گروه ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین - ضربالمثل یکی از شاخصههای زبان فارسی است که کارآیی و کاربرد شگفتانگیزی دارد.
گاهی ما با استفاده از ضربالمثل بهقدر یک مقاله حرف میزنیم و گاه یک ضربالمثل ماهیت آدمها و رویدادهای پیرامون ما را روشن میسازد. متأسفانه نسل امروز با این مروارید ارزشمند زبان فارسی رابطۀ چندانی ندارد. بد ندیدیم که بهطور مستمر، برخی از ضربالمثلهای ناب زبان فارسی را در قالب یادداشتهای بسیار کوتاه شرح بدهیم.
امیدواریم شما مخاطب گرانمایه هم با ارسال ضربالمثل ما را در این راه همراهی بفرمایید.
از کوره در رفتن!
در گذشته آهنگرها برای ساختن لوازم و ابزارآلات آهنی از کورههای آتش استفاده میکردند. روش کارشان نیز به این صورت بود که آهن را داخل کوره میگذاشتند و بر آتش میدمیدند تا شعلهها آهن را به شکل مذاب در بیاورند. بعد از ذوب شدن، آهنگر با پتک به جان آهن میافتاد تا به شکل مورد نظرش در بیاید.
کورههای آهنگری به حرارت بالایی نیاز داشتند ولی دمای آن باید بهتدریج بالا میرفت. اگر حرارت کوره به یکباره بالا میرفت باعث میشد که آهنهای داخل کوره بشکنند و با فشار هوای جمع شده در کوره به بیرون پرتاب شوند. در آن ایام این پرتاب شدن آهنهای شکسته را در اصطلاح آهنگرها به «از کوره در رفتن» و خود آهنهای این طرف و آن طرف افتاده به «از کوره در رفته» مشهور شده بود.
کمکم این تعابیر وارد فرهنگ عامه شد و مردم به کسی که تا سر حد انفجار عصبانی شده و پرخاش میکند میگویند فلانی از کوره در رفته! و به خود عمل عصبانی شدن و پرخاش کردن تعبیر از کوره در رفتن اطلاق میشود.
آهن و آهنگری چند ضربالمثل دیگر هم در گنجینۀ زبان فارسی دارد. «آهن سرد کوبیدن»، «آهنگری کاری ندارد، پهن کنی میشود بیل، دراز کنی میشود میل»، «آهن را به آهن توان کوفت»، «آهن را آهن از کوره کشد»، «آهن بد شمشیر برّان نشود» و «آهن را تا گرم است باید کوبید» نمونههایی از ورود فرهنگ آهنگری به زبان فارسی است.