سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب موضوعات پارادوکسیکال، بدیع و تاحدی نامتعارف و ساختاردهی درست و تاویلدار و نشانهمندانه آن، معمولاً بر اجرا تاثیر مستقیم و بیواسطهای دارد و باید اذعان داشت که همه نمایشهای خوب و جذاب برآیند چنین متنی هستند. معمولاً هم در آن همه چیز در جای خود و همزمان نشانگر رمز و رازی کاربردی و کارکردی است که در روند ادامهدار اجرا به روایتی دو یا چند جانبه با محوریتی موضوعی، شکل میدهد. ضمن آنکه مهمترین حادثه برون نمایشی هم که تاثیرگذاری کامل بر تماشاگران است، محقق میشود؛ همزمان نیز همه چیز دراماتیزه و آدمهای نمایش، به تناسب "تماتیک و پرسوناژ محور بودن" شخصیتپردازی هم میشوند.
نمایش خیابانی "ملکوت" به نویسندگی و کارگردانی سعید خیراللهی که به عنوان یکی از نمایشهای چارت اجرایی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در محوطه فضای باز تئاتر شهر اجرا شد، در ارتباط با موارد فوقالذکر نمونه و الگویی مثال زدنی به شمار میرود.
در این نمایش، تابوتی بر شانههای عدهای حمل و از خارج صحنه با صلوات فرستادن به داخل صحنه آورده میشود. در حقیقت آنها تابوت را به قبرستان میآورند و صحنه با طراحی زیبا و کاملی (در حد یک نمایش خیابانی) به شکل قبرستان درآمده است. طبق معمول همان عده با دعا و فاتحهای عجولانه در صدد هستند که بقیه مراسم را اجرا نمایند: هنگام دعا و توضیحات فردی که ظاهراً نوحهخوان است، مرده از داخل تابوت بارها نیم خیز میشود و اشتباهات لفظی او را تصحیح میکند و از همان دقایق اول عیان میشود که نمایش کمدی است؛ البته در ادامه داستان و شکلدهی هنرمندانه موقعیتها و حوادث بعدی که با نگرهای اسقرایی و دقیق به کاربری همه ابزار و ادوات صحنه همراه است، عملاً کارگردانی و میزانسندهیهای هنرمندانه سعید خیراللهی هم به اثبات میرسد.
نمایش که ادامه مییابد معلوم میشود که مرد مرده که ادعای آدمی خیّر، خوب و شریف را داشته، شخصی حقهباز و سوداگر بوده که همه از دستش ناراضیاند و ...
دیالوگها مضامین کمیک و متناقضی را در رابطه با تاثیرگذارتر کردن مضمونهای کنتراستدار در بر دارند؛ این دیالوگها عملاً تعمیقدهنده وجوه کمیک، انتقادی و اجتماعی نمایش هستند و همزمان با بازی جذاب و به یادماندنی مصطفی کولیوند مراسم عزا و خاکسپاری به نمایشی شادیبخش تبدیل میشود؛ به همین دلیل جنبههای کنتراستدار و پارادوکسیکال اجرا در دیالوگها هم وجود دارد: "این جگر منه، قلب سوخته منه که میخوری"، "شاید هم مسیر شدیم و رفتیم بهشت"، "زمینهای کشاورزی ما را مفت مفت از چنگ ما درآوردی"، "به من گفت که باید صیغهام بشی تا بهت کمک کنم"، "شیطونی نمیکنی و یکسره میری بهشت" و ....
در اجرا صحنههایی طراحی و اجرا شده که واقعاً "پارادوکس در پارادوکس" هستند و در آنها جنبههای کاریکاتوریکی هم مشهود است: مثل درخت کناری صحنه که میوه بادمجان داده و صحنهای که پیرزن، پرسوناژ محوری نمایش (حاج آقا دکتر ملکوت) را به وعدهای غذا دعوت میکند و در سفرهاش هیچ غذائی نیست به جز تصویر غذا و متعلقاتش؛ در این صحنه خود پیرزن با حرکات نمایشی عمل غذا خوردن را انجام میدهد و به پرسوناژ محوری نمایش هم تعارف میکند که بخورد؛ این خلاقیتها، در کنار خلاقیتهای دیگری که در نمایش وجود دارد، اجرا را به غایت هنرمندانه، کمیک و تاویلزا جلوه داده است.
نمایش " ملکوت" به نویسندگی و کارگردانی سعید خیراللهی گرچه موضوعش تکراری محسوب میشود، اما به علت نوع نگرش بیبدیل نویسنده که کارگردان نمایش هم است، شیوه دراماتیک کردن هنرمندانه موضوع – آن هم در ژانر تاویلزا و دشوار "کمدی درام اجتماعی و انتقادی"– به زیباترین شکل ممکن محقق شده و همزمان همه تماشاگران را در طول اجرا به تناقضات و پارادوکسهای پی در پی، میخنداند و شاد میکند.
دیالوگها سهم بهسزایی در جذاب و مفرح شدن نمایش دارند و پر از تاویلات کمیک و انتقادیاند؛ در این اجرا بازیگر بسیار توانمند، هنرمند و محوری نمایش مصطفی کولیوند از دیالوگهای فیالبداهه نیز استفاده میکند. او به طرز خلاقانهای همه حرکات بدن و حالات چهره را به کار میگیرد: زیبایی بازی کمیک او به حدی است که یقیناً در ذهن همه تماشاگران خواهد ماند. ضمناً الگویی برجسته و خاص برای بازیگران نقشهای کمیک است؛ او حال و هوای حسی و ذهنی همه را عوض میکند و واقعاً به آنها شادی و نشاط میبخشد.
طراحی صحنه که عملاً باید آن را "نقشه اجرایی میزانسنها" ارزیابی نمود و اساساً در مبانی نظری دقیق تئاتر هم معنایش همین است، کاملاً کارکردی و کاربردی از کار درآمده و کارگردان با هوشمندی هنرمندانه بالایی از همه نقاط و همه ابزار صحنه استفاده کرده است. در اجرا بازیگر زن (مرجان قاسمی) هم که ابتدا "مردپوش" میشود و در نقش یک مرد ظاهر میشود، نیز خیلی خوب، زیبا و پذیرفتنی بازی میکند. او در نقش پیرزن و مامور نظامی هم با توانمندی بالایی ظاهر میشود. خود سعید خیراللهی هم که یکی از بازیگران است، بازی خوب و درخوری ارائه میدهد.
این نمایش خیابانی از نظر طراحی و پردازش موضوع، ساختارمندی متن، کارگردانی و بازیگری، اجرایی بیبدیل، زیبا، انتقادی و اجتماعی است و به دلیل تاویلها و داشتههای دراماتیک کمیک و انتقادیاش، تماشاگران را واقعاً میخنداند و به تفکر وامیدارد.