سرویس تئاتر هنرآنلاین: زمانی که برتولت برشت "اوراتوریوی بعل" را نوشت، هرگز فکر نمیکرد که این شاهکار در شمار یکی از بزرگترین ژانرهای تئاتر جهان کسوت دنیایی بپوشد. پس از برشت و بعلش که نشاندهنده شاعری است که گیتار بر دست و شعرهای عاشقانه و امروزی بر لب جاری کرد، ژانری را به وجود آورد که معاصرینی مانند "جان آزبورن" بعدها نمایشنامه "با خشم به یاد آر" را با قلم خویش نگاشت. مرد جوان خشمگین که چهره اولش کاراکتر جیمی پورتر است، یکی از شاهکارهای ادبیات دراماتیک دنیاست که تاکنون صحنههای زیادی را برای اجرا به خود دیده است. از جشنوارههای انگلیس و فرانسه تا کارگاههای تئاتری وین و هامبورگ. جیمی پورتر هم مانند بعل برشت، صحنههای زیادی را در کف با کفایت خویش تجربه کرد. کاراکتر مرد جوان خشمگین یا Angry Young Man یکی از آوانگاردترین آثار تئاتری دهه بیست است که در نمایشنامه "با خشم به یاد آر"، اثر جان آزبورن، بر صحنه تئاتر اجرا شده است.
جیمی پورتر هم جوانی است پر شور که تمام زیباییها و شور و شرر شاعری که ترومپت و گیتار اسپانیشاش را هرگز از دوش نمیاندازد، در یک تراژدی خانوادگی به همراه همسرش و دوستش، یکی از زیباترین نمایشهای اتاق پذیراییوار را در تاریخ تئاتر معاصر جهان رقم زده است. دیالوگهای این متن چندان به قاعده و زیباست که در جشنواره ادیمبورو لندن توانست چندین بار جایزه اول را از آن خود کند. از همینجا بود که ما امروزه روز، وقتی نام جیمی پورتر را میشنویم، یاد جیمز دین، مارلون براندو، الویس پریسلی و الیا کازان در ذهنمان تداعی میشود.
نمایشنامه با "خشم به یاد آر" یا (Look Back In Anger) یکی از مهمترین رخدادهای تئاتری جهان است که در یک چاردیواری شلوغ و به هم ریخته، یکی از زیباترین و هوشرباترین صحنههای تئاتر جوان دنیا را به چشم دید تماشاگران و دوستداران تئاتر کشانده است. این نمایشنامه، درباره دیالوگها و زبانی است که ما در زبان انگلیسی به آن Cockney میگوییم. جیمی پورتر با معشوقهاش نرد عشق میبازد، برایش گیتار میزند و با زبانی نرم و رام و آرام، یکی از شاهکارهای تئاتری سده بیست را بر سریر ذهن مینشاند. این از یک سو و از سوی دیگر بعل نیز مانند جیمی پورتر نشان میدهد قرن بیستم در نیویورک یا به قولی قاره سفید کولاک میکند. به قول معروف، زمانیکه آمریکا کشف میشود، در همه شقوق و رشتههای هنری اثر میگذارد. در موسیقی قاره نو، در رمان آمریکا آمریکای کافکا و در ادبیات مدرن یا به اصطلاح ادبیات آلگوریکال (Allegorical) تراژدی آمریکایی اثر آلدوس هاکسلی، در تمام صحنههای دراماتیکی دنیا اجرا میشوند. یا در جشنوارههای مدرن فرانسه، نام برشت با نام بعل و نام جان آزبورن با نمایشنامه با خشم به یاد آر، جهانی را به زیر خطه خویش برمیکشند.
غرض ما از طرح این ژانر آن است که بگوییم آثاری مانند "سیر روز در شب" اثر یوجین اونیل، "کلفتها" اثر "ژان ژنه" و بسیاری دیگر از این متون، به شدت تحت تاثیر جان آزبورناند. آزبورن توانست با یک دو اثر مدرن خویش، مدرنیته را در ابعاد وسیع و گسترده خویش به سوی هنرهای تئاتری بکشاند. پس درمییابیم که آثار وی بر صحنه تئاتر، انقلابی امروزین را چندان رقم میزنند که تا امروزه نیز گروههایی مانند لاماما، نان و عروسک و غیره، هنوز در رپرتوار تئاتری خویش، نمایشنامهای مانند با خشم به یاد آر را در منظومههای نمایشی خویش دارند. ناگفته نماند که برشت شورشگر زمانی که بعل را مینویسد، هیچگاه گمان نمیکرد این اثر چندان جهان را فتح کند که از برشت یک چهره مدرن بسازد. برشت مدرن کجا، برشت انقلابی و شورشگر و جنگاور کجا؟ به یاد دارم که زمانی آزبورن گفته بود: بعل برشت، بر سریر عالم و آدم ایستاده است و یکی از زیباترین متون فرامدرن سده بیستم است که از قاره مدرن هم فراتر و در سده بیست و یکم هم همچنان نامش بر سیطره آدمی خوش نشسته است. به اعتقاد من، به جز نمایشنامه با خشم به یاد آر، سایر آثاری که در این نوع (Genre) تئاتری نگاشته میشوند، سری پر شور و حال دارند که با گیتار الویس پریسلی، سرخوشیهای جیمز دین فقید و دیگران درآمیخته است.
خالی از لطف نیست اگر این نکته را مصرح کنیم که زمانی همین نوع، با واکنشهای کلاسیکهای تازه مدرن شده اروپا روبرو شد، اما وقتی سخنی حق باشد، حتما بر اریکه خویش تکیه میزند و جهان را به زیر یوق خود میکشد. باور کنیم که آزبورن، درامنویسی است مدرن و امروزی که حتی نویسنده مانند آزبورن انگلیسی را هم تحت تاثیر خود قرار میدهد و از این جاست که بعل برشت و مرد جوان خشمگین، در صدر آثاری هستند که پیش از این، در ذیل ادبیات نمایشی جهان قرار داشتهاند. این نکته را نیز افزون کنیم که چه کسی باور میکرد که برشت انقلابی و شورشگر که درامنویسی بود با گرایشات چپ نوین، روزی نمایشنامهای بنویسد مانند بعل که در شمار مدرنترین آثار جوانپسند و امروزه روز دربیاید؟ همه باور کنیم جیمی پورتر، که حتی در سینما هم چهره کرد و با کارگردانهایی نظیر الیا کازان و بازیگرانی نظیر جیمز دین، شهره آفاق شد، بیگمان شهرتش از پنج قاره فرارتر رفته و در صدر و ذیل عالم و آدم ایستاده است.
من مطمئنم که مطالعه نمایشنامه با خشم به یاد آر و خاصه تدقیق و تامل در کاراکتری مانند جیمی پورتر، میتوانند خوانندگان و قارئین تئاتر را تا انتهای متن با خود بکشاند و زمانی که متن به انتها میرسد، خواننده به احترام آزبورن کلاه از سر برمیدارد و میگوید اگر این آخرین تئاتر مدرن جهان است، همه از جا برخیزیم و به این اثر سلام کنیم. سلامی که بوی خوش آشنایی دارد و ما را در سرتاسر متن جذاب، کولاک و امروزینه روز جان آزبورن، منتظر میکند.