سرویس تئاتر هنرآنلاین: گاهی یک متن نمایشی از لحاظ پردازش وجوهی از موضوع دارای ضعفهای نسبی است، اما به دلیل ویژگیهای معینی در سایر بخشها، هنگام اجرا بر روی صحنه تأثیرات قابل توجهی را انتقال و انعکاس میدهد و عملا این امکان را فراهم میآورد که تاحدی نقاط برجسته موضوع، ضعفهای مورد نظر را که به کلی نادیده گرفته نمیشوند، کمرنگ جلوه دهد.
معمولا ویژگیهای مورد نظر باید از لحاظ موضوعی الزاما جزو بخشهای قابل تأکید متن باشد؛ در متن نمایش "چریکه چیای هالوز" (آوای کوهساران پریشان) به نویسندگی و کارگردانی بختیار پنجهای که به عنوان یکی از نمایشهای چارت اجرایی جشنواره فجر انتخاب شده، تماشاگر با چنین مقولهای روبهرو میشود. این نمایش به زبان کردی نوشته شده و به همان زبان هم اجرا میشود. تنها ضعف متن این نمایش استفاده زیاد از عنصر "تصادف" است: دو فرزند اول خانواده به طور تصادفی و پشت سرهم میمیرند و فرزند سوم هم که کوچکتر است، بعد از مرگ تصادفی برادران دیگرش به طور تصادفی به دست خود پدر کشته میشود؛ معمولا فقط حادثه تصادفی اول قابل باور است و دو مرگ دیگر از طرف نویسنده تدارک دیده شده و عمدی است. نقاط برجسته متن هم مربوط میشود به عناصر محوری آن. متن نمایش "چریکه چیای هالوز" نه تنها تماتیک و "موضوع محور" بلکه "پرسوناژ محور" هم است: پرسوناژ "پدر" یا ژنرال باز نشسته با اقتدار فرماندهی خانواده سنتیاش را همانند یک پادگان نظامی در اختیار دارد و "مردسالارانه" برهمه فرمان میراند، طوری که حتی زنش هم جرئت حرف زدن ندارد. این وضعیت به برجسته شدن این پرسوناژ کمک کرده و در اجرا هم عملا مشهود است: چیدمان پرسوناژهای "همسرش" که مرعوب شده و بسیار عصبی و کم حرف است و پرسوناژ "نوکر" که کاملا مطیع و فرمانبر اوست، به گونهای مکمل و دراماتیک، عملا به شخصیتپردازی کامل "مرد اقتدار گرای" خانواده کمک کرده و این بخشها واقعا هوشمندانه پردازش شدهاند.
طراحی صحنه با هوشمندی و ابتکار انجام شده است: سن در چارچوب طراحی داخل خانه عملا به دو سن تبدیل شده، یکی در پائین و دیگری کمی با ارتفاع بالاتر ؛ هر دو سن از طریق دو راهپله جانبی به هم راه دارند و سامان ارمی به شکلی خلاقانه بیشرین امکان را برای مانور نمایشی بازیگران و شکلگیری میزانسنهای گوناگون فراهم کرده است و کارگردان هم به شکلی هنرمندانه از همه این فضاهای اجرایی ایجاد شده، استفاده کرده و همه فضای صحنه دارای کاربری و کارکرد دراماتیک است.
نور به تناسب موضوع نمایش کارکردی معمولی دارد. طراحی لباس و مخصوصا لباس پرسوناژ نوکر که حاصل ذوق عطا روشنزاده است و نیز چهرهپردازی او که توسط سیدحسن سیدپور انجام شده، تاحدی در القاء شخصیت و موقعیت او مؤثر واقع شده است. موسیقی نیز با موضوع و اجرا تناسب و هماهنگی دارد.
در نمایش "چریکه چیای هالوز" به نویسندگی و کارگردانی بختیار پنجهای که در ژانر "تراژدی" قرار میگیرد، مقوله بازیگری به دلیل پرسوناژ محور بودن نمایش، بسیارحائز اهمیت است. باید اذعان داشت که بازی همه بازیگران، خصوصا بازی احمد نقده که بازیگر محوری نمایش به حساب میآید، بسیار جذاب و تأثیرگذار است. او با آن که نقش پرسوناژی اقتدارگرا را ایفا میکند، حرکت اضافی ندارد و بیشتر متکی به بیان و حالتگیری درجایی است و اساسا همین ویژگی در بازی، اقتدارگرایی او را بیشتر نمایانده است، زیرا ذهن تماشاگران را به تلاطمات درونی او معطوف میکند. نقش کم دیالوگ و کم حرکت، گلچین دنیا دیده هم که پرسوناژ زن خانواده را به نمایش میگذارد، نقشی دشوار است؛ او زنی درونگرا، مرعوب شده و عصبی را مینمایاند که وجوهی از تأثیرات رفتاری شوهرش را به طور ضمنی نشان میدهد و به همین دلیل بازی آرام و بطئی او مناسب و ستودنی است. بازی زیبای امید خاکپور که شخصیت پرسوناژ نوکر را به مثابه بخش بیرونی نسبتا قرینهواری از شخصیت مرد خانواده به نمایش میگذارد، به علت ژستها و حالات تکیده، آرام و تاحدی مرموز و رعبانگیزش و در کل به تناسب نقشاش که ارتباط زیادی به موضوع و پرسوناژ اصلی نمایش دارد، قابل تامل است.
بختیار پنجهای به عنوان کارگردان نمایش، در شکلدهی میزانسنها و استفاده نمایشی از همه فضای صحنه که نشانگر استفاده خوب و هنرمندانه او از طراحیهای صحنه، لباس، چهرهپردازی و کاربرد موسیقی و نیز بیانگر بهرهگیری از بازیهای خوب همه بازیگران است، بسیار موفق عمل کرده و در کل اجرایی دیدنی ارائه داده است.