سرویس تئاتر هنرآنلاین: موسیقی برخلاف هنرهای دیگر که اغلب با واسطهاند و از طریق مدیومهایی مستقیم و غیرمستقیم بر ذهن و احساس مخاطب عمدهتاً به طور تدریجی تاثیر میگذارند، همیشه به گونهای بیواسطه و مستقیم تاثیرش به دیگران انتقال مییابد؛ این اساساً به خاصیت و ماهیت صدا مربوط میشود که ریتمدار بودنش در قالب نوا و ریتم، بیواسطگی و سریع الانتقال بودنش را تشدید میکند؛ به همین دلیل هنگام شنیدن یک قطعه موسیقی یا ترانه و آواز، به طور همزمان احساس شنونده متاثر میشود و به نوای ریتمدار و موسیقایی مورد نظر معطوف و مجذوب میشود. چنانچه این ترانهخوانی و بزم موسیقایی با خاطرهگوییهای روایی و قصهوار همراه باشد و خود خاطرهها به خود خواننده و حتی به ترانههایش ارتباط تنگاتنگی داشته باشد، در آن صورت تاثیرات اجرا مضاعف خواهد شد و برنامهای زیبا و گیرا جلوه خواهد کرد.
برنامه موسیقائی و ترانهخوانی "آدمها، قصهها، آوازها" به نویسندگی و کارگردانی کامران شهلایی و با اجرای رسول نجفیان که در کافه تریای سالن اصلی تئاتر شهر اجرا میشود، نمونه الگوواری از این نوع اجراها به شمار میرود. در این اجرای دونفره (خانم جوانی هم هنگام ترانهخوانی نجفیان، با زیبایی، دقت و هماهنگی او را همراهی میکند)، ابتدا به قرینه محیط کافه تریا و با تقلید تاویلداری از منوی غذا و نوشیدنیها، یک منو با عناوین لیست شده ترانههای گوناگون- حتی برای گروههای سنی کودک- و نیز شامل شاهنامهخوانی، خیام خوانی، مثنویخوانی آوازی، دوبیتیخوانی، قصههای پراکنده و ... توسط خانم جوانی که در خوانش ترانهها نجفیان را همراهی میکند، به حاضرین در فضای جلو پیشخوان کافه تریا، داده میشود تا ترانهها یا برنامهای را که دوست دارند، انتخاب کنند و روی یادداشتی به او بدهند. رسول نجفیان هم پشت یک میز و جلو میکروفونی با نواختن سهتار و گاهی با نواختن پیانویی که کنار اوست، به ترتیب ترانههایی را که حاضرین در سالن انتخاب کردهاند، به گونهای پذیرفتنی اجرا میکند.
نکته قابل توجه آن است که او لابلای خوانش ترانهها علت نوشتن اشعار و شکلگیری ترانهها را که وجوهی نوستالژیک دارند، بهگونهای روایی و خاطرهوار بیان میکند. خود این گفتارها که در آنها به شرایط اجتماعی و فرهنگی سالهای گذشه اشاره میشود و برخی از هنرپیشگان، کارگردانها و دوستان بازیگر رسول نجفیان در آنها حضوری پررنگ دارند، از جذابیت خاصی برخوردارند. نجفیان در مواردی دیالوگها و گفتههای آنان را در موقعیتهای ذکر شده، بیان میکند که معمولاً برای گروههای سنی بزرگسال و حتی نوجوانان، گیرا و جذاب است. نکته جالب در مورد اجرای این پرفورمنس تقریباً یک نفره، آن است که چون تعداد ترانههای درخواستی ذکر شده در منوی برنامه زیاد است، عملاً نمیتوان همه آنها را در یک شب اجرا کرد ، لذا هر شب به تناسب نوع ترانهها و برنامههای درخواستی متفاوت، خود اجرا هم متفاوت و متنوع خواهد بود.
برای این اجرا ظاهراً نام یک کارگردان (کامران شهلایی) هم ذکر شده که البته تاثیر او یا هر کارگردان دیگری برای اجرای چنین برنامهای که از نظر میزانسن هزاران نمونه و الگوی مشابه و همسان قبلی دارد، تقریباً صفر است، زیرا هیچ تفاوت یا بداعت خاص و متمایزی از این نظر مشهود نیست: از طرفی، شیوه اجرا، شبیه اجرای موسیقی در کافهها هم است (عدهای نشستهاند در محوطه تریا و اگر بخواهند، میتوانند حین گوش دادن، غذا و نوشیدنی هم میل کنند)؛ تنها تفاوت موجود این است که قصهگویی خاطرهوار و نوستالژیک درباره پژوهشها و تلاشهایی که در رابطه با ترانهها و شاهنامهخوانیها توسط نجفیان انجام شده، چاشنی آن شده است. میتوان این اجرا را معرفی کامل حد و حدود ترانهسرایی و ترانهخوانی رسول نجفیان (توسط خود او)، به حساب آورد. به دلیل آنکه مقوله نمایش و بازیگری در بین نیست، اجرا فقط در تعریف یک پرفورمنس اجرای موسیقی و خوانندگی میگنجد.
باید یادآور شد آهنگساز، خواننده و سراینده اشعار تصنیفها خود رسول نجفیان است و این سبب شده که محتوا و مضمون اشعار در چارچوب رویکردهای عرفانی، تغزلی، اجتماعی و غمگساریها و دلسپاریهای نوستالژیک و انسانی نجفیان باشد.
اجرا (مربوط به مورخه یکشنبه 6/5/ 1398) پایان مشخصی ندارد و میتواند تا خوانش همه آثار موسیقایی و اجرایی نجفیان ادامه یابد، اما به تناسب وقت تماشاگران و نیز زمانبندی معینی که از قبل برای آن در نظر گرفته شده (یک ساعت و نیم)، به طور تقریبی یا با افزایشی محدود، برنامه فوق در همین زمان تعیینشده به پایان میرسد.
رسول نجفیان ترانهها و خاطرههای مرتبط با ترانهها را خیلی خوب و جذاب اجرا و ارائه میدهد؛ برنامهاش جزو کنسرتهای دیدنی است که همزمان به دلیل دادههای ارائه شده اجتماعی و عرفانی ضمنی، مملو از عشق و شیدائیهای شخصی است؛ این اجرای ساده، عاشقانه و عارفانه که نوعی خاطرهگویی و خاطرهنمایی نوستالژیک انسانی هم به همراه دارد، در خلوتگاه کافه تریای تئاتر شهر خاطرهانگیز است.