خواستار معماری پرطمطراق و پر زرق و برق بود، مورد پسند واقع شد و با شرایط جامعه انطباق پیدا کرد و به نوعی تکثیر شد، زیرا توانست مخاطب بیشتری را جلب کند.
عرب خاطرنشان کرد: وقتی یک طرح با شرایط جامعه منطبق میشود، تکثیر پیدا میکند و مخاطب بیشتری آن را طلب میکند بنابراین معماران نیز تولید بیشتری را برای رونق کسب و کار خود در این بخش انجام میدهند. در واقع برای بررسی دلایل گسترش نوع خاصی از معماری باید به عقب بازگردیم و مبدأ آن را بررسی کنیم زیرا در آن صورت خواهیم دید که سلیقه عمومی محصول یک چرخه تولید است که در دورهای توسط معماران وارد اجتماع میشود و پس از مدتی که با شرایط اجتماع تطبیق پیدا میکند، توسط خود معماران و به واسطه کسبوکارشان گسترش پیدا میکند. کما اینکه نمای رومی در یک دوره خاص و در منطقه شمال تهران ساخته شد اما در کمتر از یک دهه ماند یک ویروس در تمام شهرهای کشور پراکنده شد.