سرویس تئاتر هنرآنلاین: احمد کمالالوزاره محمودی (1292 ه.ق) نمایشنامه "استاد نوروز پینهدوز" را در سال 1337 ه.ق نوشته است. این متن شورشی زنانه را در مقابل مردی نشان میدهد که با تعدد زوجات همسرهایش را تحقیر کرده و آزار داده است و نمایشنامه رویکردی انتقادی دارد. رحمت امینی، کارگردانِ این اثر موقعیتهایی کمدی را برای ایجاد تلطیف و در عین حال ایجاد تلنگرهایی جدی به کار برده است. بنابراین این اجرای کمدی به واسطه موضوع و رویکردش در باطن، اثری جدی و انتقادی است. استاد نوروز که دو زن دارد، میخواهد با زنی به نام رعنا ازدواج کند. از طرفی رعنا با مکری زنانه قصد گرفتن اموال استاد نوروز را دارد. زنهای استاد نوروز هم میخواهند با تدبیر زنانه مانع ازدواج مجدد شوهرشان شوند.
درباه کمالالوزاره
کمالالوزاره محمودی به زبان فرانسه تسلط داشته است و از روی آثار دیگرش مانند «حاجی ریایی خان یا تارتوف شرقی» و نوع تیپسازیاش میتوان فهمید با مولیر خوب آشنا بوده است. او با روحیه انتقادی_اجتماعی "استاد نوروز پینهدوز" را نوشته است. این اثر و آثار دیگرش نشان میدهد، او نویسندهای است که بیش از موضوعات دیگر، مسائل زنان جامعه را نقد میکرده است.
دربارهی نمایشنامه "استاد نوروز پینهدوز"
یعقوب آژند در مقاله «احمد کمالالوزاره محمودی، جهتی جدید در صحنه مشروطیت» نوشته: «نمایشنامه استاد نوروز پینهدوز یکی از نخستین نمایشنامههای اجتماعی_اخلاقی است که با اسلوب نمایشنامهنویسی جدید نگارش یافته و در آن تمامی امکانات دراماتیک رعایت شده است. احمد محمودی به سبب عرضه اصول و تکنیک نمایشنامهنویسی در این اثر از پیشروان فن نمایشنامهنویسی ایران محسوب میشود. در این نمایشنامه شخصیتپردازی به حد کافی انجام گرفته و اشخاص نمایشنامه خصوصیات روانی و جسمی طبیعی خود را پیدا کردهاند... کشمکش موجود در این نمایشنامه آن را جذابتر و پرکششتر کرده است و در تماشاگر حالت تعلیق و انتظار را به اوج رسانده است.»[1] (آژند: 61- 60) بنابراین نمایشنامه از اولین نمایشنامههای پیشرو است که از نظر تکنیکی نسبت به دیگر نمایشنامههای دیگرِ آن زمان بینقصتر است؛ به جز این در اجرا اخیر حامد مکملی نمایشنامه را بازنویسی کرده است و رحمت امینی به عنوان کارگردان این نمایشنامه را به امروز نزدیک کرده است. در این اجرا نواقصی مانند پرگو بودنِ نمایشنامه رفع شده است. نمایشنامه گرچه به طور مستقیم رویکرد کمدی نداشته است و آنطور که نویسنده نوشته است رویکردی انتقادی و اجتماعی دارد اما در این اجرا بسیاری از موقعیتها کمدی است.
از روی شواهدی به نظر میرسد گرچه برخی متون کمالالوزاره بارها اجرا شده است اما اولین بار است که "استاد نوروز پینهدوز" اجرا میشود.
روحیه انتقادی و تئاتر
وقتی تئاتر به ایران وارد شد، از همان ابتدا تحتتأثیر روحیه انتقادی دوران مشروطیت و همینطور تحت تأثیر نمایشنامههای اروپایی و بهخصوص مولیر، رویکردی انتقادی به فضاهای سیاسی و اجتماعی داشت. این رسالتِ انتقادی این روزها فراموش شده است اما میتوان از متونی که از همان روزها باقی مانده است این رویکرد انتقادی را دوباره آموخت و همینطور شخصیتها و جامعه ایرانی را بار دیگر به نمایشنامههای ایرانی وارد کرد. رحمت امینی کارگردانی است که با شجاعت این متونی را که به دلیل ضعف نمایشنامهنویسی دیدگاه مثبتی نسبت به آنها وجود ندارد، بارها اجرا کرده است. اولین تجربه او در اجرای نمایشنامههایی با عمر حدود صد سال به اجرای "جیجک علیشاه" اثر ذبیح بهروز برمیگردد. بعد از آن امینی نمایشنامه "جعفر خان از فرنگ برگشته" اثر حسن مقدم را اجرا کرد. رحمت امینی این روزها نمایشنامه "استاد نوروز پینهدور" اثر احمد کمالالوزاره محمودی را در سالن قشقایی اجرا میکند.
موقعیتهای کمدی در اجرای نمایش "استاد نوروز پینهدوز"
همانطور که گفته شد در این اجرا کمدیِ موقعیت وجود دارد و حتی یکی از ویژگیهای مهم و قابل بحثِ این اجر است. کمدی، انواع و رویکردهای متفاوتی دارد. گاهی رویکرد یک کمدی فقط خنداندن و به سخره گرفتن است که در ادبیات فارسی با نامهای هزل و هجو از دیگر انواع طنز جدا شده است. گاهی چند پله بالاتر، برای ایجاد تفکر و حتی انتقادهای اجتماعی و سیاسی ساخته میشود. در این گونه دوم که طنز و کمدی رویکرد انتقادی دارد، فرم و بیان از سطح جدا میشود. برای همین تیغ برنده طنز اینجا عمیقتر بُرش ایجاد میکند. همیشه این مثال را زدهاند که تیغِ طنز میبُرد اما این تیغ، تیغِ یک جراح است که برای درمان، این کار را انجام میدهد. هدف تیغِ کمدی درمان دردهای عمیقِ روح جامعه و انسانها است. بنابراین این نوع طنز مخاطب خاص و آگاه به مشکلات میخواهد. مخاطبی که فقط برای خندهای آنی و لحظهای نخواهد تفکر را فراموش کند؛ بلکه هم فکر کند و هم این دردها را به قصد ترمیم و اصلاح ریشخند و در واقع نقد کند.
نمایشنامه "استاد نوروز پینهدوز" به مسئله تعدد زوجات در جامعه میپردازد و آن را نقد میکند. این موضوع در جامعه ما هنوز هم تازگی دارد؛ چون این مسئله به اشکال جدیدی مانند صیغه وجود دارد؛ بنابراین موضوع تعدد زوجات به عنوان یک آسیب، در جامعه ما هنوز میتواند موضوعِ نقد باشد. به مسائلِ قابلِ نقد باید آنقدر پرداخته شود تا در جامعه نتواند به صورت پنهان و آشکار وجود داشته باشد.
یکی از مسائلی که همواره در جامعه ما وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد، تقابل مدرنیته و سنت است که برای ایرانیها تناقضهایِ درونی و بیرونی ایجاد کرده است. این تقابل و تناقضها در این اجرا در تمام عناصر وجود داشته و تناقضهایی را برملا کرده است. یک نگاه انتقادی در نمایشِ این تناقضها وجود دارد و در عین حال موقعیتهای کمدی ایجاد میکند. لباسها ترکیبی از لباس دوران قاجار، لباس جین و کفشهای آل استار است. وقتی استاد نوروز بر سر قرار با رعنا میرود لباسهای سنتیاش را در میآورد و یک تیشرت جوانانه و غربی زیر آن وجود دارد. فضای دکور هم به سرعت تبدیل به یک کافه میشود. این تغییر موقعیت در لحظه برای تماشاگر ایجاد خنده میکند. اما نوعی فکر انتقادی هم در آن وجود دارد. این چندگانگی در همه عناصر نمایشی و دیدنی وجود داشته و وارد محتوا هم شده است. برای مثال دکور چوبی که با چرخ قابل حرکت است در موقعیتهای مختلف تبدیل به صندلیهای کافه، طاق، دیوار و پنجرههای خانه و حمام میشود. این دکور که شبیه به سازههای مدرن است، عناصری سنتی مانند شیشههای رنگی هم دارد. این تضاد در طراحی لباس، موسیقی و رفتار شخصیتها وجود دارد و گاهی ایجاد موقعیتِ کمیک میکند.
گاهی اوقات موقعیتهایی عجیب و غریب باعث ایجاد کمدی میشود. برای مثال بازیگری، نقشِ زن جدید استاد نوروز پینهدوز را بازی میکند که یک مرد است. زنی که رقیب زنهای استاد نوروز است نه تنها معیارهای زیبایی زنانه را ندارد بلکه با گریمی که روی صورت او شده تبدیل به یک زن نازیبا و عجیب و غریب است. تنوعطلبی استاد نوروز برای زیبایی یا هیچ چیز دیگر نیست بلکه نوعی خودخواهی بیمارگونه است. چون او همسرانی زیبا دارد که به او توجه زیادی دارند. این موقعیت عجیب و غریب و خندهدار میتواند چنین فکر و اندیشهای را درون خودش داشته باشد.
حرکات نمایشی معنادار و نمادین هم گاهی ایجاد خنده میکنند. برای مثال وقتی اِسمال برای واسطهگری در معاملهای، استاد نوروز را به خزینه میبرد و لباسهای او را در میآورد، گویی دارد از نظر مالی هم او را لخت میکند. وقتی مالخر ارمنی وارد حمام میشود و استاد نوروز را مشتومال میدهد، گویی دارد در این معامله استاد نوروز را له میکند.
یکی دیگر از تکنیکهایی که ایجاد کمدی میکند تکرار و کش دادن اتفاقات است. برای مثال یکی از هووها انگشتری دارد که مدام در موقعیتهایی آن را میبخشد اما سریع پشیمان میشود و آن را به این بهانه پس میگیرد که یادگار مادرش است. این تکرار و البته بازی خوب این بازیگر که آیلار نوشهری نقش آن را بازی میکند در ایجاد این موقعیت طنز کمک کرده است.
موارد قابل نقد در نمایش
گرچه در این نمایش گاهی فکرهای خوبی در بازیگری وجود داشته اما بازی بازیگران در یک سطح خوب نیست. برخی جاها یک شخصیت و نقش بیش از حد تصنعی ساخته شده است. برای شخصیت اِسمال طراحی درستی شکل نگرفته است. تتوهای روی بدن بازیگر یک از ریختافتادگی بیش از حد به ساخت این شخصیت داده است که مشخص نیست او از کجای زمان و تاریخ و حتی اجتماع کنونی ایران آمده است. در عین حال بعضی جاها همین بازیگر تصنعی به بازیاش میدهد که بخشی از آن به بازی خودش مربوط است و بخش مهم دیگرش در تعریفی است که از این شخصیت شده. برای مثال اسمال پیش از ملاقات با رعنا حرکات موزونی روی صحنه انجام میدهد که چندان دلیل و معنایی ندارد.
بر خلاف موسیقی که نقش فعال و گاه مثبتی در این نمایش دارد، نور روی صحنه تخت است و نقشی در ایجاد فضاها ندارد. تغییرات در نور و طراحی برای نور چندان چشمگیر نیست. گرچه نور میتوانست در بخشی از صحنهها بهخصوص صحنهای که هووها پیش رمال میروند نقشی فعال داشته باشد اما طراحی درستی نداشته است. در همین صحنه دکورهای چوبی که پیش از این هم از آن یاد شد جوری پشت هم قرار گرفتند و بازیگران از میان آن رد شدند که فضای تو در تویی را القا و یک تصور از مکان را در ذهن تماشاگر ایجاد میکند.
در پایانِ نمایش این نتیجه حاصل میشود که تمام ماجراها خواب و خیال استاد نوروز بوده است که یک پایانبندی کلیشهای و تکراری است. از متون نمایشی که مبنایشان داستان و روایت است، این انتظار میرود که گرهافکنی و کشمکشهایی جدید ایجاد کنند.
نتیجه
به طور خلاصه این اجرا در بازنویسی، کارگردانی، بازیگری و دیگر عناصرش به سمت ایجاد موقعیت و فضاهای کمیکِ سطحی نرفته است؛ بلکه عواملِ نمایش با تکنیکها و ایجاد خلاقیت در کارشان نمایش کمیک را از سطح به عمق بردهاند و قصدشان ایجاد تفکر بوده است. مؤثرین عاملی که اجرا را به سمت موفقیت برده است همین کمدیِ موقعیت است. شاید اجرا مانند هر نمایشی قابلِ نقد باشد، شاید طرح داستانی و شخصیتهای نمایشنامه ساده باشد اما شخصیتها ایرانی و برآمده از جامعه هستند و طرح هنوز جذاب است. رحمت امینی ثابت کرده است، میشود از دل متون نمایشی گذشته، کارهای دیدنی و کمدی عمقداری اجرا کرد و هنوز این متون میتواند برای مخاطب امروزی جذابیتهایی داشته باشد.
پی نوشت
[1]- آژند، یعقوب (1382)؛ احمد کمالالوزاره محمودی، جهتی جدید در صحنهی مشروطیت؛ مجله تخصصی گروه تاریخ دانشگاه تهران؛ سال چهارم؛ شمارهی پیاپی چهارم.