گروه تئاتر هنرآنلاین: نمایش «نینا و جادوی ماهها» یک جلوه از کل جلوات تئاتر کودک است که با ساختاری محکم و منسجم، بازیهایی قابل ذکر و دوستداشتنی و در کل میزانسنهایی مقبول و معقول، یک اثر هماره مطرح را بر صحنه تالار هنر شکل داده است. علیرضا دهقانی توانسته با حس حضور همهجانبه تئاتر کودک و نوجوان، برای نخستین بار مفهوم و معنای تئاتر درونپیمای نمایش کودک را شکل بدهد و با تبسمی زیبا و صمیمانه حتی در ماه مبارک رمضان که سالنها کمتر پر هستند، «نینا و جادوی ماهها» را بر صحنه زنده کند.
باید ببینیم دهقانی با متن زیبا، دقیق و عمیق ماندانا عبقری چه کرده و اساسا نویسنده آموزههای ذهنی خویش را چگونه بر صحیفه کاغذ از قوه به فعل درآورده است. کارگردان توانسته دوازده ماه طبیعت را با آن ساختمان هوشربای زیبای خود در رنگ رنگ جادوی خویش نمایش بدهد. خانم عبقری دورهمی خویش را از متن کتابهای مقدس گرفته و از انجیل متا و لوقا تا قرآن کریم توانسته روح و روان درونمایههای مذهبی جلوهای از خدایگان نمایش خویش را بر صحنه زنده کند.
آنچه برای من در نگاه اول زیبا جلوه کرد، متن بسیار متقن و دوستداشتنی خانم عبقری بود که توانسته آموزههای تئاتر کودک و نوجوان را به گویاترین شکلها بر صحنه تئاتر تالار هنر نشان بدهد. متن خدایگانی است؛ به این معنا که توانسته طبیعت را با آن دورنماها و قاببندی زیبای کارگردان که یادآور چهار فصل سال است زنده کند و برای ذهن کودک و نوجوان، این چندگانگی و چندگونکی را در ابعادی مطرح و مطمح نظر بر ذهن و عین کودک بنشاند. شاهزاده بیمار است و نیازمند گل موگه، اما این گل تنها در بهار و تابستان میشکفد، حال آنکه اکنون فصل سرد و یخبندان و برهوت زمستان است و شاهزاده باید منتظر گل موگه در فصل خود باشد.
نینا که مادرش سخت بیمار است، کولهبار سفر برمیکشد و به جنگل میزند تا به لطایفالحیل این گل نایاب را در این فصل سرد به دست بیاورد. راه منزل خویش را در جنگل گم میکند اما سرانجام فصلها که در قلب جنگل منتظر آن قانونمندی و نظامبخشی طبیعتاند، نینا را راهنمایی میکنند، البته با ذکر این نکته که نینا این راز نهفته چهار فصل را به هیچکس واگو نکند و رازداری محکم و متین باشد. گل موگه به دست نینا میرسد اما این پروفسور کمحافظه و ظاهرالصلاح است که گل موگه را با حقهبازی از نینا میدزدد و به شاهزاده میدهد... این قصه اجراست؛ مانند همه قصهها پرغصه و دردآور اما این کارگردان است که با اجرایی بلیغ متن را ابعادی چندباره میدهد. رنگبندی زیبا، نورفشانی دلربا و نیز بازیهایی دلانگیز سر آخر نمایش را به اعتلا و بازنمایی خویش میرساند.
قبل از اجرا در جلسهای با مدیر جدید تالار هنر جلیل رفیعی و نیز حضور گرمابخش و موثر حسین فداییحسین با سالها کارنامه درخشان در حیطه تئاتر کودک این نکته بر ذهن خلید که باید بار سفر برکشید و در دور تازه مدیریت این تالار به نمایش کودک و نوجوان حصه و حیثیت و هویتی تازه بخشید. همه هنرمندان هماره منتظر حمایتها هستند. رفیعی قول هر نوع حمایت بیدریغ را همان جا در آن شب اول رمضان به همگان داد. امیدواریم دولت مستعجل نباشد و به راستی نخستین گام رفیعی که نمایش «نینا و جادوی ماهها»ست، واقعا و صمیمانه گام اول نباشد و همه آثار بعدی تالار هنر به تبعیت از این اجرا، درخشان، هوشربا و در حکم رنسانسهای مکرر باشند.
از بازیها بگویم و سریع بگذرم که یک کلام هوشربا و از جنس تئاتر کودک و نوجواناند. همه بازیها با آن بدنهای منعطف نشانگر این نکتهاند که بازیگران فیالجمله اهمیت تئاتر کودک را دریافته و با تمرینهای پیاپی دهقانی توانستهاند به آرمانهای ذهنی خویش دست یابند.
نور، رنگ، صدا، طراحی صحنه و دکور کار دیدنی و الهام بخش است. من امیدوارم این اجرا گام به گام و شب به شب به آن مدینه فاضله خویش نزدیکتر شود و مرجع و ملجای باشد برای آنکه بگوییم رنسانس تئاتر کودک و نوجوان این شبها، یعنی شبهای ماه مبارک رمضان در تالار هنر به ساعت هفت عصر در انتظار تماشاگران و اصحاب و اهالی تئاترند.
این نکته را هم بگویم که در همان دورهمی قبل از اجرا من بر این نکته موکد و مصرح کردم که باید بیمضایقه بودجههای تئاتر را از وانفساهای نفس برگذراند و به قلب تئاتر کودک رساند. تئاتری که میتواند از نظر تعلیم و تربیت به شکیلترین اشکال بر صحنه زنده شود و هیچگاه دغدغه پول نداشته باشد و کارگردانها بتوانند با دست باز اجراهایی مانند کار مورد نظر ما را بر صحنه بیاورند.