سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "استیو جابز" به نویسندگی و کارگردانی مهران رنجبر امروز بیست و سوم بهمنماه ساعت 18 و 20:30 در بخش مسابقه بینالملل سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تالار حافظ روی صحنه خواهد آمد و بازیگران این اثر نمایشی که مهر و آبان ماه در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه آمده بود، فرزین محدث و مهران رنجبر هستند.
مهران رنجبر در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درخصوص جذابیتهای شخصیت استیو جابز که منجر به آن شد که به سراغ داستان آن برود، توضیح داد: هر لحظه از استیو جابز برای من بسیار جذاب است؛ آنجایی که استیو جابز از والتر ایزاکسون، ژورنالیست بزرگ آمریکایی درخواست کرد که زندگینامه او را بنویسد و والتر ایزاکسون شرط گذاشت و گفت من به شرطی زندگینامهات را مینویسم که تمام نقاط منفی و هر کار زشتی که کردی را بنویسم و استیو جابز گفت اشکالی ندارد، بنویس. این آدم از آنجا برای من جذاب شد. زمانی که لیزا، دختر استیو جابز درباره پدرش کتاب مینویسد و تمام بدیهای پدرش را روی کاغذ میآورد، قبلش کتاب را به استیو جابز داده و گفته نظرت را بگو. استیو جابز کتاب را میخواند و میگوید خیلی خوب است، چاپش کن. چطور یک آدم میتواند اینقدر قدرتمند باشد؟ من استیو جابز را به خاطر همین کاراکتر عجیب و غریبش انتخاب کردم. از سال 2011 به بعد یک سری کتاب به اسم استیو جابز چاپ شده است که به نظر من زیاد نمیشود روی آنها حساب کرد. حتی چند فیلم آمریکایی که درباره استیو جابز ساخته شد هم فیلمهای ضعیف درجه دو، سه و حتی چهار هستند. هنوز تنها منبع اصلی درباره استیو جابز، کتاب والتر ایزاکسون است که هنوز به فارسی ترجمه نشده. من این کتاب را ماهها خواندم. استیو جابز اصلاً مهندس مهمی در زمینه الکترونیک و کامپیوتر نبود. اپل را استیو وزنیاک طراحی کرد.
او در ادامه گفت: استیو جابز ایدهپرداز بزرگی بود که میدانست قرار است با جهان چهکار کند که واقعاً هم جهان را تغییر داد. اما یک اتفاقی در زندگیاش افتاد. در سه سال آخر عمرش که فهمید سرطان لوزالمعده گرفته و قرار است بمیرد، حالا تازه برایش دغدغه مرگ بهوجود آمد. تازه با خودش گفت من 56 سال کار کردم و تهش هیچ! بعد تصمیم گرفت یکبار دیگر پابرهنه به هند سفر کند. حالا گاو، هندوستان، نیویورک و واشنگتن را جور دیگری میدید و به مردم جهان میگفت از ابزار و وسایل اپل و الکترونیکی زیاد استفاده نکنید اما دیگر دیر شده بود.
رنجبر درخصوص میزان وفاداریاش به داستان "استیو جابز" نوشته والتر ایزاکسون در نگارش این نمایشنامه عنوان کرد: کتاب والتر ایزاکسون مستندگونه است و از زندگی استیو جابز در سوریه شروع میشود و در ادامه به زندگی جالب و جذاب استیو جابز با پدرخواندهاش میپردازد. ما یک سری اطلاعات و مانیفست از استیو جابز میدانستیم و میخواستیم یک حرفی بزنیم و یک درام به وجود بیاوریم. باید وضعیت نمایشی خودمان را مشخص میکردیم چون وضعیت نمایشی خیلی مهم است و میتواند تماشاگر را از لحظه اول میخکوب کند و بگوید قرار است یک اتفاقی بیفتد.
او همچنین افزود: برای تماشاگر اصلاً مهم نیست که شما بخواهید مستند استیو جابز را به نمایش بگذارید چون فیلمها و کتابهای مستند زیادی درباره استیو جابز ساخته و نوشته شده است و مخاطب میتواند به آنها مراجعه کند. من در نمایش "استیو جابز" تک تک وضعیتهای نمایشی را با فرزین محدث جلو رفتم و نوشتم. در نهایت وضعیت نمایشی خودمان را شکل دادیم ولی چندین بار آن را دور انداختیم چون فکر میکردم تماشاگر خوشش نمیآید این وضعیت نمایشی را ببیند. وضعیت نمایشی ما باید خیلی ساده برگزار میشد .
مهران رنجبر ضمن بیان اینکه ما از وضعیت نمایشی به دیالوگ رسیدیم، گفت: من قبلاً فقط دیالوگ مینوشتم و بعد به میزانسن میرسیدم و تمرین میکردم ولی الان اصلاً دیالوگ نمینویسم بلکه اول میگویم وضعیت نمایشی من چیست و بعد دیالوگ میگویم. وضعیت نمایشی برای تماشاگر جذاب است. اگر وضعیت نمایشی درستی نداشته باشید، بازیگر اشتباه بازی میکند و میزانسن اشتباه شکل میگیرد. در نهایت تماشاگر میگوید چرا این نمایش اینگونه است؟ مگر یک بازیگر نهایتاً چقدر میتواند برای تماشاگر جذاب باشد؟ اگر وضعیت نمایشی نداشته باشید، تماشاگر پس از یک ربع بازیگر را رها میکند.
رنجبر با بیان اینکه دغدغه من به شدت نوشتن و کارگردانی است و دغدغه بازیگری در حال دور شدن از من است و خلق کردن را بسیار دوست دارم، درباره بازی در نمایش "استیو جابز" در کنار نویسندگی و کارگردانی این اثر گفت: اگر در نمایش "استیو جابز" بازی کردم، به دو دلیل خیلی ساده بود؛ دلیل اول این بود که من خودم کار را تهیه کردم و پول نداشتم به بازیگر دیگری بدهم اما دلیل دوم مهمتر است. فرزین محدث را انتخاب کرده بودم که 10 نقش بازی کند، چون فرزین محدث، دوست من و شاگرد یوجینیو باربا بوده و مجنون بازیگری است. اگر کسی در نقش استیو جابز روبهروی فرزین محدث بازی میکرد، چون فقط باید فرزین محدث دیده شود، شروع به رقابت با این بازیگر میکرد و طبیعتاً اتفاقات جالب و انرژی مثبتی بین این دو به وجود نمیآمد. بنابراین تنها کسی که این ماجرا را درک میکرد خودم بودم. بازیگر نقش استیو جابز نباید هیچ کاری انجام میداد، فقط باید میایستاد به 10 کاراکتری که فرزین محدث بازی میکند، نگاه میکرد و هر از چندگاهی درام را جلو میبرد. در این نمایشنامه نباید استیو جابز بولد شود.
او در ادامه افزود: در این نمایش اگر اُوراَکتها و غلوها در فضای اکسپرسیونیستی و گروتسک بهوجود میآمد، معنای استیو جابز کامل میشد. توضیح دادن این مسئله در سه ماه تمرین به یک بازیگر دیگر کار راحتی نبود. بنابراین من مجبور شدم در این نمایش نقش استیو جابز را بازی کنم. خوشبختانه یک عده گفتند استیو جابزی که تو بازی کردهای درست درآمده است. من دلیلش را فقط توانمندی بازیگری خودم نمیدانم، دلیلش این است که به جریان استیو جابز غالب بودم و میدانستم چگونه باید آن را بازی کنم.
این بازیگر و کارگردان تئاتر درباره انتخاب فرزین محدث به عنوان بازیگر نمایش "استیو جابز" عنوان کرد: در میان همنسلان خودمان بدون غلو میگویم، فرزین محدث بیشترین تأثیر را روی من داشته است. کسی که از یازده شب تا پنج صبح تمرین کند و جنون بازیگری داشته باشد، فرزین محدث است. او مطلقاً بازیگر عجیبی در تئاتر است. من هیچوقت از کلمه مطلق استفاده نمیکنم چون همه چیز نسبی است هرچند که ما بهترین بازیگران را در این مملکت داریم اما فرزین محدث مطلقاً آدم عجیبی است.
رنجبر درباره ایفای نقش 10 شخصیت حتی زنان توسط فرزین محدث در این نمایش عنوان کرد: این اتفاق به دلیل یکدست شدن نمایش افتاد اما یک دلیل مهمتر هم داشت. نمایش "استیو جابز" یک مالیخولیا و خواب است. کل این نمایش باز و بسته شدن چشم استیو جابز را روایت میکند، به صورتیکه ما در انتها دوباره به همان صحنه اول برمیگردیم و میبینیم چشم استیو جابز بسته میشود و میمیرد. وقتی از مالیخولیا و خواب حرف میزنیم و فقط یک نفر همه کاراکترها را بازی میکند، بنابراین باید دو کاراکتر زن را هم یک نفر بازی کند. اگر بازیگر زن میآوردیم، در واقع رئالیسم را وارد کارمان میکردیم و این برای تماشاگر یک سکته به وجود میآورد و میگفت چرا یکهو یک زن آمد؟
او در ادامه گفت: پس خود فرزین محدث باید این نقش را مثل سایر کاراکترها بدون گریم بازی میکرد. فقط همان پیراهن زنانهای که طراحی شده است را میپوشد و دو رفتار مختلف در رفتار زنها را بازی میکند. در واقع این شرایط مالیخویا، کابوس و خواب را به وجود میآورد. ما به جای یک بازیگر میتوانستیم 10 نفر بازیگر بیاوریم ولی بدون شک به لحاظ فرم، مالیخولیا به وجود نمیآمد. تنها زمانی میتوانیم مالیخولیا را با 70 کاراکتر ایجاد کنیم که در تالار وحدت اجرا میکنیم.
او درخصوص توجهاش به اهمیت زیست و موقعیت انسان در آثار نمایشی خود، اظهار کرد: من خیلی سال پیش اصلاً نمیفهمیدم که معنا و مفهوم واقعی هنر چیست. اکنون که بر روی زیست یک انسان و آرتیست کار میکنم، متوجه شدهام هر آنچه که فکر میکنم و در آرت من میآید و تبدیل به امضاء میشود، باعث زیستش است. این زیست به شدت برای من جذاب و مهم شد. من یک زیستی را پشت سر گذراندم و یک اتفاقاتی برایم بهوجود آمد که متوجه شدم باید برگردم و از این جاده بروم. بنابراین مسیر من تغییر کرد، چون زیستم تغییر کرد و سختیها کشیدم. به خاطر اینکه فهمیدم زندگی کردن یعنی چه. سپس آمدم زیست آدمهای سوپراستار را دیدم و متوجه شدم چه خندهدار است. بعد زیست بهمن محصص و عباس کیارستمی را دیدم و تفاوتها را احساس کردم. به همین خاطر اکنون تمام دغدغه من زیست آرتیستها و آدمها شده است. من معتقدم که نوع چای خوردن، سیگار کشیدن، رانندگی کردن، لباس پوشیدن، معاشرت و ازدواج، نشاندهنده تفکرات آدم است. تمام اینها زیست آدم است و مستقیماً وارد هنرش میشود.
رنجبر درخصوص همکاری با اصغر نوری به عنوان دراماتورژ در این اثر نمایشی یادآور شد: دراماتورژی به شدت اتفاق بسیار مهمی در سینما و تئاتر است. البته عدهای میگویند دراماتورژی فقط برای تئاتر است. من معتقدم هر تئاتری که روی صحنه میآید باید دراماتورژ داشته باشد چون مثل این میماند که نمایش بدون کارگردان روی صحنه برود. البته معنای دراماتورژ در ایران اشتباه جا افتاده است و معمولاً فکر میکنند دراماتورژ کسی است که متن را بازنویسی میکند. دراماتورژ درباره متن، نور، میزانسن و تراکت تبلیغاتی هم حرف میزند و تا این حد تأثیرگذار است. دراماتورژ کسی است که نمایش را خوب میشناسند و این کارها را هم انجام میدهد. اصغر نوری تنها کسی است که بهترین منبع دراماتورژی به زبان فرانسه را به فارسی ترجمه کرد. از آنجا که به همراه اصغر نوری نمایش "ریچارد سوم" را در فرانسه اجرا کردم، میدانم که این کتاب در اروپا چقدر مهم است. وقتی یک آدمی درباره دراماتورژی مانیفست و نظریه دارد، چرا نباید سراغش بروی؟
رنجبر ضمن اشاره به اینکه در "استیو جابز" میزانسنها براساس متد و شیوههای نمایش ایرانی است، عنوان کرد: من و فرزین محدث خیلی راحت از نور خارج میشویم، میرویم و دوباره به صحنه برمیگردیم. ما برای اجرا به هر جای دنیا که رفتیم، تماشاگر از این شیوه و از این میزانسنها تعریف کرد. ما متدی که در نقالی استفاده میشود را به صورت خیلی ظریف وارد درام خودمان میکنیم. سالهای 79 و 80 وارد دانشگاه شدم، آن زمان تازه متوجه شدم که اگر بخواهم نمایش را استخواندار یاد بگیرم، ابتدا باید از نمایش ایرانی شروع کنم و بعد به سراغ بکت، یونسکو و ژان ژنه بروم در صورتیکه اغلب دوست داشتند اول ژان ژنه یاد بگیرند ولی من رفتم پای نقالیهای مرشد ترابی نشستم.