سرویس تئاتر هنرآنلاین: امیر مشهدی عباس دومین مهمان سلسله گفتوگوهای ما در خصوص جشنواره و تئاتر کودک و نوجوان است. او که متولد سال 1350 است در 16 سالگی موفق به دریافت دیپلم افتخار جوانترین کارگردان از مرکز هنرهای نمایشی شده است. مشهدی عباس فعالیت هنری خود را از رادیو آغاز کرده و تاکنون به عنوان نمایشنامهنویس، کارگردان، بازیگر و فیلمنامهنویس در عرصه تئاتر کودک و نوجوان آثاری را تولید و اجرا کرده است. به بهانه برگزاری بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان گپ و گفتی با این هنرمند داشتهایم که در ادامه میخوانید:
آقای مشهدی عباس شما خیلی زود وارد حوزه تئاتر شدید و در 16 سالگی دیپلم افتخار جوانترین کارگردان تئاتر را از مرکز هنرهای نمایشی دریافت کردید. لطفاً از نحوه ورودتان به این عرصه بگوئید.
سال اول هنرستان بودم که علاقه بسیاری به رادیو داشتم. آن زمان زندهیاد آقای خلعتبری مدیر گروه نمایش رادیو بودند. به ساختمان ارگ رفتم و برای حضور در برنامه "بچههای انقلاب" که صبحها ساعت 6 با حضور هنرمندانی همچون حمید حمزه و فریبا متخصص پخش میشد، تست دادم. نخستین فعالیت من با رادیو شکل گرفت و به واسطه قرار گرفتن در این فضا، برای حضور در عرصه تئاتر و سینما هم ابراز تمایل کردم. در مدرسه گروه نمایشی تشکیل دادم و با برخی از هم دورهایهایم کار تئاتر را آغاز کردیم. آن زمان جوایزی هم از مدرسه دریافت کردیم. بارها پیش آمد که ساعتهای درسی را بر سر تمرین بودیم. پس از مدتی بازی در سریال "روایت انقلاب" به کارگردانی آقای جمال شورجه به من پیشنهاد شد. آن زمان 16 سال سن داشتم و البته همزمان با آن سریال، کارگردانی نمایشی را بر عهده داشتم که در فرهنگسرای اشراق به صحنه رفت. از آنجا که نمایش کیفیت لازم را نداشت برای اجراهای محدود مجوز دریافت کردم. البته علاقه زیادی به بازیگری داشتم اما آنگونه که باید پیشنهادی در این زمینه دریافت نمیکردم، بنابراین نمایشهایی را کار میکردم که نقش اول آنها را خودم بازی کنم. پس از بازی در سریال آقای شورجه، در نمایش "لانه" ناصر فروغ به ایفای نقش پرداختم. من آن زمان نمیدانستم که جوانترین کارگردان مرکز هنرهای نمایشی هستم. نمیدانم آیا هنوز هم این رکورد را دارم یا خیر اما میدانم تا سالها کارگردانی کمتر از این سن وارد مرکز نشد. کارگردانی در تئاتر را به شکل تخصصی درحوزه تئاتر کودک و نوجوان آغاز کردم. البته حضور افرادی همچون ناصر فروغ و محمود استادمحمد به عنوان نخستین مدرسانم در زندگی تئاتری من مؤثر بود. زمان بازی در نمایش "لانه" ناصر فروغ، از کوچکترین بازیگر نمایش هم 12 سال کوچکتر بودم. حدود 8 سال به شکل مستمر در زمینه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت داشتم و با نویسندگی وارد تلویزیون شدم.
به اعتقاد شما هر فرد تنها باید در یک حوزه تخصصی فعالیت داشته باشد؟
اعتقاد دارم هر فردی بهتر است در یک حوزه تخصصی فعالیت داشته باشد و به همین دلیل در زمان کارگردانی بازیگری را کنار گذاشتم و بیشتر تمرکزم را به امر نویسندگی و کارگردانی معطوف کردم. البته نویسندگی بسیار دشوار بود. اگر به من بگویند با سه میلیون تومان کارگردانی پروژهای را بر عهده بگیر و با 15 میلیون تومان نویسندگی، من کارگردانی را انتخاب میکنم. درست نوشتن کار سختی است. متأسفانه طی این سالها نبودند نویسندگانی که آنگونه که انتظار میرفت در زمینه تئاتر کودک و نوجوان توانایی نوشتن داشته باشند. اگر نگویم از کارگردانان پیشرو اما از نویسندگان پیشرو در عرصه نویسندگی برای کودک و نوجوان بودم. نمایش حیوانی برای کودکان را منسوخ میدانستم، از فضاهایی استفاده میکردم که دغدغه واقعی مخاطب آن روز جامعه است. به تعریف یونسکو هر چهار سال یکبار نسل تغییر میکند البته این تعریف برای زمانهای دور است. به نظر من در شرایط کنونی نیازها، دغدغهها و ساختار ذهنی کودکان و نوجوانان هر دو سال یکبار تغییر میکند. حدود 20 سال است که در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت دارم و فضای حاکم بر این گروه سنی را از نزدیک درک کردهام.
ضعف موجود در حوزه تولید نمایشنامه، محتوا و متن برای کودکان و نوجوانان از کجا ناشی میشود؟
شاید یکی از مهمترین دلایل عدم پرداخت دستمزد نویسندگان باشد. در تمام دنیا نویسنده شریک سود یک فیلم و تئاتر است اما در ایران بر اهمیت وجود این طیف به عنوان نخستین خالق یک اثر واقف نیستند. بارها پیش آمد تئاتری نوشته من روی صحنه رفت اما در زمان اجرا حتی برای تماشای اثر هم از من دعوت نشد. نوشتن متن برای کودک و نوجوان بسیار دشوار است چرا که شما دایره واژگان محدودی دارید. مثلا در نوشتن متن برای خردسال شما میتوانید از 840 کلمه استفاده کنید. البته امسال این عدد به بیش از دوهزار کلمه افزایش یافته است. برای کودک و نوجوان هم میتوانید از 6 هزار و اندی کلمه استفاده کنید. حال اگر شما بخواهید یک متن دراماتیک برای محدود سنی مشخصی بنویسید با کاری بس دشوار روبرو هستید یا اگر بخواهید در قالب شخص محوری نه چند محوری نمایشنامهای را تولید کنید، باز هم محدودیتی دیگر در مسیرتان قرار میگیرد. رساندن چنین اثری به اوج و نشان دادن لایههای شخصیتی، کار بسیار سختی است. شما باید تیپیکال بنویسید و اینگونه باید مابهازای بیرونی داشته باشید پس نباید در ذهن کودک پرسشی برای ادامه روند نمایش ایجاد شود. ما باید یک سؤال برای نتیجه کلی ایجاد کنیم. حال تصور کنید نوشتن متنی با این شرایط دشوار به شرط دریافت دستمزد 2 و 3 میلیون تومانی چه توجیهی داریم. به نظرم دستمزد یک نمایشنامه کودک باید بیش از 50 میلیون تومان باشد. بعضاً نوشتن نمایشنامه برای این گروه سنی نزدیک به یک سال زمان میبرد. اگر هم افرادی مانند من متن آثار خودشان را بنویسند، هر دوسال یکبار فرصت اجرا پیدا میکنند. چه مرکز هنرهای نمایشی و چه هر ارگان دیگری میگوید که چون تعداد سالنهای تئاتری برای گروههای نمایشی کم است هر دو سال یکبار نوبت اجرای هر گروه میشود. این یعنی من هر دوسال یکبار فرصت کارگردانی اثری را دارم که البته اینکه کیفیت اثر در نهایت به چه شکل باشد جای پرسش دارد.
بسیاری از فضای تئاتر کودک و نوجوان به حوزه نمایش ورود میکنند اما پس از مدتی از آن فاصله میگیرند اما شما از افرادی هستید که پس از سالها در این عرصه ماندهاید. نظر شما در اینباره چیست؟ بسیاری هم بر این باورند که راه ورود به تئاتر بزرگسال، فعالیت در عرصه تئاتر کودک و نوجوان است.
تفکر غلطی است که ایجاد شده است و بر این اساس با آینده فرزندانمان بازی میکنیم. تئاتر تأثیرگذارترین رسانه دنیا به ویژه برای مخاطب کودک و نوجوان است. مخاطب کودک و نوجوان هم تأثیرپذیرترین مخاطب دنیا است چرا که در سن آموزش قرار دارد. برداشت این گروه سنی از نمایش در ذهن آنها باقی میماند و با آنها تربیت میشوند. حال اگر مطالب نادرستی به آنها منتقل کنیم، او به همان اشتباهات عادت میکند. به طور مثال اگر کودک به دیدن نمایشهای موزیکال دارای رقص و آواز عادت کند، اگر نمایشی دارای تفکر را ببیند به نظرش با اثر نمایشی خوبی مواجه نشده است. مشکل اینجاست ما در حین کار کودک سن خودمان را پایین میآوریم تا او بفهمد ما میخواهیم با او ارتباط برقرار کنیم فارغ از اینکه او چه نیازهایی دارد. نیازهای کودک امروز با نیازهای دوران کودکی ما تفاوت دارد. ما امروز تئاتر نوجوان نداریم و چرا که به زعم آنها آثار نمایشی موجود سطح قابل قبولی ندارند. نوجوان امروزی با مسائل بسیاری روبرو است و ما نمیتوانیم با نگرش 30 سال پیش برایش اثر نمایشی تولید کنیم. اگر احساس میکنیم کودکمان نیاز به پزشک اطفال ندارد و از پزشک عمومی برای درمان او استفاده میکنیم، ایرادی هم ندارد که او هر تئاتری را ببینید و هر فردی هم اثر تئاتری برای این گروه سنی تولید کند، باید به دشواریهای تولید تئاتر برای این گروه سنی واقف باشد زیرا در دو هفته نمیشود برای کودکان و نوجوانان اثری روی صحنه برد.
یکی از مشکلات این حوزه این است که پژوهشهای چندانی ندارد و هنرمندانی که به این عرصه وارد شدهاند در این زمینه تخصصی آموزش ندیدهاند. نظر شما در اینباره چیست؟
حتی اگر رشتهای هم در زمینه تئاتر کودک و نوجوان وجود داشته باشد، متخصصین امر مدرسان آن نخواهند بود. کدام فارغالتحصیل دانشگاهی در زمینه تحصیلی خود تبدیل به نخبه شده است. استثنائاتی مانند نادر برهانیمرند و کیومرث مرادی هم با تکیه بر استعدادهای خود در این زمینه رشد کردهاند. من دستیارانی داشتم که همگی در مقطع لیسانس و فوق لیسانس بودند اما پس از اخذ مدرک دکتری به جای رفتن به سمت عمل، بیشتر درگیر مباحث تئوریک شدهاند و با همین شرایط مدرس دانشگاهها هم شدهاند. تئاتر کودک و نوجوان جایگاهی در دانشگاه ندارد. اگر میگویم رشته تئاتر عروسکی؛ به این دلیل است که عروسکها دارای ساختار و انواع مختلفی مانند نخی، صلیبی، میلهای، فک زن، ماریونت و... هستند که قابل تدریس است اما کودک و نوجوان بیش از اینها تنوع و ساختار دارد. بارها در ارتباط با لزوم توجه بیشتر به عرصه تئاتر کودک و نوجوان به مدیران وقت تذکر دادهایم اما متأسفانه اتفاقی خاصی رخ نداده است.
آیا تحصیلات شما در زمینه تئاتر بوده است؟
خیر. من هیچگونه تحصیلاتی در زمینه تئاتر ندارم. البته مدرک درجه سه هنری معادل لیسانس در زمینه تئاتر کودک از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارم.
یکی از مشکلات تئاتر کودک سالنهای محدود این حوزه است. آیا فعالان این حوزه تاکنون پیگیر افزایش تعداد سالنها بودهاید؟
در حال حاضر بزرگترین مشکل ما در زمینه تئاتر، کمبود سالنهای اجراست. قضیه دو دو تا چهار تا است. ما نمایشی با توجه به مختصات و امکانات تالار هنر تولید میکنیم و با تکیه بر آن امکانات، جذابیتی را ایجاد کرده و مخاطب را به سمت خودمان میکشانیم اما پس از 20 یا 30 اجرا، دیگر فرصتی برای اجرای مجدد این نمایش به وجود نمیآید. البته چند بار پیش آمد که خواستیم اجراهایی در فرهنگسراها داشته باشیم اما از این کار پشیمان شدیم. بارها پیش آمد در زمان اجرای نمایش یک نفر با تِی وارد صحنه شده، چرا که ساعت کاری او در حال اتمام بوده است. از طرفی دیگر ظرفیت سالنهای تئاتری هم آنگونه که باید و شاید زیاد نیست. بلکباکسی برای اجرای نمایش 2 یا 3 گروه ایجاد شده که ظرفیت چندانی ندارد و شما باید یک دکور پورتابل برای نمایش داشته باشید. اینچنین تجربیاتی را هم داشتهایم اما پس از چند اجرا با ناپدید شدن وسایلمان مواجه شدهایم. پس عملاً ما به دلیل نداشتن سالن 6 ماه زمان برای 20 اجرا صرف میکنیم که نهایتاً ممکن است فرصت اجرا در جشنواره را هم پیدا کند. زمان دبیری آقای رحماندوست، شهرام کرمی و مریم کاظمی این پیشنهاد را مطرح کردند که آثار شاخص جشنواره فرصت اجرای عمومی پیدا کنند اما هرگز محقق نشد. چرا نباید همان همدان که مدعی تئاتر کودک و نوجوان و به گفته خودشان پایتخت این عرصه از تئاتر است یک سالن دائمی برای اجراهای این بخش داشته باشد؟ حتی اسکان گروهها هم در زمان اجرا کار چندان دشواری نیست. پس از این همه دوره برگزاری جشنواره هنوز هم با خلاءهایی مواجه هستیم.
آیا به نظر شما تئاتر کودک و نوجوان برای مسئولان جدی است؟
خیر متأسفانه. اساساً مسئولان ما را جدی نمیگیرند. اینکه میگویم ما، از آنجاست که تئاتر کودک و نوجوان عضوی از وجود من شده است.
شما خودتان از اعضای هیأت مؤسس انجمن کودک و نوجوان خانه تئاتر هستید. این انجمن تاکنون چه برنامههایی را در رأس توجه قرار داده است؟
من کارشناس نظارت و ارزشیابی ارشاد، کارشناس و عضو شورای سیاستگذاری و مشاوره مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودک و نوجوان هم هستم و چند پست جدید هم در این حوزه به من پیشنهاد شده است. من و همکارانم در تمامی این بخشها رابطی بین بخش دولتی و فعالان تئاتری هستم. قرار نیست کاری از دست ما بر بیاید. جالب است آقای حسین پارسایی فعالیت در عرصه تئاتر را با حوزه نمایش کودک و نوجوان آغاز کردند اما زمانی که به ریاست مرکز هنرهای نمایشی منصوب شدند، ما در این بخش دچار ضعفهای جدی بودیم. شاید یکی از بدترین دوران تئاتر کودک و نوجوان به زمان ریاست ایشان بازگردد. در همان زمان اجراهای تئاتر کودک و نوجوان در تئاتر شهر ممنوع شد. در حال حاضر با وجود آقای شهرام کرمی به عنوان یکی از فعالان این بخش که مدتی هم مدیریت تالار هنر را بر عهده داشتند توقع میرود اتفاق مثبتی در این بخش رخ دهد اما متأسفانه تاکنون مورد قابل ذکری رخ نداده است.
به نظر شما چه نقدهای جدی به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان وارد است؟
دلیل برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان چیست؟ فلسفه وجودی جشنوارهها در طول تاریخ بشر چه بوده است؟ پاسخ این است که برترین گروهها در جشنواره فرصت مجدد دیده شدن پیدا کنند و مورد تقدیر قرار گیرند. این همان تعریفی است که در دایرهالمعارف وجود دارد. حال قرار است از برترینهای تئاتر کودک و نوجوان در قالب جشنواره تقدیر شود و فردی هم مانند مریم کاظمی که به این حوزه اشراف دارد، داوری بخش کودک و نوجوان را یکی میکند. با این استدلال که ما میخواهیم جایزه برگزیدگان ارزش بیشتری داشته باشد. شما بین 16 نفر جایزه بگیرید بهتر از این است که بین 8 نفر جایزه بگیرید اما به این فکر نمیکنند که 11 تقدیری از این رویداد حذف شده است. مثلاً کارگردان برگزیده هم از میان دو بخش کودک و نوجوان به کارگردان یکی از بخشها اختصاص پیدا میکند. زمانی میگوییم بودجه نبوده و این کار انجام شده که از نظر من این دیدگاه غلط است. به زعم من سلیقه خانم کاظمی در این تصمیمگیری نقش داشته است. مشکل ما این است که ما با جشنوارههایمان سلیقهای رفتار میکنیم. نوع و جنس بازی برای کودکان و نوجوانان با یکدیگر متفاوت و با تکیه بر جنبههای مختلفی جذب یک اثر نمایشی میشوند. چطور میشود فارغ از تمامی این مؤلفهها داوری بازیگری این دو بخش را در کنار هم انجام داد. در زمینه نویسندگی ما مبحث تکرار را در گونه کودک و خردسال داریم. پس نمایشنامه دچار اشکالاتی به لحاظ دراماتیک میشود. سادهنویسی باید در دل کار در جریان باشد و نمایش به شکل تکمحور با حضور یک قهرمان پیش رود. اما در آثار حوزه نوجوان شما میتوانید پیچیدگیهایی در کار داشته باشید و به صورت مثال دو اثر را به موازات هم پیش برید. کار نوجوان عمق و تعلیق دارد، چطور میشود به عنوان یک داور نویسندگی این دو حوزه را با هم مقایسه کنید. این موضوع در تمامی بخشهای دیگر هم صدق میکند. این نوع داوری منطقی نیست. با این وجود مریم کاظمی همواره دوست خوب من است و هر کمکی هم از دستم برای جشنواره بر بیاید دریغ نمیکنم. من خودم به شخصه اگر پا به یک جشنواره میگذارم نه برای جایزه آن است و نه کمک هزینه؛ من به عنوان تولیدکننده تئاتر کودک و نوجوان وظیفه خود میدانم که در جشنواره حضور داشته باشم. به نظرم آنچه که در تهران و این دوره در میان برخی دستاندرکاران جشنواره دیدم، این بود که این افراد چندان با این حوزه آشنا نیستند. برگزاری جشنواره آدمهای خودش را میخواهد. احساس کردم حتی آنهایی که قرار است لیست گروهها را دریافت کنند یا حتی کارتی درباره اثر شما چاپ کنند باید در این زمینه تخصص داشته باشند. ما مهمان جشنواره هستیم اما لطمات این مشکلات به خودشان باز خواهد گشت.
آیا آثار تولید شده ایرانی در زمینه تئاتر کودک و نوجوان به استانداردهای جهانی نزدیک هستند؟
من در تمام عمرم در 8 فستیوال تئاتری بزرگ در نقاط مختلف جهان حضور داشتهام. به جرأت میگویم ما هیچ چیزی از تئاتر روز دنیا کم نداریم. در سال 1391 نمایشی را با عنوان "آشپزها" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به صحنه بردم. همان سال کارگردانی دانمارکی اثری را با عنوان "اسپاگتی" در همین جشنواره به صحنه برد. دو کار به شدت به یکدیگر شبیه بودند و به گفته دبیر وقت جشنواره شهرام کرمی، بخشی از نمایش من از اثر دانمارکی بهتر بود با اینکه آنها حدود 50 سال سابقه کار کودک را داشتند. ساختار کاری آنها درجه یک بود اما ساختار اثر من دیالوگمحور بود. تفاوتهای کوچکی در زمینه نقشها داشتیم اما در هر دو کار سه بازیگر حضور داشتند. تفاوتهای کوچکی هم در طراحی صحنه وجود داشت. آقای کرمی به من گفتند که آنقدر این دو کار به هم نزدیک است که احساس میکنم به نوعی از یکدیگر کپیبرداری کردهاید. میخواهم بگویم به تجربه من فاصله زیادی با تئاترهای خارجی نداریم. چه بسا در مواردی جلوتر هستیم. نمایشهای آنها فقط تصویرمحور و سرگرم کننده است اما ما در نمایشهایمان به قصه و پیام هم اهمیت میدهیم در حالیکه ما شرقی هستیم و ادبیاتی غنی داریم. اما نکته این است که آنها کارشان را جدی میگیرند و ما خیر. تفاوت ما در کیفیت است. ما آنجا گروههایی را داریم که دولت بالغ بر 120 میلیون تومان هزینه حمل و نقل دکورشان را پرداخت کرده است اما دولت ما در پرداخت پول بلیت هم به ما کمک نمیکند. آنجا نمایندههایی از سفارت کشورهای مختلف هستند که به محض ورود گروهها بدون هیچ چشمداشتی کارهای اولیه آنها را انجام میدهند و ما التماس میکردیم که نماینده سفارت ایران از اجرای ما دیدن کنند و حتی منشی ایشان هم به دیدار ما نمیآمدند.
"اژدها اولین حیوان خانگی" قرار است امروز در بخش کودک و مسابقه تئاتر ایران جشنواره اجرا شود.
بله. قرار است به واسطه این اثر در جشنواره با تمام ایران وارد مسابقه شویم. (با خنده)
شما در زمینه کارگردانی فیلم کودک هم فعال هستید، گویا متأسفانه فیلم کودک و نوجوان هم مانند تئاتر دچار مشکلاتی است.
بله همینطور است. آن قدر سطح کیفی این آثار پایین است که آنگونه که باید دیده نمیشود. در سال بالغ بر 30 فیلم کودک و نوجوان ساخته میشود اما کدامیک از آنها آنگونه که باید دیده میشوند. کار خوب برای کودک ساختن بسیار دشوار است. مخاطب ما مخاطبی است که نمیشود به راحتی برای او اثری تولید کرد. نمیدانم که به چه دلیل مردم نگاهی سطحی به این بخش دارند، شاید هم ما به عنوان فعالان این بخش حساس شدهایم.
در دهه 60 فیلمهای خوبی در زمینه کودک و نوجوان دیده میشد؟
آن زمان همه یک ردیف بودجه داشتند. سینمای حرفهای دیده میشد و سینمای کودک و نوجوان هم فرصت دیده شدن پیدا میکرد. در حال حاضر بخش کودک و نوجوان تئاتر و سینما و حتی حوزه کتاب از پسماندههای اتفاقات درشت تغذیه میکند. هنوز هم کتابهایی مانند "حسنی نگو یه دسته گل" و "توی ده شلمرود" جزو پرفروشترین کتابها است. چرا ما نتوانستهایم ذائقه مردم را تغییر دهیم و یک پله بالاتر بیاییم؟
و در آخر اگر نکته دیگری در ارتباط با جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به ذهنتان میرسد به آن اشاره بفرمائید.
در پایان میخواهم به چند نکته اشاره کنم. نخست آنکه مسئولان تئاتر کشور باید فکر اساسی برای تئاتر کودک و نوجوان کنند. نکته دوم اینکه آنها هیچ زمان نمیخواهند از تجربیات ما که عمرمان را در این عرصه گذاشتهایم، استفاده کنند. البته شاید اگر ما هم روزی جای آنها باشیم با همین رویه تصمیم بگیریم. اما اعتقاد دارم هم قطاران من هستند که میتوانند بگویند ما در تئاتر کودک و نوجوان چه معضلاتی داریم. مدیران تا چه زمانی میخواهند تفکرات خود را در تئاتر کودک و نوجوان تجربه کنند؟ چرا ما باید هر سال جشنوارهای با این تعداد معترض داشته باشیم؟ چرا باید خطاها را تکرار کنیم؟ در ارتباط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من از شما این پرسش را مطرح میکنم که آیا یک نیروی متخصص کودک و نوجوان در این وزارتخانه حضور دارد؟ مگر میشود یک نفر به عنوان مدیر بخش دولتی تمام جشنوارهها را برگزار کند؟ آیا جشنواره تئاتر دفاع مقدس با جشنواره آئینی و تئاتر کودک و نوجوان یکی است؟ مشکل اینجاست همه این جشنواره توسط یک نفر و به یک شکل برگزار میشود. ما در زمینه کار کودک و نوجوان هیچ قدم تخصصی بر نداشتهایم. نه برگزارکنندگان تخصصی در این مسیر حرکت کردهاند و نه نگاه حاکم به کار کودک و نوجوان تخصصی است. من لیست عوامل دادهام که باید 10 نفر نمایشم را اجرا کنند. میگویند شما باید لیست 9 نفره بدهید. از آنها میپرسم که به چه دلیل 9 نفر و آنها در پاسخ به من میگویند که شما در این لیست نوشتهاید صحنهگردان و دستیار کارگردان. ما فیلم نمایش شما را دیدهایم و نیازی به آن فرد ندارد. اولاً اینکه کیفیت کار من را خودم باید تشخیص دهم یا شما؟ ثانیاً ما اگر در تهران اجرا داشتیم که به همین 10 نفر هم نیاز نداشتیم. برای اجرا در شهرستان به نفرات بیشتری نیاز است. زمان اجرا در شهر دیگر، من باید دکورساز و نورپرداز نمایش را هم با خود همراه کنم. ما این اثر را تهران با 12 نفر به صحنه میبریم و حال که برای اجرای شهرستان 2 نفر از تعداد گروه اصلی را هم کاهش دادهام باز هم میگویند باید 9 نفر همراه شما شوند. آیا ما یک سرویس حمل و نقل مناسب زمان اجرای جشنواره داریم. زمانی کار تخصصی باید انجام شود که سواد آن وجود داشته باشد. کودکان و نوجوانان ما بسیار محروم هستند. هر جای دنیا که باشید اگر بخواهید برای این گروه سنی اثری هنری خلق کنید، بودجه و مکان مناسبی را برای تولید در اختیار شما میگذارند. چرا که آنها میگویند شما در حال ساختن آینده فرزندان ما هستید. فرض کنید ما از ساعت 9 تا 11 تمرین نمایش داریم. گروه بعدی قرار است ساعت 12 مشغول اجرا شود. ساعت 11 ما را از سالن تمرین بیرون میکنند و تا ساعت 12 فقط به دلیل خاموش شدن چراغ پلاتوی تمرین این سالن خالی از نفرات است. این مسئله برای سرمایهگذاری فرهنگی در این مملکت نادرست است آن هم برای امثال ما که تمام عمر فعالیت هنری و فرهنگیمان را برای کودکان و نوجوان صرف کردیم. من اوایل برای کودکان مینوشتم، سپس بازی کردم و بعد از آن وارد عرصه کارگردانی شدم اما متوجه شدم فعالیت در تمامی این عرصهها تا چه اندازه دشوار است. حال که وارد فیلمنامهنویسی شدهام میبینم که این بخش به شکلی جدیتر دشواریهای خود را دارد. گرافیک خواندهام و فعالیتهایی مانند طراحی صحنه هم انجام دادهام. این اواخر هم پا به وادی ساخت فیلم گذاشتهام و دریافتم که این هم سخت است. این سختیها و دشواریها در تمام این فعالیتها به واسطه این است که بسیاری از مدیران و مسئولان آن را ساده میانگارند؛ اما ساخت هر پلان برای من آنچنان اهمیت دارد که نمیخواهم وقت مخاطبم را هدر دهم و چیزی به او اضافه کنم. امیدوارم خداوند خلاقیت و فرصت کار کردن برای کودکان و نوجوانان را از ما نگیرد. متاسفانه هر چند که نخستین هزینهها از سوی والدین برای کودکان و نوجوانان صرف میشود اما آخرین اولویت آنها سرمایهگذاری فرهنگی است.