سرویس تئاتر هنرآنلاین: عدم شناخت کافی از ژانرها و سبکها و اتکای یک سویه بر ذهنیات و تجربیات شخصی، سبب میشود که هنگام اجرای یک اثر نمایشی بر روی صحنه، نه تنها محتوای آن، بلکه شاکله و ساختارش نیز آسیب ببیند. معمولا چنین حادثهای موقعی رخ میدهد که کارگردان در جستوجوی اشکال نامتعارف اجرایی و به زعم خودش ارائه ورسیونی نو از اثر باشد، اما پشتوانه تخصصی این کار را نداشته باشد و حتی در این کار افراط هم بکند و نهایتا اثر مورد نظر را تا حدی استحاله نماید.
نمایش "در اعماق" از کشور گرجستان، به نویسندگی "ماکسیم گورکی" و کارگردانی "دیوید دویشویلی" که به عنوان یکی از نمایشهای چارت اجرایی جشنواره فجر انتخاب و در تالار وحدت اجرا میشود، نمونهای از این نوع اجراهاست.
کارگردان، بخش قابل توجهی به پایان نمایش اضافه کرده تا روند حادث شدن حوادث و شکلگیری موقعیتها را به گونهای ظاهرا ابتکاری و به زعم خودش، ادامهدار و تسلسلی نشان بدهد. این بخش در اصل، همان قسمت آغازین نمایش است که سبب طولانی شدن اجرا و کمرنگ شدن پایانبندی پر محتوای اثر شده است: "دیوید دویشویلی" همه حوادث و موقعیتهای غایتمند و سرشار از عشق و امید بخش پایانی نمایشنامه "ماکسیم گورکی" را با بینتیجهگی و در خودماندگی پرسوناژهای بخش آغازین متن به حاشیه میراند و البته آنچه هم که اضافه میکند از آن خودش نیست؛ او در حقیقت ساختار متن و اجرای تطبیقی اثر را به هم میریزد و تاحدی اسانس و جوهره محتوایی آن را که برآیند موضوع، سبک و ژانر اثر است، از آن میگیرد.
این ضعفها تنها به دستکاری و ذهنکاری متن محدود نمیشود. در اجرا هم به اشکال گوناگون عارض شده است. طراحی غلط صحنه منجر به شکلدهی گاراژ گونهای شده که سرایدار یا نگهبانی هم برای آن وجود دارد و مکان را بنا به سلیقه و ذهنیت نادرست کارگردان، مکانی شخصی جلوه داده است که ورود و خروج از آن به شکل متناقضی به اختیار همان نگهبان است؛ ضمن آن که، داشتههای صحنه و متعاقبا ورود بازیگران و رفتارها و حتی ظاهر آنان خصوصیات اجرای یک "هجویه" یا "پارودی" را به نمایش میگذارد و اجرا هم با همین رویکرد هجوآمیز ادامه پیدا میکند تا آنکه در قسمتهای ماقبل آخر دوباره به یک "درام نسبتا اجتماعی" تبدیل میشود.
اجرا به این شکل است که بازیگران در دو سوی صحنه روی نیمکتی در انتظار نوبت بازی خود میمانند و سپس وارد صحنه میشوند. در جلو صحنه هم یک میکروفون در نظرگرفته شده که گاهی یکی از پرسوناژها با آن رو به تماشاگران حرف میزند. اکثر بازیگران لباسهای نسبتا تر و تمیزی به تن دارند و به آدمهای طبقه پائین جامعه شباهتی ندارند. هیچ کدام به طور تعریف شدهای جایگاه و میزانسن مشخصی ندارند و عمدهتا درهم میلولند و متعاقبا بعضیها به تناسب به آخر رسیدن حضور مقطعیشان کنار میروند و به انتظار نوبت بازی بعدی خود مینشینند.
بازی بازیگران اغلب در دیالوگگویی و کمی هم تظاهر رفتاری خلاصه شده و چندان گیرا نیست. بازیگر نقش محوری پرسوناژ "لوکا" و بازیگری که نقش پیرمرد دیگر نمایش را بازی میکند، بسیار ضعیف است؛ ضمنا اساسا از لحاظ چهره و شیوه بازیگری برای این نقشها مناسب نیستند.
نمایش "در اعماق" به نویسندگی "ماکسیم گورکی" و کارگردانی "دیوید دویشویلی" از کشور گرجستان، از نظر جای دهی و میزانسن دهی بازیگران نیز ضعیف است و اغلب آنها هم تکراریاند. این موضوع در مورد به کار بردن نور هم صدق میکند، مثلا استفاده از نور موضعی و نور انتهائی صحنه که هر بار پس از باز شدن در به شکل خورشیدواری به روی صحنه میتابد، چندین بار انجام میشود و کارگردان این موضوع ساده را نمیداند که اگر از یک عنصر، حرکت یا میزانسنی زیاد استفاده شود، کارائی دراماتیک آن زایل میگردد. فقط استفاده از نور آبی متمایل به بنفش و تاباندن آن روی پرسوناژها که اندیشهورزی و خردگرایی آنها را در پایان نمایش به گونهای "نشانه"وار به نمایش میگذارد مناسب است، اما چون کارگردان، این ترفند را هم بدون دلیل، زیاد به کار میبرد، ارزش محتوایی و نمایشی آن از بین رفته است. موسیقی نمایش تا حدی مناسب با حوادث و موقعیتهای روی صحنه است. استفاده ظاهرا تمثیلی از ماهی نقرهای که ابتدا از سمت "راست به چپ" و در صحنه بعد به طور کوچک شده و شکل باختهای از "سمت چپ به راست" نشان داده میشود، کارکرد نمایشی و تمثیلی پیدا نکرده است. بعدا اسکلت بسیار بزرگ و بیفایده این ماهی با همان جهتگیری به طرف راست صحنه باقی میماند. باید یادآور شد که این ماهی هیچ ربطی به محتوای متن ندارد و صرفا حاصل ابتکارورزی انتزاعی کارگردان است و عملا بر اجرا تحمیل شده است.
نمایش "در اعماق" به کارگردانی "دیوید دویشویلی" اجرایی شخصی و تا حدی انتزاعی است که در ژانر "درام اجتماعی" و سبک رئالیسم اجتماعی "ماکسیم گورکی" اختلال ایجاد کرده است؛ این نمایش به شکل ترکیبی از ژانر مورد نظر و چاشنی هجویه و نهایتا برداشتهایی ذهنی، انتزاعی و شخصی ارائه شده و جذابیت محتوایی و اجرایی ندارد.