گروه تئاتر هنرآنلاین: نمایش «بچه‌های تک استریت کارلو» که در تالار هنر بر صحنه آمده، از همه شعارها و شعورهایش که بگذریم، اول از همه تئاتر نیست، بلکه درونمایه آسیب‌های اجتماعی یا هر نوع تم جامعه‌شناختی و تئاترشناخت دیگری که باشد، نمایش نیست. صحنه‌ای شلوغ؛ بازی‌های پرانرژی و از کف رفته و میزانسن‌های عجولانه و بدون جنبه‌های زیباشناسی آن را به کلی از سکه انداخته است. اینکه این نمایش نگاهی به آسیب‌های اجتماعی یا تم آموزنده با آموزه‌های مسائل و مصائب کودکان و نوجوانان پریشان و روانپریش اجتماعی دارد پیشکش!

اما چرا من این وجیزه را می‌نویسم؟ به دلیل حضور یک دو بازیگر پیشکسوت که درنیافتم چگونه خود را راضی کرده‌اند در این نمایش به صحنه بیایند. اینکه پیشکسوت‌ها به جوانان بیاموزند و با کار در آثار آنان بتوانند ذوق و شوقی را برانگیزند، البته که کار کارستانی است اما زمانی که من مرتضی رستمی را با آن پیشینه تئاتری غنی و پربار می‌بینم که چگونه در بازی‌های انرژیک و بدون منطق هبوط می‌کند، برایم جای تعجب دارم. چرایش را من می‌دانم که چگونه دست تطاولگر زمانه آدمی را حتی اگر کارنامه تئاتری جانانه هم داشته باشد، از اوج عزت به زیر می‌افکند.

Carlo1

کار خانم مریم تاجیک با همه احترامی که به شعرهای رپ‌گونه‌اش دارم، اساسا نمی‌تواند از پس یک موضوع اجتماعی بربیاید. نکته دیگر اینکه فضای صحنه فضای فرنگ و مستفرنگ و از تئاتر ایرانی خودمان دور است. حالیا چگونه باید از دل این کار نقبی هم به آسیب‌های اجتماعی زد، الله اعلم! در هر حال این رقیمه من تنها به احترام مرتضی رستمی و آشا محرابی نگاشته شده و امیدوارم جلیل رفیعی مدیریت تالار که کارش را با اثر یگانه‌ای که نگین درشت مینا را در کارنامه خویش ثبت کرد، کم‌کم استانداردهای رپرتوار کارش را در همان حد و مرز مینا پاس و کارهای ابجدخوان را از کارنامه کارش دور نگه دارد. من امیدوارم مرتضی رستمی بداند ارزش‌های کارش به عنوان یک بازیگر برتر و سرتر از بسیاری از بازیگران است و حالیا چگونه شده که اتفاق استریت کارلو رخ می‌دهد، باید از خودش پرسید.

طراحی صحنه شلوغ است. بازی‌ها نیز به شدت انرژیک و شبیه حرکات محیرالعقول ژانگولرهاست و در این میان این رستمی است که قافیه را می‌بازد و ما را در تعجب صحنه‌ای این همه مشوب و مشوه نگه می‌دارد. امیدوارم این چند سطر ادای دینی باشد به مدیریت تالار، مرتضی رستمی و آشا محرابی تا در آثار آتی‌شان متوجه سابقه طولانی کانون باشند و اینکه تئاتر کودک ما با آن پیشینه درخشان که چهره‌هایی چون احمدرضا احمدی، رضا بابک، برومندها، شاه‌محمدلوها و جز اینها فراوان را در حیطه کارش دارد، نمی‌تواند با اینگونه کارها مخدوش شود. این وظیفه کارگردان‌ها، بازیگرها و آدم تئاتری طراز اولی مثل جلیل رفیعی است که حس و حواسشان را معطوف استانداردها کنند و از اوج دفعتا سقوط نکنند.

Carlo

سخن دیگری نیست جز اینکه این یادداشت به قصد قربت نگاشته شد و همه کوشش من در این چند سطر آن است که بگویم تئاتر کودک و نوجوان ما با یک پیشینه بسیار درخشان، در سال‌های گذشته روبروست و نمی‌توان با سهل‌انگاری و تسامح آن را به طاق نسیان کوبید. توصیه‌ای هم به برنامه‌ریزهای تالار دارم که تماشاگر را به سطح آثاری زنده و ارزنده نگه دارند و آنان را به سطوح بالا هماره عادت بدهند تا خدایی‌ناکرده افت و خیزها نتوانند تئاتر غنی کودک و نوجوان ما را تحت‌الشعاع قرار دهد.

بر و بچه‌های خوب «تک استریت کارلو» حواستان باشد این فرصتی نیست که هماره داشته باشید، پس بخوانید، مطالعه کنید، ببینید و دریابید که این نوع تئاتری در سرزمین ما گذشته‌ای درخشان دارد و نباید با تسامح و تساهل آن را از اوج به حضیض کشاند. حرف دیگری نیست جز اینکه مراقبت از بازی‌ها و انرژی بازیگری، کارگردانی و نویسندگی را جدی‌تر از اینها بینگارید و یادتان باشد که تئاتر اول باید نمایش باشد بعد شعار. آسیب‌های اجتماعی صدالبته موضوعی خوب و به‌قاعده است اما اول تئاتر، اول هنر و بعد مسائل اجتماعی و اخلاقی.