سرویس تئاتر هنرآنلاین: فردی بوش، منتقد و درام شناس معاصر انگلیسی شاید قریب به تمامت زندگیاش را صرف شناخت کارگردان و فیلمساز بزرگ اسپانیایی، لوئیس بونوئل کرد. در جهان تئاتر بسیارند درامشناسان و منتقدانی که سرتاسر زندگیشان را وقف بررسی و نقد آثار یک بزرگ از بزرگان اندیشه و هنر کردهاند. بوش در سال 1353 در جشن هنر شیراز که بخش سینماییاش اختصاص به لوئیس بونوئل داشت، در گفتگویی با اصحاب هنر به این نکته پرداخت و گفت: من نزدیک به سی سال است که فقط فیلمهای بونوئل را به غور و غوص نشستهام و در این مدت و در هنگامه ساختن "ویریدیانا" تا آخرین فیلمش در آن زمان یعنی فیلم "افسون آرام بورژوازی" به هیچ مقالت و مقولهای نپرداختم. این سنتی است که در سینما و تئاتر انگلیس نیز صبغه و پیشینهای طولانی دارد و مثلا از زمان جان گیلگاد تا جان راسل تایلوت بسیارند ناقدانی که در طی و طول عصر هنر مدرن تنها به یک هنرمند پرداختهاند. یا به نمونهای دیگر، آکیرو کوروساوا فیلمساز بزرگ ژاپنی، تنها یک یا دو منتقد بزرگ و سترگ دارند که بر فراخ و سریر سینمای دنیا تکیه زدهاند. در ایران نیز با این که این سنت وجود ندارد و همه هر از چندگاهی به یکی میپردازند و از هر چمن، گلی میچینند و مثلا یک باره هنرمندی را به اوج و عزت میرسانند و در برهه و پارهای دیگر او را به حضیض ذلت برمیکشند، دیگر ناقدی که به کلی تمامت زندگیاش را موقوف یک هنرمند کرده باشد یا نداریم یا بسیار ناب و نایاب و اندکاند.
هادی مرزبان، درامشناس و کارگردان بزرگ ایرانی به کلی زندگی هنریاش را موقوف اجرای آثار درامنویس سرشناس ایرانی اکبر رادی کرده است که حالیا دیگر روی در نقاب خاک تیره کشیده و در ستیغ خاک جا گرفته است و خبری از او نیست. البته آن چه میگویم بر آن پایه نیست که رادی و مرزبان را در ترازوی یک عدالت تئاتری بسنجم، حاشا و کلا! اما این نکته را از یاد نبریم که سرتاسر دهه شصت و هفتاد تئاتری مرزبان، یک سره موقوف اجرای آثار رادی بوده است و بیتعارف در این میان، رادی از مرزبان بسیار آموخته است. امروزه روز از "صیادان" و "مرگ در پاییز" تا "پلکان" و "آهسته با گل سرخ" یک سره مدیون راهنماییها و شناختنامه تئاتری هادی مرزبانند و این نکتهای است که دوستمان اصغر همت نیز در مراسم آئینی مرگ رادی مصرح کرد. من اما میخواهم چند گام به جلو بروم و بگویم اگرچه رادی با آثار مهمی از سال 40 پا به عرصات تئاتر نهاد و اندک اندک توانست برای خود جایگاه و توش و توانی برکشد و پیش از مرزبان نام و نشانی در گستره و صیرورت و روند تئاتری خود بیابد، اما این نگاه یک آکادمیسین مطرح و تئاترشناسی مانند مرزبان که به جز آموختگی چند سالهاش در تئاتر ایران، سه سال نیز در تئاتر لندن آموختگیها و شناختی عظیم یافته بود، نقش مهمی داشت و توانست رادی را با انواع اصطلاحات ناب تئاتری و اسالیب و شیوههای تئاتری مدرن آشنا کند و از آن رو بود که بعدها شاهد کارهایی مانند "شب روی سنگفرش خیس" و به جز اینها فراوان بودیم.
هادی مرزبان سالها کوشید تا همه دانش و بینش خویش را یک سره موقوف به اجرای آثار رادی کند و در این میان نیز اکبر رادی با آن نقطه نظرهای ناقدانهاش، شناخت عظیم و به قاعدهاش از تئاتر و نیز ذوق و ادبیات اریبش همگام به مرزبان گام به گام پیش رفت تا جایی که نمایشی مانند "صیادان" یا "لبخند با شکوه آقای گیل" را میتوان اساسا مدیون راهنماییهای هادی مرزبان انگاشت و این رغمارغم آن بود که نمایش اخیر الذکر را رکنالدین خسروی کارگردانی کرده بود. در هر حال مرزبان را به زیر اخیه نباید کشید که با دل مشغولیهای نیشغولی آزرد و اندک اندک در زیر سایه رادی کم رنگ و کم رنگترش کرد. این از سنت درویش مآبی و صراحتهای روشنفکرانه رادی به دور است که هنرمندی مانند مرزبان را ارج ننهد و او را وابسته به شناخت او از جهان نمایش بینگارد، هرگز! اما همین جا سخن فردی بوش را به یاد بیاوریم که گفت من سالها زندگیام را وقف بونوئل کردم و غیر از او آثار هنرمند دیگری را حتی ندیدم و از دور تنها برای هم رنگ شدن و هماهنگی با جهان سینما بود که آثاری از سینمای نزدیک به بونوئل را تماشا کردم. هادی مرزبان به هرحال جایگاهی مضرس در تئاتر ایران دارد و من شاهدم که چگونه پس از آن که رادی چهره در نقاب خاک تیره کشید، آثاری را که دیگران از او بر صحنه آوردهاند، چه خزعبلاتی بود! سخن کوتاه؛ مرزبان را پاس میداریم و من بر آنم که حضور فرزانه کابلی که به فضل حق به زودی نیم نگاهی به فعالیتهای تئاتری او خواهیم داشت، در جولان فکری مرزبان تاثیر مهم و سازندهای داشته است. فعلا اما به همین یادداشت بسنده میکنم و خطاب به او میگویم هادی نازنینم: من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/ عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی.
در انتظار بر صحنه آمدن آثار جدیدتر رادی که به قول فرزند برومندش زیر چاپ است یا از چاپ بیرون آمده میمانیم و بر آنیم که مرزبان یک بار دیگر باید اثر دیگر از زندهیاد اکبر رادی را بر صحنه بیاورد. تا آن روز...