سرویس تئاتر هنرآنلاین: از میانه دهه هفتاد و به واسطه باز شدن فضای اجتماعی و به گفتوگو در آوردن شکافهای زندگی شهری در فضای عمومی، نمایشنامهنویسی ایران وارد فاز تازهای شد. نمایشها و متون نمایشی تلاش کردند در فضای باز ایجاد شده، به مسائل روز به طریقی شفافتر و واضحتر نزدیک شوند. اینگونه تئاتر ایران واقعیت حالا دیگر دگرگون و پیچیده شده را در آثار تولید شده خود، پس از وقفهای حدوداً 15 ساله دوباره مورد بازنمایی قرار داد. از گذر چنین رویکردی نمایشنامهنویسانی چون علیرضا نادری، محمد یعقوبی، نادر برهانیمرند، محمدامیر یاراحمدی، افروز فروزند و... به تئاتر ایران معرفی شدند. نویسندگانی که تلاش کردند واقعیت را به صحنه تئاتر بکشانند و تئاتر را دوباره به عرصه جامعه پیوند دهند. این تغییرات نتایجی داشت که از مهمترین آنها وارد شدن زندگی روزمره به صحنه تئاتر بود. نتیجهای که هنوز هم رسوبات آن در تئاتر ایران با وجود سکتهها و تغییرات و تضعیفها قابل رؤیت است. یکی از این نتایج را میتوان یکی دو نمایش قابل توجهی دانست که این روزها بر صحنه تئاتر ایران دیده میشوند.
نمایش "پارههای ساده" نوشته مهدی میرمحمدی به کارگردانی علی هاشمی که مدتی است اجرای خود را در تئاتر باران آغاز کرده است در امتداد همین نگرش واقعیت بر صحنه تئاتر قابل بررسی است. نمایش "پارههای ساده" داستان زنی به نام مهرناز است به روایت دفترچه خاطرات او، دفترچه خاطراتی نه کامل و تمام، بلکه همانطور که در اسم نمایش ملحوظ است ناکامل و ناتمام که پارههایی سؤالبرانگیز از زندگی یک زن مدرن شهری است. این ناتمامی، پراکندگی و همچنین روزمرگی ساده -به سبب خودآگاهی نویسنده- روایت نمایشنامه را هم علاوه بر موضوع به لحاظ فرم و ساختار به شدت زنانه کرده است. هلن سیکسو فیلسوف، نمایشنامهنویس و منتقد ادبی فمینیست فرانسوی روایت زنانه را اساساً به دلیل نوع بیولوژی و ساختار ذهنی زن، جزئینگر، ضد وحدت و به شدت انفسی میپندارد و همین خصوصیت را هم خاصیت رهاییبخش نگرش زنانه به گفتمانها میپندارد، که تمام ارکان مواجهه آنها را با کلان روایتهای جامعه، سیاست، جنسیت و عواطف شکل میدهد. "پارههای ساده" به این برداشت سیکسو از فرم روایت زنانه نزدیک است که نزد سیکسو به نوعی روند رهایی نیز هست.
از دیگر سو اساساً این رویکرد غیر وحدتگرا و غیرقابل انسجام که بر آمده از روایتی است که از خاطرات ساخته میشود، به شدت به تصویر زن در جامعهای که نمایش "پارههای ساده" از آن بر میآید نزدیک است. مسئله اینجا انتخابی بودنِ ساختارشکنی، جزئینگری و ضدیت با وحدتگرایی نیست، بلکه مسئله هویتی است گمشده، همچون دفتر خاطرات مهرناز که قابلیت داستاندار شدن، یعنی گفتمان واحد پیدا کردن برای بیان خود را ندارد.
زن نمایشنامه میرمحمدی فاقد قرار و استحکامی عاطفی و زیستی آرام است، این مسئله از پارههای سادهی زندگیِ روزمره او آشکار است. زندگی این زن ناتمام و ناکامل است و این تزلزل عاطفی و آسیبپذیری واقعی به انتخابهای خود زن باز نمیگردد، بلکه به مغفول ماندن زندگی روزمره او در جامعهای مردسالار باز میگردد که اساساً توان کامل شدن و تمام شدگی را از زن میگیرد و او را وادار میکند که در آن نگرش ساختارشکن و ضد وحدت خود که راهی به رهایی است، پیچ بخورد، سرکوب شود و در نهایت غرق شود.
فرم اجرایی علی هاشمی از این نمایش که با وجود بازیهای رئالیستی، به شدت مینیمالیستی است، کمک کرده که این پراکندگی، انسجام ناپذیری و خلاصگی زندگی در ساختاری داستانی به خوبی نمایشی شود. اینجا اجرا هم با کمینهگرایی، یا همان مینیمالیسم میتواند به تصویر یک دفترچه خاطرات مبهم و سؤال برانگیز بدل شود. دفتر خاطراتی که تنها میگوید زنی بیان نشده چگونه میزید.
اجرای "پارههای ساده" که هر شب ساعت 21 در تماشاخانه باران اجرا می شود تا 2 تیرماه ادامه خواهد داشت.