سرویس سینمایی هنر آنلاین: صدایش زنگ خاصی دارد، جوان است و سرزنده... همواره جای جوانان صحبت کرده است و بااینکه سن و سالی از او گذشته است، اما روحیات و خلق و خویش جوان است.
هر سهشنبه صبح که پیچ رادیو را روی رادیو پیام تنظیم کنید، صدای زنده و سرحالش اول صبح حالتان را خوب میکند. پر از انرژی است و نشاط... منوچهر والی زاده را میگویم هم او که سالهاست جای مردان برتر هالیوود لب زده است و بازی آنها را برایمان خاطره ساز کرده است. لوک خوششانس را هم به خاطر او میشناسیم و به خاطر او لوک خوششانس در ایران خوششانس شد و همه از آن استقبال کردند.
منوچهر والی زاده تهرانی در چهارم تیرماه سال ۱۳۱۹ در محله لالهزار تهران متولد شد. او در سالهای ۱۳۳۸–۱۳۳۷ یعنی از دوران دبیرستان بعد از چند تئاتر آماتوری به تئاتر تهران راه یافت و در یک نمایشنامه به کارگردانی خانم مورین نقش کوتاهی به عهده گرفت و پس از آشنایی با منصور متین که از هنرمندان تئاتر و دوبلاژ فیلم بود، به استودیوی شاهین فیلم برای دوبله دعوت شد و پس از همکاری در چند فیلم کوتاه نزد آنها به استاد علی کسمایی معرفی شد و چندین سال در خدمت او کارآموز بود و بعد از مدتی در فیلم "دختر بنفشه فروش" نقش اول فیلم "هل فرر" را به عهده گرفت. در سال ۱۳۴۰ از طریق تاجی احمدی به امین امینی معرفی شد، (استودیو عصر طلائی) و اولین بازیگری او در سینما بازی در فیلم "خداداد"رقم خورد. تا سال ۱۳۵۷–۱۳۵۶ نزدیک به ۱۸ فیلم سینمایی بازی کرد. به بهانه حضور پرشورش در عرصه دوبله ایران به سراغ او رفتیم و گپوگفتی درباره دوبله و وضعیت حال حاضر آن در ایران داشتیم که در زیر میخوانید:
آقای والی زاده بگذارید کمی به عقب برگردیم و خاطرات شمارا مرور کنیم. چه شد که به فضای هنری علاقهمند شدید و این علاقه نهایتاً منجر به وردتان به عرصه دوبله شد؟
من در کوچه بوشهری روبروی کوچه نصر در خیابان لالهزار تهران به دنیا آمدم. مدرسه من در بین محله پامنار و خیابان ناصرخسرو که به آن محله عربها میگفتند واقعشده بود. دوره دبیرستان را هم در دبیرستان قریب واقع در خیابان سعدی جنوبی گذراندم و ازآنجاییکه از همان دوران مدرسه به هنر و دوبله علاقهمند بودم، دیگر فرصتی برای ورود به دانشگاه نیافتم. از این بابت هم همیشه افسوس خوردهام چون دوست داشتم که تحصیلاتم را ادامه میدادم. یک تئاتری در اول خیابان لالهزار به نام تئاتر گیتی وجود داشت که برادر من در آنجا کار تئاتر میکرد. افرادی که آن زمان کار تئاتر میکردند، همه کار اعم از بستن دکور، نشستن در گیشه، تمیز کردن پشتصحنه، مدیریت سالن و کارهای اجرایی تئاتر را خودشان انجام میدادند. من هم بعد از کلاسهایم در دوره دبستان، همیشه در تئاتر گیتی در کنار برادرم بودم و از همان دوران به تئاتر علاقهمند شدم. بعد از دبیرستان و اخذ مدرک دیپلم سه سال کارمند شرکت تلفن شدم. تا اینکه با استادم آقای علی کسمایی آشنا شدم و از طریق او در سال 37 به کار دوبله وارد شدم. استاد کسمایی آنقدر کار مرا پسندید که گرفتار کار دوبله شدم و بدون آنکه از شرکت تلفن استعفا بدهم، دیگر به آنجا نرفتم
پس با این حساب ابتدا تئاتر کارکردید و بعد وارد عرصه دوبله شدید؟
بله آرزو و علاقه به تئاتر همیشه همراه من بود و سالهای بعد جامه عمل به خود پوشاند. ابتدا همزمان باکار دوبله، در خانه جوانان بهصورت غیرحرفهای تئاتر انجام میدادم و به همراه گروهمان برای اجرا به مدارس میرفتیم؛ اما زمانی که وارد فضای دوبله شدم آنقدر مشغلهام در این کار زیاد شد که دیگر صرفاً به این حرفه پرداختم و از سال 38 دوبله را بهصورت مستمر در پیش گرفتم و به شغل و حرفه اصلیم تبدیل شد.
از چه زمانی وارد عرصه بازیگری در سینما و تلویزیون شدید؟
در سال 40 به من پیشنهادی برای بازیگری در یک فیلم ارائه شد که من آن را پذیرفتم و پسازآن بهصورت متناوب تا سال 42 در 3 ،4 فیلم دیگر در استودیو عصر طلایی بازی کردم. آن زمان خانم تاجی احمدی مرا به استودیو عصر طلایی معرفی کرده بود که مرحوم امین امینی در آن کارگردانی میکرد. بعدازآن چند فیلم دیگر همبازی کردم که درنهایت شمار فیلمهای من تا سال 57 به عدد 18 رسید. همچنین سه سریال تا پیش از انقلاب بازی کردم، "سرکار استوار"، "قصه عشق" و "تلخ و شیرین" نام داشتند. در اوایل انقلاب اسلامی به خاطر تغییراتی که در کشور به وجود آمد، همه کارهای هنری حتی دوبله هم یک مدت تعطیل شد. بعد از مدتی ویدئو شکل گرفت و راه افتاد و من از این طریق دوبارهکار دوبله را آغاز کردم. پس از انقلاب هم دوباره چند سریال و تلهفیلم بازی کردم ولی آنطور که بایدوشاید جاندار نبود.
برادرتان هم کار تئاتر را ادامه دادند؟
برادرم آن زمان در خبرگزاری پارس (ایرنا فعلی) فعالیت میکردند که دفتر این خبرگزاری در میدان ارگ بود و بعدازظهرها به کار تئاتر میپرداخت. او ابتدا بهصورت آماتور کارگردانی میکرد ولی وقتی وارد تئاتر گیتی شد، دیگر کارش را بهصورت حرفهای انجام داد. متأسفانه برادرم در سال 48 در مسیر تهران- ساری در مأموریت کاری که داشت، در جاده هراز گرفتار بهمن شد و به همراه 350 نفر دیگر که دچار بهمن شده بودند، جان سپرد.
اشاره کردید به اینکه تئاتر آرزو و علاقه شما بود، چه چیزی در تئاتر نظر شمارا به سمت خود جلب کرد و باعث شد که وارد حوزه هنر نمایش شوید؟
بزرگترهای هنر همیشه گفتهاند که تئاتر مادر هنرهای نمایشی است. همهکسانی که در سینما چهره شدند، عشق به تئاتر داشتند و کارشان را با تئاتر شروع کردند. آن زمان به شکل امروزی خبری از سینمای حرفهای نبود، تئاتر روحوضی و ... وجود داشت پس همه به تئاتر علاقهمند میشدند. در هنر بهخصوص هنرهای نمایشی همه نوع کاری ازجمله کارگردانی، تدوین، بازیگری و... وجود دارد، اگر هم شخصی در عرصه بازیگری موفق میشد به این دلیل بود که پشتکارش فقط برای کار هنرپیشگی بود و یک سری مشوق هم داشت که باعث میشد، آن راه را ادامه دهد. من هم از زمانی که وارد کار دوبله شدم، مدام میگفتند که صدایت خوب است و همین تشویقها باعث شد که در این کار ماندگار شوم. خیلیها وارد کار بازیگری میشوند و وقتی به موفقیت نمیرسند، به سراغ یکرشته دیگر میروند تا به نتیجه دلخواهشان در کار هنر برسند. من عقیده دارم که ما باید هر کار و رشتهای را با پادویی شروع کنیم. من در دوران مدرسه تابستانها را با پادویی در مغازهها و کفاشیها میگذراندم. این واژه پادویی از آن موقع در ذهنم مانده و اکنون اعتقاد دارم که آدم هر کاری را با پادویی شروع میکند حالا اگر درس هم در این میان باشد چهبهتر.
شما در جوانی چهره و فیزیک مناسبی برای بازیگری داشتید، چرا سعی نکردید که این حرفه را دنبال کرده و در آن ماندگار شوید؟
همانطور که گفتم من از دوران نوجوانی وارد کار دوبله شدم و دوبله برایم جایگزین حرفههای دیگر شد. دوبله ازنظر کاری خیلی مرا ارضاء میکرد، مضاف بر آنکه من بهشدت کار گویندگی را دوست داشتم؛ بنابراین کارم را رها نکردم و الآن 55 سال است که بهطور مداوم در کار دوبله هستم. به هر صورت در کنار کار دوبله، در حوزه سینما و تئاتر هم یک سری فعالیتها داشتم. به نظرم برای بازیگری در تئاتر خیلی باید تلاش کرد و مقاوم بود. امروز برای بازیگری در تئاتر، باید تحصیلات دانشگاهی داشت. درگذشته اینچنین نبود و اکثراً بهجای تحصیلات دانشگاهی، کارشان را بهصورت تجربی یاد میگرفتند و انجام میدادند. از کودکی هیچوقت دوست نداشتم که خودم را به کسی یا چیزی تحمیل کنم و مایل بودم که خودشان از من دعوت کنند تا در نقشهایی که مرا مناسب آن میبینند حضور بیایبم. درواقع میخواستم در آنچه استحقاقش رادارم حضور داشته باشم وگرنه رشته دیگری که در آن موفق میشدم را ادامه میدادم. برای من کار دوبله و بازی در فیلمهای سینمایی، ثمره کار تئاتر است. من برای تئاتر خیلی ارزش قائل هستم. ولی از یکجایی به بعد دیگر یک دوبلور حرفهای شدم و زندگیام از راه دوبله میگذشت، بنابراین طبیعی بود که کمتر به بازیگری برسم ولی هر بار که یک فیلم یا سریال به من پیشنهاد شد و من از آن رضایت داشتم، کار دوبله را مدتی رها کردم و تمام ذهنیتم را روی نقشم گذاشتم.
پیشینه تئاتریتان چقدر در کار دوبلاژ به شما کمک کرد؟
اگر شما تئاتر کارکرده باشید و سپس وارد کار دوبله شوید، زودتر آن را یاد میگیرید چون شما در تئاتر حس، بیان، راه رفتن و... را یاد میگیرید و سپس همان حس و بیان را بهخوبی در دوبله پیاده میکنید. تئاتر از همه نظر به کار من کمک کرده است. واقعاً تئاتر مادر هنرهای نمایشی است. بازیگری در تئاتر مدام به شما تجربه میدهد حتی اگر تحصیلات دانشگاهی آن را نداشته باشید. همه تئاتر عشق است و باید در آن مانند یک پزشک بهروز بود. تئاتر مقوله بسیار والایی است و هیچوقت هم تمام نمیشود. شما باید در تئاتر روزبهروز تجربه به دست آورید. یکی از بازیگران موردعلاقه من در تئاتر آقای علی نصیریان هستند که سالهای متمادی فقط تئاتر کارکرد. او در دانشکده هنرهای دراماتیک تحصیلکرده تئاتر است و کارش را در تئاتر از صفر شروع کرده تا امروز به چنین هنرپیشه بزرگی تبدیلشده است. وی در زمان فعلی هم بهروز است و هنوز دارد میآموزد.
اولین فیلمی که دوبله کردید را به خاطر دارید؟
خیر. فقط یادم میآید که در اولین دوبله خیلی دشوار حرف زدم و به آقای کسمایی مدیر دوبلاژ گفتم که اینکاره نیستم و میروم. او گفت که تو استعدادش را داری و مشکلاتت با تمرین درست میشود. آقای کسمایی در سنی قرار داشت که خیلی به جوانان بها میداد و علاقهمند بود جوانان وارد کار دوبله شوند. درواقع او حس لازم را در من دیده بود و باعث شد که من بیشتر در دوبله بمانم.
به خاطر آن نبود که در آن زمان تعداد دوبلورها کم بود و میخواستند یک نسل جدیدی از دوبلورها را تشکیل بدهند؟
چرا، الآن هم همین حالت وجود دارد و از میان قدیمیهای دوبله بیشتر از 10 ،12 نفر باقی نماندهاند. اگر امروز انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم 180 عضو داشته باشد، 150 نفر آن متعلق به دهه 60 تا به امروز هستند. آن زمان هم شرایط به همینگونه بود ولی چون جمعیت کمتر بود، یکصدا که میدرخشید، زودتر اوج میگرفت. الآن مضاف بر اینکه جمعیت کشور زیاد شده، علاقهمند و متقاضی دوبله هم زیادتر شده است. در حال حاضر جمعیت جوان حدود 70 ،80 درصد کشور را فراگرفته است و لازم است که جایگزین نسل قدیمی هنر شوند. الآن علاقهمندان به کار دوبله زیاد هستند و همه بهعنوان یک شغل درآمدزا روی آن حساب میکنند، درحالیکه این کار اصلاً پول ندارد. به نظرم 80 درصد کار هنری عشق و فقط 20 درصد آن سرمایه است. مرحوم خسرو شکیبایی یکی از دوستان صمیمی من بود که یکبار قبل از بازی در فیلم "هامون" به من گفت که برای 150 نمایشنامه در اداره تئاتر هیچ پولی نگرفته و تنها بازی کرده است. خسرو شکیبایی عشق به هنر داشت که او را به چنین جایگاهی رساند. این عشق بهسادگی به دست نمیآید و پشتکار و علاقه خاصی میخواهد که باید در ذات هنرمند باشد. آقایان عزتالله انتظامی یا پرویز پرستویی واقعاً در کار تئاتر زحمتکشیدهاند. الآن آقای پرستویی راحت میتواند کار دوبله کند ولی فقط همین کار بازیگری را ادامه میدهد. از میان بازیگران نسل جدید هم آقایان شهاب حسینی و بهرام رادان مستعد هستند و میتوانند در دوبله هم کار کنند چون دورههای دانشگاهی تئاتر را گذراندهاند. به همین دلیل هم شهاب حسینی در فیلم "مدار صفر درجه " میتواند بهجای خودش حرف بزند؛ اما درگذشته اینطور نبود و افرادی دیگر بهجای هنرپیشهها حرف میزدند. الآن هنرپیشهای که صدا و بیان نداشته باشد، اصلاً نمیتواند کار کند و بدرخشد.
قبل و بعد از انقلاب بهجای چه بازیگران ایرانی حرف میزدید؟
من جای آقایان متوسلانی، پیمان، امیر فخرالدین و جوانهای دیگر حرف میزدم. در اوایل انقلاب هم که هنوز صدا سر صحنه اوج نگرفته بود، جای آقای رضا رویگری، امین تارخ، ابوالفضل پورعرب و... حرف زدم.
تابهحال اتفاق افتاده که فیلمی را مدتی پس از دوبله ببینید و حس کنید که بهتر از آنهم میتوانستید آن را دوبله کنید؟
خیلی از فیلمهایی که دوبله کردهام را بعدها دیدم و با خودم گفتم که کاش این فیلم یکبار دیگر دوبله میشد. این اتفاق برای بازیگران هم خیلی میافتد. آنها هم گاهی سکانسهایی را بازی میکنند و بعداً که فیلمشان را میبینند، با خودشان میگویند که کاش آن را یکبار دیگر بازی میکردند. تجربه باعث میشود که یک هنرمند همیشه پیشرفت کند و حس کند که روزبهروز بهتر میشود. کار هنری تا لب گور همراه هنرمند است و او باید تا زمانی که توان و نیروی کار دارد بیاموزد و تجربه کند. آقایان جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز مصداق بارز این گفته من هستند که هنوز هم دوست دارند بازیگری کنند. کار اداری و کار آزاد بازنشستگی دارد ولی کار هنری اینگونه نیست. کار هنری همیشه تبلور و تلالو دارد. ما کسانی هستیم که باید در خدمت مردم باشیم چون اگر مردم نباشند، ما بههیچعنوان نخواهیم بود. کار ما به شنونده و بیننده احتیاج دارد چون آنها هستند که تشویق میکنند چه کسی خوب و چه کسی بد بازی کرده است. کار هنری بدون تماشاچی و شنونده چه فایدهای دارد؟ من روزهای سهشنبه از ساعت 6 تا 10 صبح در رادیو پیام گویندگی میکنم. هر سهشنبه از ساعت چهار صبح بیدار میشوم تا ساعت شش صبح که وقتی میخواهم "بسمالله الرحمن الرحیم " را بگویم خوابآلوده نگویم. ساعت چهار بیدار میشوم تا جمله اولم در رادیو نشاط داشته باشد. این کارها تمرین میخواهد و آدم باید بتواند خودش را حفظ کند.
شما برای آنکه همچنان صدایتان همان سرزندگی گذشته را داشته باشد، چهکارهایی انجام میدهید؟
صدای سرزنده براثر کار مستمر همیشه میماند. البته در کار گویندگی باید یک سری موارد را رعایت کرد. مثلاً پرخوری برای کار گویندگی خیلی بد است، چون نفس آدم بهسختی بالا میآید یا باید مراقب سرماخوردگی بود چون صدا را تغییر میدهد. هرکسی برای حفظ صدای خودش یک سری شگرد دارد. ناگفته نماند که ورزش و نرمش همهچیز را سلامت نگه میدارد. من هنوز هم هر صبح تا 10 ،15 دقیقه نرمش نکنم، از خانه بیرون نمیآیم. بعضیها متأسفانه تا شهرتی پیدا میکنند به بیراهه میروند. امیدوارم که این اتفاق برای هیچ جوانی رخ ندهد.
چند سال طول کشید که از دوبلوری به مدیریت دوبلاژ رسیدید؟
4،5 یا شاید 10 سال برای این اتفاق طول کشید، ولی من اصولاً خیلی کمتر کار مدیر دوبلاژی را انجام دادم. مدیریت دوبلاژ یک فرصت جداگانه میخواهد و به مطالعه و حوصله دیگری احتیاج دارد. من فرصت نمیکنم که سه روز وقتم را در خانه برای دیدن فیلم بگذارم ولی یک سری از افراد هستند که صرفاً کار مدیر دوبلاژی میکنند. مدیریت دوبلاژ لزوماً یکصدای خیلی خوب هم نمیخواهد. الآن خیلی از مدیر دوبلاژهای نسل جوان ما صدای آنچنانی ندارند؛ اما در این میان هم هستند مدیران دوبلاژی که صدایشان هم خوب است ولی برای دوبلوری آمادگی لازم را ندارند.
چه تفاوتهایی میان نسل جوان امروزی و دوران جوانی خودتان در حوزه دوبله وجود دارد؟
سواد جوانهای امروزی حوزه دوبله بیشتر است. ما تا مقطع دیپلم تحصیل کردیم ولی بچههای امروزی دوبله باید حتماً لیسانس داشته باشند. الآن صداوسیما گویندهای را که لیسانس نداشته باشد، نمیپذیرد. امروز بچههای تئاتری خیلی خوب خودشان را آماده میکنند و در کارشان موفق هستند. زمان ما همهچیز به گستردگی امروز نبود. امروز کامپیوتر و اینترنت همه را انگشتبهدهان نگه میدارد. درگذشته هر چه بود ما خودمان بودیم. یک عده به ما میگفتند که فلان جا خوب گویندگی نکردی ولی کسی نبود که درس گویندگی به ما بدهد. من با تجربیات و عشق و علاقه خودم یک دوبلور شدم. آقای منوچهر اسماعیلی مدرک دیپلم دارد ولی یکی از گویندگان فیلم است که در دنیا نظیر ندارد. دوبله درگذشته یک سری محاسن هم داشت. مثلاً افرادی که در دوره جوانی ما کار دوبله میکردند، همه با عشق و علاقه به این سمت آمده بودند ولی کسانی که امروزه وارد حوزه دوبله میشوند، فقط به فکر این هستند که ماهانه حدود 2 ،3 میلیون تومان پول دربیاورند ولی وقتی در دل کار قرار میگیرند، میبینند که از این خبرها نیست. در کار دوبله خیلی سخت میشود که ماهانه سه میلیون تومان درآمد به دست آورد، مگر که آن کار یا آن فرد استثناء باشد.
با توجه به آنکه امروز دیگر صدابرداری بهصورت همزمان بر سر صحنه فیلمبرداری انجام میشود و تلویزیون هم فیلمهای خارجی زیادی را برای دوبله خریداری نمیکند، وضعیت فعلی دوبله در کشورمان را چگونه میبینید؟
وضعیت فعلی دوبله زیاد خوب نیست و تعریفی ندارد. تلویزیون خانه من است وزندگی من بیشتر از طریق آن میگذرد. من حدود 46 ،47 سال است که به تلویزیون میروم. درگذشته شرایط دوبله در تلویزیون خیلی مساعد بود ولی از یکزمانی به بعد به خاطر مشکلاتی که برای خرید فیلمهای خارجی به وجود آمد، این شرایط بد و بدتر شد. یکزمان که کلاً ما را تحریم کردند و فیلمی به ما نمیفروختند و اکنون هم خریداری فیلمهای خارجی مستلزم هزینه هنگفتی است. در چند سال اخیر ما تا به خودمان آمدیم، دیدیم که تلویزیون پر از فیلم و سریالهای کرهای، چینی یا ژاپنی شده است. این فیلم و سریالها گوینده ساز نبودند. البته کسی که دوبله را دوست داشته باشد، با همان فیلمها هم گوینده میشود. ولی متأسفانه دیگر شرایط برای جوانان فراهم نمیشود که بهجای بازیگران برجسته هالیوود حرف بزنند. من یکزمانی بهجای تام کروز یا تام هنکس حرف میزدم ولی اکنون چنین شرایطی برای جوانانمان فراهم نمیشود. معمولاً دوبلورها یک پیشزمینهای از زبان انگلیسی همراه خوددارند ولی زبانهای کرهای یا چینی کاملاً متفاوت از زبان ما هستند. نوع گفتار کرهایها و چینیها خیلی با گفتار ما فرق دارد. ما اگر برای القای پیاممان چهار خط حرف بزنیم، یک کرهای ممکن است آن جهار خط را در یک خط توضیح دهد؛ بنابراین دوبلورها نیازمند تبحر خاصی هستند که این فاصله چندین کلمهای را با تند و سریع کردن دیالوگهایشان پوشش دهند. در اینگونه فیلمها کار مدیر دوبلاژ خیلی سخت است چون ما محل مکث جملات را نمیدانیم کجاست. خانم زهره شکوفنده (مدیر دوبلاژ) برای سریالهای "جواهری در قصر " یا "امپراتور دریا " خیلی زحمت میکشید. یکزمان سریالهای خیلی ضعیف چهار دهه پیش شرق آسیا برای دوبله به تلویزیون ما میآمد که آقای قنبری خیلی برای آنها زحمت میکشید و حتی بر ایشان داستان مینوشت!
یک مدیر دوبلاژ خوب باید چهکارهایی انجام دهد؟
یکی از کارهای سخت مدیر دوبلاژی، چیدمان گوینده است بهجای هنرپیشگانی که در فیلم حضور دارند. خیلی اهمیت دارد که مدیر دوبلاژ تشخیص دهد که صدای کدام دوبلور به صدا و قیافه کدام هنرپیشه نزدیک است. از طرفی سانسورها نیز کار مدیر دوبلاژ را خیلی سختتر میکنند. بهطورکلی کار دوبله فوقالعاده کار سختی است. برای هر قسمتی از یک سریال، رنج و مشقتهای فراوانی به گروه دوبله وارد میشود. آنوقت مخاطب در خانه مینشیند و خیلی صریح میگوید که این فیلم چقدر بد دوبلهشده است. البته مخاطب هم حق دارد چون ما فیلم و سریال را برای او دوبله میکنیم و درنهایت او باید کار ما را بپسندد ولی باید توجه کرد که این کار چه دشواریهای عظیمی دارد.
شاید علتش این است که مخاطب دوست دارد همیشه صداهای خاصی مثل صدای شما، صدای آقای اسماعیلی و یا صدای آقای مهرتاش را بشنود ولی الآن با ورود نسل جدید، صداها تقریباً برای او غریبه هستند، برای همین نمیتواند دوبلههای جدید را بپذیرد.
دوبلوری یک کار پشتصحنه است و تا چندی پیش هیچکدام از دوبلورها به چهره شناخته نمیشدند، تا اینکه جوانهای نسل دهه 60 به بعد وارد حوزه خبرنگاری شدند و از طریق رسانههایشان دوبلورهای کشور را به مردم شناساندند. من همیشه از این کار جوانان اهل رسانه تشکر میکنم و معتقدم که کارشان جای تقدیر بسیار دارد. درگذشته شرایط اینطور نبود و مخاطبان فقط صدای دوبلورها را میشناختند. الآن برای مخاطب جذاب است که منوچهر والیزاده با بیش از 70 سال سن، جای یک جوان بیستوچندساله حرف میزند. مردم ما باید به صداهای جدید عرصه دوبله هم عادت کنند که به نظرم این اتفاق رخ میدهد و مردم به این صداها نیز عادت خواهند کرد. مخاطبان فیلم و سریال باید این کار را انجام دهند چون نسل قبلی دوبله بالأخره تمام میشود. البته به این زودی نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که به صداهای جدیدتر عادت کند و احتمالاً دراینبین یک خلأ 15، 16 ساله به وجود میآید.
گفته میشود که به خاطر سانسورهای زیاد فیلمهای خارجی، معمولاً مدیر دوبلاژها قصه فیلم را عوض میکنند. بهخصوص در مورد سریال "اوشین " این اتفاق خیلی رخ داد و همه میگفتند که داستان آن تغییر کرده است. این گفته چقدر واقعیت دارد؟ یک مدیر دوبلاژ تا چه اندازه اختیار دارد که به متن قصه دست ببرد؟
ما در ایران زندگی میکنیم، بنابراین هر فیلمی که از تلویزیون ما پخش میشود باید با شرایط و موازین کشور سازگار باشد. یک فیلم یا سریال برای دوبله، ابتدا ترجمه میشود سپس خود فیلم و متن آن در تلویزیون و وزارت ارشاد مورد بازبینی قرار میگیرند که در آنجا قسمتهایی از فیلم حذفشده و بخشی از دیالوگها نیز ویراستاری میشود و درنهایت آن متن ویراستاریشده است که به دست مدیر دوبلاژ میرسد؛ بنابراین هر تغییری که در حذف سکانسها یا دیالوگها به وجود میآید، قبل از مرحله دوبله انجام میشود. البته گاهی هم مدیر دوبلاژ میتواند جملاتی که از دست ویراستار دررفته و با عرف جامعه ما سازگار نیست راکمی تغییر دهد ولی اینطور نیست که او قصه فیلم را عوض کند.
دوبله فیلم و سریالهای کدام کشورها سختتر است؟
کره و چین. بازیگران چینی همه یکشکل هستند و کار مدیر دوبلاژ را حتی برای پیدا کردن نقشها سخت میکنند. علاوه بر آن سختی زبان کره و چین هم کار دوبلاژ را سخت میکند. زبان چینی که اصلاً بیان ندارد و همه آن صوت است. وقتی یکزبان سه هزار حرف دارد، شما حساب کنید که چه زبان دشواری میشود. دوبله زبانهای انگلیسی و فرانسوی راحتتر است چون معمولاً دوبلورها با این زبانها آشنایی دارند.
سطح سلیقه مخاطب امروزی تغییر کرده بسیاری از مخاطبان امروز بهراحتی به سایتهای پخش فیلم دسترسی دارند و اغلب فیلمها را دوبلهشده خریداری میکنند. شما برای این تغییر سطح سلیقه مخاطب چهکار میکنید؟
ما باید بازمان پیش برویم و بهروز باشیم. بههرحال سلیقه مخاطب امروزی باسلیقه 50 سال پیش خیلی تفاوت دارد. مخاطب امروزی دانشکده دیده است و جوان بیسواد 60 سال پیش نیست که فقط بنشیند و تماشا کند. الآن قضیه خیلی حساستر شده و مخاطبان کوچکترین اشتباهی را سریعاً متوجه میشوند؛ بنابراین وقتی مخاطبان چنین دقتی دارند، ما هم باید میزان دقتمان را بالا ببریم. یکی از دلایلی که باعث میشود فیلم بهخوبی دوبله نشود، شتابی است که در کار وجود دارد. درگذشته دوبله یک فیلم سینمایی حدود 10 روز طول میکشید ولی الآن اگر دوبله یک فیلم سینمایی ساعت 9 صبح امروز آغاز شود، ساعت 6 بعدازظهر به پایان میرسد. علت این سرعت بخشی به کار، بحث پیشرفت فنآوری است ولی بههرحال نمیتوان یک کار دوبله را هم به این سرعت به پایان رساند چون از کیفیت دوبله آن کاسته میشود. اخیراً پیش میآید که یک فیلم را اول صبح تحویل بخش دوبله میدهند و تا شب آن را دوبلهشده تحویل میگیرند که به پخش برسانند. این اتفاق در سایتهای پخش فیلم هم رخ میدهد. ما در سالهای اخیر فیلمهای خوبی برای سایتهای مختلف دوبله کردهایم ولی اینکه یک فیلمی را چندساعته دوبلهشده بخواهند، معقول و شدنی نیست چون ترجمه، انتخاب مدیر دوبلاژ، انتخاب گوینده، گویندگی و میکس یک دوبله چند روز فرصت میخواهد. خوشبختانه الآن سایتها کمی بیشتر با دوبله آشنا شدهاند و درک میکنند که برای یک دوبله خوب 8 تا 10 روز زمان نیاز است.
در سالهای اخیر یک سری فیلمها و انیمیشنهای خارجی توسط شرکتهای مختلف دوبلهشده و منتشر میشوند. وضعیت کیفی دوبلههای این گروهها چگونه است؟
اکثر آن فیلمها بهصورت زیرزمینی دوبله میشوند و مجوز پخش ندارند. به نظرم برخی از کارهای آن گروههای زیرزمینی هم خیلی خوب است ولی آنها نمیتوانند به کارشان اطمینان داشته باشند چون هرلحظه ممکن است که جلوی کارشان گرفته شود. البته این افراد اگر بخواهند از راه قانونی هم وارد کار دوبله شوند، باید مسیر خیلی دشواری را طی کنند تا به تلویزیون برسند. شاید یکی از دلایلی که باعث شد آنها به سمت کار زیرزمینی بروند، همین مسیر دشوار رسیدن به تلویزیون بود. پارسال در تلویزیون یک برنامه استعدادیابی به نام "جادوی صدا " برگزار شد که 8 هزار متقاضی برای دوبله داشت! از این 8 هزار نفر که صداهای خودشان را ارسال کرده بودند، فقط 54 نفر انتخاب شدند که الآن هیچکدامشان به استخدام سازمان درنیامدند. سازمان به نفر اول مسابقه پیشنهاد همکاری داد که او هم گفت آنقدر در اصفهان کار دارد که نمیرسد به اینجا بیاید.
چرا بهغیراز تجربه موفق لوک خوششانس، دیگر چندان در فضای انیمیشن کار نکردید؟
من خیلی کم در انیمیشنها حرف زدم، شاید به تعداد انگشتان دست. چون کار انیمیشن یک هنر دیگر است. افرادی که تیپ میسازند معمولاً در کار انیمیشن موفق میشوند. من هیچوقت فرصت ورود به دوبله انیمیشن را نداشتم چون بهاندازه کافی سرم در کار دوبله فیلم و سریالهای تلویزیونی گرم بود.
زمانی که در جوانی بهجای هنرپیشههای معروف دنیا مخصوصاً هنرپیشههای هالیوود حرف میزدید، چه حسی داشتید؟
از کار لذت میبردم و الآن هم لذت میبرم. ما بیننده و شنونده داریم و یک عده هستند که کار ما را دوست دارند. چندی پیش یک نفر به من میگفت که صدایت را در یک فیلم قدیمی شنیدهام و وقتیکه نام فیلم را به من گفت، برای من تعجبآور بود چون در آن فیلم فقط در حد یک جمله حرف زده بودم! وقتی چنین افرادی هستند که کارت را با جدیت دنبال میکنند و صدایت را با یک جمله تشخیص میدهند، دیگر شما نمیتوانید برای آنها بدکار کنید. ما حتی اگر فیلم بد باشد و بازیگر آن بد بازی کرده و بدحرف زده باشد، باید تمام تلاشمان را به کار بگیریم تا ضعفهای آن را بپوشانیم. اگر یک بازیگر صد درصد خوب بازی کرده باشد، در دوبله 50 درصد زحمت انتقال این بازی خوبروی دوش دوبلور است چون او باید بتواند صدای خوبی را همزمان با تصویر خوب بازیگر به بیننده منتقل کند، در غیر این صورت کار بازیگر را خراب میکند.
در حال حاضر در رادیو و تلویزیون مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
فعلاً سهشنبه صبحها در رادیو پیام گویندگی میکنم و در تلویزیون نیز کما فی سابق به کار دوبله میپردازم. البته در حال حاضر اوضاع دوبله در تلویزیون خیلی خوب نیست و من در عرض 3 ماه، شاید فقط در دو یا سه فیلم حرف بزنم. آخرین فیلمی که دوبله کردم یک فیلم آمریکایی بود. همچنین در تلویزیون یک برنامه 52 قسمتی به نام "دوبله و سینما " تولید کردهایم که احتمالاً از اواخر دیماه از شبکه نمایش پخش خواهد شد. من مجری این برنامه هستم و در آن با گویندگانی که خیلیها چهرههایشان را نمیشناسند، مصاحبه میکنم. البته در میان مهمانهای این برنامه خبرنگار، فیلمساز، انیمیشنساز و... نیز وجود دارد. یکی از سریالهای آمریکایی که من دوبله کردم و خیلی مورد استقبال قرار گرفت، سریال "فرار از زندان " بود که شبکه نمایش میخواهد آن را در آیندهای نزدیک به روی آنتن ببرد.
در عرصه تئاتر چطور؟
بهزودی نمایشنامه خوانی یکی از آثار آقای علی نصیریان را خواهیم داشت. این روزها یکی از متنهای ایشان به نام "بلبل سرگشته " که در 20 سالگی نوشته را تمرین میکنیم تا در هفته اول دیماه آن را اجرا کنیم. بااینکه این نمایشنامه در 20 سالگی نوشتهشده اما هنوز هم قشنگی و زیبایی خودش را دارد. پیشنهاد این نمایشنامه را دوست عزیزم آقای وحید اخوان که تهیهکننده و کارگردان هستند و تاکنون چند متن از آنتوان چخوف را به روی صحنه بردهاند، ارائه شد و علاوه بر من، خانم شمسی فضلاللهی، آقای حمید منوچهری، آقای رضا بنفشه خواه و چند نفر دیگر حضور دارند. این نمایش از تاریخ 6 تا 9 دیماه هر شب در سالن موزه استاد انتظامی واقع در قیطریه اجرا میشود.
و صحبتهای پایانی...
میخواهم از همسر و پسرم تشکر کنم، همسر من الآن حدود 23 سال است که هم با بیکاری و هم با پرکاری من ساخته و مرا درک کرده است. او تا حدی به کار من آگاه است که بعضی وقتها یک سری از دوبلههایم را نقد هم میکند. بسیار از او که همیشه مشوق و همراه من بوده است سپاسگزارم و همه تلاشمان برای پسرمان مجید است تا در زندگی موفق باشد.