سرویس تئاتر هنرآنلاین: در موارد زیادی مشاهده شده که از اجرای نمایشهای خیابانی صرفاً برای تبلیغ و تاکید بر سفارشها یا اخبار رسانهای (مخصوصاً تلویزیون) استفاده میشود؛ یعنی اجرا داستانگونه نیست و ضمناً موقعیتی را هم نشان نمیدهد، در عوض در قالب قطعات کوتاه چند دقیقهای، هر بار بر یک شعار و سفارش رسانهای تاکید میشود و نمایش خیابانی عملاً به گونهای ابزاری در خدمت تلویزیون و روزنامهها قرار میگیرد و کارکردش صرفاً تبلیغاتی از کار در میآید، ضمن آنکه دقیقاً کارکرد یک "کلیپ تبلیغاتی رسانهای" دارد؛ با این تفاوت که به صورت عینی و اجرایی در حضور مردم انجام میشود.
نمایش "اخطار به یک مشترک پر مصرف" به نویسندگی و کارگردانی حسنا قبادی که به عنوان یکی از نمایشهای خیابانی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر است و در محوطه باز تئاتر شهر اجرا شد، خصوصیات فوق را به نمایش میگذارد. اعضای گروه از قبل همه ابزار، لباس و وسایلی را که برای کار نیاز داشتهاند، تدارک دیدهاند؛ این ابزار، لباس و ادوات شامل پیراهن یکی از زنان نمایش که تصویر دلارهایی روی آن است، نیز میشود: هر کدام از زنان بازیگر لباسی خاص و غیرمعمول به تن دارند و تا حدی هم چهرهپردازی شدهاند تا تنوعی در خصوصیت آنها وجود داشته باشد. ابزار مورد نظر شامل جارو، آفتابههایی بر سر میله، بلندگو، چکش پلاستیکی، طبل، جعبههای اجناس ظاهراً لوکس خارجی و... است. کلیپ اجرایی مورد نظر در اصل با موضوع ازدواج آغاز میشود و بعد بلافاصله با شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل ادامه مییابد و شعار "مرگ بر کالاهای خارجی" هم داده میشود. سپس جعبههای کالاهای خارجی به کناری دور ریخته میشوند؛ بازیگران که هرکدام به ترتیب اتیکت مقوایی بزرگی بر سینه آویختهاند و روی آنها شعار کالاهای آمریکایی، چینی و ایرانی نوشتهاند، با نیزههایی در دست به جان هم میافتند: بازیگرانی که اتیکت کالاهای ایرانی برسینه دارند، دیگران را در این منازعه از پای در میآیند. در مرحله بعد موضوع صرفهجویی در مصرف آب، برق و گاز، با آوردن قبض مصرفی بسیار بزرگ یک مشترک پرمصرف به روی صحنه (اجرا در حقیقت از همین جا باید شروع میشد و مراحل قبل همه اضافی و تحمیل شدهاند) و متهم کردن او در دادگاهی به جرم مصرف زیاد مطرح میشود؛ متعاقباً بعد از مدتی کوتاه، نمایش ناگهان به آخر میرسد: همه چیز نشان میدهد که اجرای فوق سفارشی از طرف یک مرکز دولتی است.
آنچه اجرای کلیپوار، رسانهای و تبلیغاتی "اخطار به یک مشترک پر مصرف" به نویسندگی و کارگردانی حسنا قبادی را از رده نمایشهای خیابانی خارج کرده، به خوبی آشکار کرده: موضوع یگانه و واحدی ندارد، فاقد خصوصیتی روایی است؛ ضمن آنکه موقعیتی نمایش را هم نشان نمیدهد. بازیگران طوری بزک (نه چهرهپردازی) شدهاند که گویی در یک کارناوال حضور دارند و باید های و هوی راه بیندازند. حتی یک حاجی فیروز هم لحظاتی کوتاه در نمایش حضور دارد، یکی از بازیگران زن هم با آرایه و پرهایی به دور سر در شاکله یک سرخپوست ظاهر میشود و مشترک پر مصرف برق هم با اتیکت بزرگ "رستم برقی" بر روی سینهاش، نشانگذاری شده است. کارگردان بر آن بوده که اجرایش کمیک جلوه نماید، اما این اجرا هیچکس را به جز در یک صحنه (صحنه آوردن قبض بسیار بزرگ مصرف به روی سن) نمیخنداند.
بازیها پر از ادا و اطوار و بسیار کودکپسندانه و سطحیاند. محتوای نمایش هم تماماً از بیان چند شعار غیرکارکردی، تبلیغی و تکراری فراتر نمیرود. طراحیها غلوآمیز، ساختگی و کارگردانی اجرا بسیار ضعیف و عامیانه انجام شده است. دیالوگها که شباهتی هم به دیالوگ ندارند، چندان کمیک و خندهآور نیستند. کارگردان برای آنکه تماشاگران خسته نشوند، از موسیقی هم استفاده کرده تا بلکه با افزودن یک چاشنی تاًثیرگذار، حال و هوایی شاد به اجرایش بدهد، اما این کار هم افاقه نکرده است و اجرای کلیپوار، تبلیغاتی و رسانهای "اخطار به یک مشترک پر مصرف" در هیچزمینهای (به جز ترفند بزرگنمایی " قبض مصرف" و تهیه ابزار و ادوات لازم) از دادهها و داشتههای نمایشی برخوردار نیست، چون در اصل نمایش خیابانی محسوب نمیشود. ضمناً اجرایی شلوغ و پر از حرکات اضافی است و در یک کلیپ تبلیغاتی و شعاری خلاصه شده که تماشاگران را راضی نمیکند؛ حتی همزمان خود مقوله نمایش خیابانی را اجرایی، ابزاری، سطحی، همه جوره، بیساختار و بیمحتوا جلوه داده است.