سرویس تئاتر هنرآنلاین: و اما بعد: من نقدی درباره نمایش "جمعه کشی" با نوشته و کارگردانی اسماعیل خلج، نزدیک به یک ماه پیش نوشتم که در معرض دید و داوری خوانندگان هنرآنلاین قرار گرفت. این نمایش نخستین بار در جشن هنر شیراز اجرا شد و حالیا برای دومین بار در تالار سنگلج اجرا میشود. اجرا را دیدید یا خواهید دید و نقد من نیز در معرض نگاه شما قرار گرفته است. با همه نقصانها و عیب و ایرادهای "جمعه کشی" من به دلیل عشق عمیقی که به شخص اسماعیل خلج من حیث عواطف و احساسهای انسانی دارم از سویی و خود اثر و ارزشهای نمایشی آن از سویی دیگر، آن را ستودم و هیچ سوءنظری من حیث محتوای متن نداشتم. روز پنجشنبه، آقای مجید گیاهچی، مجری طرح اجرای "جمعه کشی"، زنگی به من زد و طی آن ضمن تایید تمام نقطه نظرهای من درباره کاستیهای این اجرا، گفت کار را یک بار دیگر ببینم، چرا که اجرای شب اول پر از عیب و اشکال بود و میگفت ای کاش اجرای دیگری را از "جمعه کشی" ببینم و داوری کنم. من اجرا را روز پنجشنبه شانزده آبان دیدم و دریافتم که خلج یک بار دیگر خود را دریافته و اجرایی بسیار صمیمی و پر از لحظههای خلجگونه بر صحنه آورده و تمام کاستیهایی را که من در مطلب قبلی خود درباره این اجرا نگاشته بودم، به صرصر نسیان سپرده و اجرایی تر و تازه، پر طراوت و زیبا از "جمعه کشی" پیش رویمان گسترده است. من از سویی خوشحال شدم که شاید برای نخستین بار، یک منتقد تئاتر، تمام ایدههای نمایشیاش را مو به مو در اجرا پیاده شده دریافته و از دیگر سو به سبب عشق عمیقی که به اسماعیل خلج دارم، کسوت و رخت و ریختی واقعگرا و ملموس بر چادر عشق و علقه آویخته شده است. بازیها بسیار عمیق و ماهرانه و فضای کار آغشته به اجراهای شناخته شده و عمیقا زنده و زیبای اسماعیل خلج، در هم تنیده و محسوس و ملموس بر صحنه آمده است. من بنا ندارم کار را یک بار دیگر با استوانهها و ستونهای ناقدانه بر صحیفه کاغذ بیاورم و بیشتر هدفم از این یادداشت آن است که ارتباط میان کارگردان و نویسندگان با همان حسن نیت اسماعیل خلج از سویی و من بنده از سویی دیگر، سببساز اجرایی شده است که حالیا با خیال راحت میتوانم همه قارئین این متن را دعوت کنم تا کار را یک بار دیگر ببینند و لذت ببرند و یاد ایام قهوهخانه کرامت شیراز را که در سال 52 در شیراز اجرا شد، به ثمن بخس دریابند. در هر حال گیاهچی که مجری طرح است، باید سر و گردنی افراشته کند و کلاه و دستارش را در برابر خلج از سر به پایین برکشد. من به عنوان منتقدی که قریب به پنجاه سال نقد تئاتر نوشتهام، از این اجرا و اساسا از این طرز مقابله میان کارگردان و بازیگر و نقد و ناقد و نقل و نقال لذت بردم و بر آنم که در این یک هفتهای که تا پایان اجرا مانده، همه دوستداران تئاتر بدون هیچ دغدغهای یک نمایش کاملا خلجوار ببینند و لذت ببرند و خاصه از آن مونولوگ هوش ربای اسماعیل خلج که مزین به بازی خود اوست، سخت همذاتپنداری کنند. به اعتقاد من، اسماعیل خلج در این اجرا، یعنی در اجرای بعد از شب اول، یک رنسانس در کار خود یافته است. سهم من درباره این اسطقس چقدر است نمیدانم، اما بر آنم که نقش من در این میان، چندان که تا به حال در اجراها دیدهایم، مثل همیشه به مصداق کوسه به فکر ریشه، نه کم رنگ و نه در حاشیه است، بلکه من با تمام توانمندیهای نگرش و نگارشم، توانستهام اسماعیل خلج را جذب دیدگاههای خود درباره پنجاه سال حضور مداومم در عرصه تئاتر جلب کنم. من به سهم خود، از گیاهچی سپاس بیقیاس دارم و از این همه توجه استادم خلج به نقدم، سرخوش و به قاعدهام، چرا که میبینم حق به حقدار میرسد و برای نخستین بار به یاد این سخن زندهیاد اکبر رادی میافتم که گفت: "همیشه منتقدان تئاتر از صحنه عقبترند یا بهتر بگویم، منتقدان در پس اجراها هستند نه در پیش آن و اگر منتقدی نقدی مینویسد، در برابر نگاه درامنویس، به اندازه دو، سه گام به عقب است، چرا که او سرزمینی را که منتقد حالا طی کرده جا گذاشته و در پی دشتهای پا نگذاشته و تازه و دوباره و دیگری است." این سخن متین است اما تجربه "جمعهکشی" به من نشان داد که اتفاقا اینکه میگویند نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، سخنی به قاعده و مطلوب نیست، بلکه نشاندهنده گونهای کاریزماهای کهنه شده و داغان تئاتری است و از مدرنیته هنر تئاتر عقب مانده است. به اعتقاد من سخن رادی در هنگام حیاتش شاید درست بوده، اما حالیا تجربه اخیر خلج و علیآبادی نشان میدهد اتفاقا باید منتقد و کارگردان کنار هم سرزمینهای ناشناخته را کشف کنند، چرا که کشف هر سرزمین، جاذبههایی دارد که سر آخر سببساز پیشرویهای فراوانی در عرصه تئاتراند. بهترین نمونهاش همین تجربهای است که من برایتان و پیش رویتان گستردم. من در نقد اولم گلهای سخت از بازیها داشتم و اکنون میبینم که با جابجاییهایی بهترین ویژگیهای این اجرا، همانا بازیها و مخصوصا فضاسازی است که بسیار ملموس و تکاندهنده است. تا این جا را داشته باشید که به قول قائلشباش تا صبح دولتش بدمد / کین هنوز از نتایج سحر است.